۴ ) مهادن:کشورهایی است که با دولت اسلامی نه در حال جنگ اند و نه پیمانی با آن ها دارند، نه سفیر مبادله کرده و نه معاهده ای بسته اند. نسبت به یکدیگر مزاحمتی ندارند. دولت اسلامی در برابر چنین کشورهایی نیز باید رعایت اصول انسانی و اخلاقی را داشته باشند. لذا می توان چنین عنوان کردکه مسلمانان علاوه بر اهل کتاب، با غیراهل کتاب که رفتارخصمانه نداشته باشند، رفتار و روابط دوستانه برقرار میکنند. هرچند که، اهل ذمه ازتوجه بیشتری برخوردارند.”[۶۴]
دریک تقسیم بندی دیگر بیگانگان به ۴ گروه تقسیم میشوند:”اهل ذمه،بیگانگان بی طرف،بیگانگان معاهد،کفارحربی”[۶۵]
بخش سوم:
مفهوم رفتارمسالمت آمیز دراسلام:
ضعف مکاتب مادی برای ارائه یک حقوق داخلی وعمومی صحیح ومناسب وفراخور همه انسانها به اثبات رسیده است ودراین میان تنها مکاتب الهی قادرخواهند بود که انسان را به توفیق درارائه چنین حقوقی متکامل ومترقی یاری نماید ودراین بین نهایی ترین و کامل ترین آن یعنی مکتب اسلام میباشد، یگانه آیینی که ازهمان آغازپیدایش ،دعوت خودراباشعار همزیستی مسالمت آمیز به جهانیان عرضه نمود ، آنجا که خداوند متعال درقرآن کریم فرمودند:”بگو ای پیروان کتاب آسمانی بیائید همگی به آنچه همه مابه آن معتقدیم پایبند باشیم وبه این که جزء خدای رانپرستیم وبرای او هیچ چیز راشریک قرارندهیم وبعضی ازما بعضی دیگر را سرپرستی مستقل از خدا ندانیم ،پس اگرازپذیرش این پیشنهاد سرباززدند به آن ها بگوئید شاهد باشید که ما مسلمانیم”[۶۶]
آنچه که درآیه شریفه اشاره شد،این است که اسلام همه پیروان ادیان رابه همکاری فراخوانده نه به مبارزه،واین خود یکی ازمهمترین دلایل شناسایی حقوق بین الملل دراسلام است.و”جالب توجه این است که دربیشترنامه هایی که به وسیله پیامبر(ص)برای پادشاهان جهان که دارای اعتقاد الهی بوده اند، فرستاده شده،متن آیه فوق درآن درج گردیده است”[۶۷]
درتفسیرآیه شریفه آمده است:” بگو: اى اهل کتاب! به سوى سخنى بیایید که میان ما و شما مشترک است. جز آنکه خداوند را نپرستیم و چیزى را شریک او قرار ندهیم و بعضى از ما بعضى دیگر را بجاى خدا ارباب نگیرد. پس اگر (از این پیشنهاد) سرباز زدند، بگویید: گواه باشید که ما مسلمان و تسلیم خدائیم.
نکتهها:
دعوت به سوى توحید و حقّ، لازم است. خواه با استدلال، خواه با مباهله و خواه از طریق دعوت به مشترکات.
در تفسیر مراغى آمده است: عدىّ بن حاتم بعد از اسلام آوردن، به پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) عرض کرد: ما زمانى که مسیحى بودیم، هرگز یکدیگر را «ربّ» خود قرار نمىدادیم، پس مراد از جمله «لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً أَرْباباً» چیست؟ پیامبر (صلى اللَّه علیه و آله) فرمودند: آیا علماى شما احکام خدا را تغییر نمىدادند؟ گفت: چرا! فرمودند:پیروى از عالمى که قانون خدا را تغییر دهد، یک نوع بندگى و بردگى اوست.
پیامها:
الف) مسلمانان باید بر سر مشترکات، با اهل کتاب به توافق برسند.ب)باید در دعوت به وحدت، پیش قدم بود. ج) اگر به تمام اهدافِ حقّ خود دست نیافتید، از تلاش براى رسیدن به بعضى از آن خوددارى نکنید.د)یکى از مراحل تبلیغ، دعوت به مشترکات است. ه)» قرآن مىتواند محور مشترک خوبى براى دعوت باشد، زیرا هم تاریخ انبیا را دارد وهم از تحریف به دور بوده است.ز)در تبلیغ و دعوت دیگران، باید به عقاید حقّه و مقدّسات طرف مقابل، احترام گذارد. ل)یگانه پرستى و بیزارى از شرک، از مشترکات تمام ادیان آسمانى است. م) توحید، سبب تعالى انسان است. «تَعالَوْا» در جایى به کار مىرود که دعوت به رشد و بالا آمدن باشد. ن) اطاعت بىچون و چرا از دیگر انسانها، نشانهى پذیرش نوعى ربوبیّت براى آن ها ویک نوع عبودیت براى ماست. در حالى که همهى انسانها با یکدیگر مساوى هستند. و) اندیشهى آزاد و شخصیّت مستقل، شعار قرآن است. ی) اعراض و سرپیچى مخالفان نباید در اراده و ایمان ما اثر بگذارد. ص) هر مبلّغى باید سرپیچى و اعراض مردم را پیش بینى کند تا مأیوس نشود.ض)پس از استدلال و برهان، جَدل را قطع کنید.ط) بندگى خدا، نفى شرک و طرد حاکمیت غیر خداوند، از ویژگىهاى یک مسلمان واقعى است.[۶۸]
“اسلام زمینه رابرای رسیدن به یک امت واحده جهانی تحت یک قدرت حاکمه عادل با ضمانت اجرایی قوی فراهم میسازد،تا انسانها راازاعماق آلودگی ها وبرخوردارها وتجاوزها به سوی امنیت وصلح جهانی،دفع ظلم وستم،اجرای عدالت،حرکت به سوی الله وریشه کن کردن قدرت های شیطانی هدایت نماید”[۶۹]
درهرحکومتی شیوه برخورد ورفتاربا اقلیتها یکی از معیارهای مهم سنجش آن حکومت است .هرحاکمی سعی میکند با هم کیشان خود برخورد مناسبی داشته باشدوموجبات رضایت آنهارافراهم سازدواینگونه اقدامات جزءوظایف مهم ولازم هرحکومت محسوب می شود.
از نظر اسلام، صلح و همزیستی مسالمتآمیز انسانها با عقاید و مذاهب گوناگون، یک ارزش و هدف است. هدف از صلح، مصلحتگرایی نیست، بلکه خود صلح، مصلحت است؛ زیرا با زندگی فطری انسانها سازگارتر است و در شرایط صلح، رشد و تعالی انسان و تفاهم برای رسیدن به توافقها و سرانجام به یگانگی آیین بشری و گرایش به حق امکانپذیرتر است.”بنابرین جنگ دراسلام به عنوان آخرین راه تحقق زندگی مسالمت آمیز تلقی شده است وگرنه،شیوه اولیه وعمومی اسلام دربرخورد با دیگرملل ، تعاون درنیکی وپرهیزکاری است”[۷۰] برای شناخت دیدگاه اسلام در این خصوص، باید به منابع اصیل و دست اول مراجعه نمود. مهمترین منابع اسلامی، قرآن و روایات معصومین علیهمالسلام است. برخی گمان می کنند که در اسلام اصل رفتار مسالمتآمیز به رسمیت شناخته نشده است و «حقوق و روابط بینالملل» غالبا بر اساس «جنگ و ستیز» بنیان گذاشته شده است و احیانا برای ادعای خود، به اعمال بعضی از حکّام و زمامداران در طول تاریخ اسلامی استناد می کنند؛ در حالی که، بر اساس نص صریح روایات و احادیث ، عکس این مطلب را ثابت می نماید زیرا اسلام، صلح ورفتار مسالمتآمیز با پیروان ادیان و ملل دیگر را به عنوان یک اصل و قاعده اساسی در نظام تشریعی خود ملاحظه نموده است و احکام جنگ فقط در حال ضرورت می باشد.
اگردریک بررسی کلی به حقوقی که اسلام برای اقلیت هادرنظرگرفته است ،توجه کنیم ،به جرات می توان گفت که”انسانی ترین نوع برخورد با اقلیتها،درنظام حقوقی اسلام یافت می شود،زیرا اسلام بیشترین حقوق وآزادیها رابرای اقلیتهای دینی یا اهل ذمه مقرر فرموده است.”[۷۱]
اسلام نه تنها از خون وجان مال اقلیتها محافظت می کندواجازه کوچکترین تعدی و تجاوز را نمی دهد ، بلکه حتی کمترین آزار به آن ها را مجاز نمی داند وارتکاب به آن را از بزرگ ترین گناهان به شمار می آورد. وتا آنجا که پیامبر اسلام(ص)می فرمایند”هرکس ذمی را آزار دهد، مرا آزارداده است”[۷۲]
همچنین دربسیاری ازمنابع تاریخی رفتارپیامبر با اقوام یهود ونصاری را برادرانه دانسته است ،”روزی پیامبر(ص) درتشییع جنازه یکی ازیهودیان مدینه شرکت کرده بود ،گروهی ازصحابه همراه او ازاینکه پیامبر جنازه فردی یهودی را تشییع کرده ناخشنودی داشتند،پیامبر(ص) اصحاب خودرا مخاطب قراردادوپرسید:آیا این یهودی انسان نبوده است؟یاران اوخاموش شدند”[۷۳]