ایراد شده است که اگر بدون هیچ شک و شبههای، روایات اطلاق داشته و وضع نطفه در رحم بیگانه ـ به هر طریق اعم از طبیعی یا غیرطبیعی ـ را شامل شود، چرا فقها قایل به لزوم حد بر این عمل نشده و احکام زانی را بر آن بار نکردهاند؟ وجود عبارتهایی مثل «اشد الناس عذاباً» و مقایسه این عمل با قتل انبیا، امامان و انهدام کعبه و سؤال از علت تفاوت حد زنا و شرب خمر نیز جملگی قراینی هستند بر اینکه منظور روایات، حرمت ریختن منی زانی در رحم زانیه است.( خلفی ، ۱۳۸۵، ص ۷۴ )
به عنوان نقد این نظر می توان گفت که: «نزدیکی جنسی» و«تخلیه ی جنسی» را نمی توان به یک معنا دانست، زیرا هر نزدیکی جنسی الزاماًً به تخلیه ی جنسی منجر نمی شود، همچنان که تخلیه ی جنسی بدون نزدیکی جنسی نیز ممکن است، به همین دلیل، دو عمل مجرمانه را می توان تعریف نمود:۱- ارتباط نامشروع ۲- تخلیه ی اسپرم در رحم؛ بنابرین، عبارت هایی همچون :«افرغ ماءه فی إمرأهٍ حرامأ» و «نطفته فی رحم یحرم علیه» ناظر به بزه دوم خواهد بود. محدث عاملی با عنایت به همین نکته، از این قبیل روایات این چنین استفاده میکند:«تحریم الانزال فی فرج المرأه المحرمه و وجوب العزل فی الزنا»
چنین فهمی از آن جا به دست آمده است که بنا بر بعضی از روایات، تخلیه ی اسپرم در خارج از رحم در ارتباط جنسی با همسر دائم بدون رضایت وی، جایز نبوده و در صورت ارتکاب، میتواند دیه ای معادل ده سکه ی طلا هم داشته باشد. اما گناه در ارتباط نامشروع به مراتب سنگین تر است چراکه هم نوعا” ارتباط ،نامشروع است و هم انزال منی در جایی که نمی بایست تخلیه شود صورت میگیرد. بنابرین تخلیه ی اسپرم از عنوان نزدیکی متفاوت و یک امر جداگانه در نظر گرفته می شود. ( مومن، ۱۴۲۰ه-ق ، ص۷ )
از طرف دیگر، می توان گفت خیلی از امور هستند که حرام تلقی میشوند ولی برای آن ها مجازات شرعی دنیوی در نظر گرفته نشده، و این که چون برای تخلیه ی اسپرم بدون انجام زنا مجازات حدی در نظر گرفته نشده، می بایست اهدای جنین به صورت مصنوعی مجاز تلقی شود، نمی تواند استدلال موجهی باشد.
این که در بالا گفته شد حفظ فرج و رحم هر دو به طور اعم مد نظر میباشد از چند وجه مورد انتقاد قرار گرفته است :
۱٫ در تفسیر آیات مربوط به حفظ فرج دو نظر وجود دارد؛ یکی حفظ فرج از تمامی فواحش؛ اعم از زنا، لواط، نظر، لمس و مانند آن و دیگری حفظ فرج از نگاه. برخی معتقدند منظور از حفظ فرج در «یحفظن فروجهن»، صیانت از زنا یا استتار فرج است.
برخی مفسرین معتقدند منظور از «یحفظن فروجهن» حفظ فرج از نگاه است. علیبن ابراهیم از امام صادق (ع) روایت کرده: «هر چه عبارت حفظ فرج در قرآن وجود دارد، منظور حفظ از زناست، غیراز آیهی یحفظن فروجهن که منظور حفظ از نـگاه اسـت» ( عروسی حویزی ، ۱۴۱۵ ه-ق، ص۵۸۸ )
علامه طباطبایی مینویسد: «تقابل میان جمله یغضوا من ابصارهم و یحفظوا فروجهم مفید این معنا است که منظور از حفظ فرج پوشاندن از نامحرم است و حفظ آن از زنا و لواط نیست». ( طباطبایی.۱۴۱۷ ،۱۵،۱۱۱)
۲٫ از نظر اندامشناسی، فرج مستقل از رحم و کاربرد این دو متمایز از یکدیگر میباشد. در قرآن نیز متناسب با این استقلال و تمایز، تعابیر مختلفی بیان شده است. مثلاً آیات «و الحافظین فروجهم و الحافظات»، «و یغضضن من ابصارهن و یحفظن فروجهن و لایبدین زینتهن» و… متناسب با فرج است. اما آیاتی همچون «هوالذی یصورکم فی الارحام کیف یشاء» (آل عمران،۶)، «الله یعلم ما تحمل کل انثی و ما تغیض الارحام و ما تـزداد» (رعد، ۸)، «و نقر فی الارحام ما نشاء الی اجل مسمی ثم نخرجکم طفلاً» (حج، ۵) متناسب با رحم میباشد. بنابرین آیات مربوط به حفظ فروج، فقط شامل فروج می شود و ارتباطی با رحم ندارد و می توان از طریق تلقیح مصنوعی بچه دار شد، بدون این که در فرج دخل و تصرف نمود.
۳)از این آیات تنها حفظ فرج از حرام استنباط میشود. لذا استناد به آیات مذکور برای حرمت اهدای جنین مصادره به مطلوب است؛ زیرا در اصل حرمت اهدای جنین تردید میباشد.
۴) روایت منقول از امام صادق (ع) نیز ناظر بر احتیاط در نکاح در موارد شبهه است؛ زیرا در روایت مذبور سؤال درباره ازدواج با زنی است که در صحت طلاق او تردید شده، چه بسا چنین زنی شوهردار محسوب گردد، لذا باید احتیاط نمود و با او ازدواج نکرد.( خلفی ، پیشین ، ص۶۵،۶۶ )