کالبدشکافی دیجیتال راهی برای کشف مدارک ازسیستم های رایانه است تا بتوان این مدارک را دردادگاه مورداستناد قرارداد.بازپرسی قضایی دومرحلۀ اصلی دارد:کشف و شهود. طی مرحلۀ اکتشاف،بازپرس ها سعی می کنند به ماهیت مسئله و اینکه درصحنه جرم چه رخ داده است پی ببرند.مرحلۀ شهود نیزپس ازآنکه بازپرس درمرحلۀ اکتشاف به نتایجی دست یافت،اتفاق می افتد.مرحلۀ شهود شامل جمع آوری کل شواهدی است که ممکن است در دادگاه به کاربیاید.ازدیدگاه اطلاعاتی ،می توان این دومرحله را به ۶ مرحله تفکیک وتجزیه نمود: ۱)آماده سازی ۲) بررسی حادثه ۳) جمع آوری اطلاعات ۴) تحلیل اطلاعات ۵) ارائه یافته ها ۶) بستن پرونده.برخی ازاین مراحل در برخی شرایط بسیار سخت ودشوارمی شوندکه در این صورت دوباره آن مراحل به چندمرحلۀ دیگرتفکیک میشوند.وقت گیرترین کار درتحقیقات مربوط به کالبدشکافی دیجیتال،جستجو،استخراج وتحلیل اطلاعات است.
کالبدشکافی رایانه با مشکلات زیرمواجه است: ۱) بازیابی داده ها از رایانه به شرطی که انسجام شواهد درآن برهم نخورد ۲) ذخیره بندی ایمن و تحویل اطلاعات الکترونیکی بازیافت شده ۳)کشف اطلاعات مهم درمیان حجم بالایی ازاطلاعات الکترونیکی ۴) ارائه اطلاعات به دادگاه.[۴۵]
ه) نحوۀ کار کارآگاهان :
شغل کارآگاهی یک هنر،یک علم و یک مهارت است،در واقع می توان گفت این شغل ترکیبی ازهر۳ موردمی باشد.سیستم پلیس های کهنه کار،مفهوم کار پلیس رایک مهارت می دانند.یک دیدگاه متفاوت برعلمی بودن ماهیت شغل پلیس تأکید دارد.این ماهیت بر روی مهارت های لازم برای مدیریت صحنۀ جرم، کاربرد شواهد فیزیکی،مصاحبۀ تحقیقاتی ،تحویل مجرم، شرح حال نویسی از مجرم، مدیریت پروسۀ بازپرسی و مدیریت اطلاعات،تمرکز دارد.ازآنجا که مدیریت دولتی امروزه بر استفاده مطلوب از منابع تأکید دارد،بسیارمهم است که کارآگاهان ،کارشان را به نحو مطلوبی انجام دهند. امااندازه گیری میزان مطلوبیت کارآسانی نیست ،ارزیابی درحوزۀ بازجویی ازطریق بررسی نتایج امکان پذیرخواهد بود که این امرازطریق ارزیابی روند بازجویی وکیفیت نتایج انجام میگیرد.این روش چندان روش معتبری نیست،چون گاهی اوقات از معیارهای نامطلوبی نظیر سرعت پایان بازپرسی برای ارزیابی کارپلیس استفاده می شود و گاهی هم عدم شناخت از کیفیت کارمطلوب باعث ایجاد اشتباه در اندازه گیری می شود.
بهترین مقیاس برای ارزیابی توانمندی درحوزۀ کار پلیس ،تمرکزبر روی تصمیمات وفرآیندهای کلیدی است که یک پلیس به کارمی بنددتا فرهنگ کارحرفه ای را ارتقاء بخشد.درحیطه کارعلمی یک سازمان، بر اساس تمامی ۵ فعالیت اصلی سازمان تصمیم گیری می شود.این ۵ فعالیت شامل درک مسئله ،پیدا کردن راه حل های مسئله ،اولویت بندی کردن فعالیت ها، بازجویی و ارزیابی وکنترل کارپلیس میباشد.
آقای تنگ پس ازتحلیل وبررسی مقالات آکادمیک درخصوص مهارتها وتوانایی های پلیس، توانمندی های مطلوب پلیس رادرقالب موضوعات ذیل مطرح نموده است:
۱) خصوصیات فردی: باهوش، باشعور،خلاق ، کنجکاو، تفکرمستقل،تعهد،توانایی صحبت کردن با مردم، انعطاف پذیر،توانایی یادگیری،سرعت عمل،تفکر درمورد جوانب،تفکرخلاق،صبور،همدلی،بردبار،توانایی تفسیراطلاعات مبهم وبازتاب آن ها،توانایی کارکردن به دور از خانه وخانواده،توانایی تفسیراحساسات، انکار و حقایق،صداقت ویکپارچگی.
۲) علم قانون: علم به قانون باید درحیطۀ موارد زیرباشد: قدرتهای پلیس ،آیین نامه ها، روندکیفرجزا، آموزش های پایه درحوزۀ قوانین جزایی،مطلع بودن ازتغییرات و اصلاحات قانون گذاری، آگاهی ازتشریفات صحن دادگاه ، قوانین افشاگری کاربردمدارک، قالب بندی پرونده ها، آگاهی از استدلال های دفاعی.
۳) دانش عملی: دانشی که در دسترس پلیس است که علیه مجرم استفاده نمایدکه شامل کشف حوزۀ جرم وآگاهی از نقش های بازجویی ،وظایف مختلف سازمان پلیس و مشاورین متخصص وآگاهی ازعملیات بازرسی ومهارتهای عملی میباشد.
۴) دانش عمومی: یعنی داشتن شناخت از اینکه علوم درحال تغییرند،آگاهی از پیشرفتهای صورت گرفته باعث می شود که پلیس همیشه درجریان اطلاعات به روز باشد.
۵) دانش نظری: شناخت دیدگاه های نظری درمورد علت وفرضیه های جرم
۶) مهارتهای مدیریت: شامل مدیریت وکنترل اطلاعات مربوط به پرونده ،به اجرا در آوردن روند بازجویی،مشخص کردن استراتژی بازپرسی ،بررسی نظرکارشناسان،اولویت بندی مسیر و خطوط بازپرسی،مشخص کردن استراتژی رسانه ها،آگاهی داشتن ازمنابع موجود وهمین طور داشتن شناخت کافی از نقش پرسنل بازجویی ومدیریت دانش ویادگیری از طریق کاربرد مهارتهای بازجویی به منظور به روز نگاه داشتن اطلاعات میباشد.
۷) مهارتهای بازپرسی: شامل تکنیکهای سؤال و جواب،ارائه شواهد، تعلیم مهارتهای جاسوسی ،استخراج اطلاعات اساسی(از پرونده ها،گزارشات،قربانی وشاهدین)،پرونده سازی،برآورد وارزیابی اطلاعات، توانایی جذب ومدیریت اطلاعات،ثبت گزارش ،حل مسئله،تنظیم مسیربازجویی،عدم اتلاف وقت،به دست آوردن اطلاعات ازصحنۀ جرم،بررسی پیوسته خطوط بازپرسی، سؤال پرسیدن وبه چالش کشاندن طرفین حقوقی میباشد.
۸) مهارتهای بین فردی: شامل توانایی ارتباط با طیفی ازمردم وتنظیم شکایت با کمک افراد ، داشتن فکری باز،مطلع بودن ازسلسلۀ فعالیتها وپرهیزازگمانه زنی میباشد.
اینزات (۲۰۰۵) می گوید که تحلیل اطلاعات جزایی در راستای روش های سنتی پلیسی موردکاربردقرارمی گیرد.در واقع می توان گفت تحلیل اطلاعات جزایی یک نوع واقع نگری علمی برعملکرد پلیس است و این واقع نگری بر اساس دیدگاه پلیس درمورد اطلاعات شکل میگیرد.آن ها براین عقیده اند دربیان این موضوع که واقع نگری زیادحاصل کار اطلاعاتی است که مبالغه شده است. بنابرین بهتر است بگوییم که جرم شناسی حاصل داده ها و روش های به کارگرفته شده درساختارپلیس است.علاوه براین وی پی برد که شکست خوردن برنامۀ پلیسی جامعه (برنامه ای که مردم مسئول دادن اطلاعات کیفی به پلیس بودند)باعث افزایش شکست در بخشهای خاصی ازسازمان پلیس شده است.نگرانی های مربوطه به همراه ضعف در عملکردپلیس باپیشرفتهای جدیدی که در ارتقاء سطح عملکرد پلیس به وجود آمدمرتفع شد.
وجود شبکه ای از جرائم، حاکی از نقش یک سازمان در هدایت جرم است. در واقع این موضوع بحث سرمایه گذاری درصنعت تجزیه و تحلیل را توجیه می کند.این مسئله به پلیس نشان میدهد که دستگیری افراد تنهامی تواند تأثیرموقتی برجلوگیری از پیشرفت جرم داشته باشد زیرا شبکه ها و بازارهای مجاور دارای مکانیزم جایگزین سازی هستند و خاصیت انتخابی دارند پس میتوانند دوباره باعث شکل گیری جرم شوند.بنابرین لازم است پلیس بررسی ها وتحلیل های لازم را انجام دهد تا آگاهی لازم را برای ساخت و تشکیل شبکه ها و بازارهایی که ممکن است مجرمین بدان راه یابند به دست آورد.
پس می توان نتیجه گرفت هرخلاقیتی که برعلیه این افراد صورت گیرد، تأثیرخیلی بیشتری خواهد داشت. یکی ازمشکلاتی که درهمکاری پلیس بین الملل وجود دارد ردیابی درآمدحاصل ازجرم است.آژانس های بینالمللی نظیر پلیس اینترپل ویوروپل گاهی اوقات در تعامل میان مقامات و دستگاه های اجرایی کشورهای مربوطه مشارکت دارند.