همان طور که ملاحظه می شود در این رویکرد فرآیندهای شناختی مهم ترین مسئله ای است که در جریان آموزش و یادگیری باید مورد توجه معلمان قرار گیرد. این که ،ما چگونه فکر میکنیم؟ چگونه مطلبی را یاد می آوریم؟ چگونه مسئله ای را حل میکنیم ؟ نمونه هایی از موضوعاتی هستند که روان شناسان و مربیان شناخت گرا به آن توجه دارند. در آموزش به شیوه فرآیندی، این باور اساسی وجود داردکه فرآیندهای شناختی مانند مشاهده دقیق ،جمع آوری و دسته بندی داده ها، فرضیه سازی و آزمودن فرضیهها ،تفسیر و تحلیل و پردازش داده ها و مواردی از این یادگیری را تشکیل میدهند(احمدی ،۱۳۸۳: ۳۹). بر همین اساس در جریان تدریس باید شرایطی فراهم شود تا این مهارتها که از آن ها به عنوان مهارتهای یادگیری مادام العمر یاد می شود مورد توجه قرار گیرد. ارزشیابی پیشرفت تحصیلی در این دیدگاه جنبه مستمر و تکوینی دارد که به صورت تدریجی و مرحله به مرحله فرایند آموزش و یادگیری را از جنبههای مختلف مورد ارزشیابی قرار میدهد واین نوع ارزشیابی مبتنی برعملکرد یادگیرنده است که از طریق آن شیوه به کارگیری دانش ها،مهارت ها و نگرش های فراگیران در جریان عمل مورد اندازه گیری و سنجش قرار میگیرد (احمدی ،۱۳۸۳: ۵۰).
در رویکردهای شناختی در کنار توجه به نتیجه و بازده یادگیری به فرایند یادگیری و مجموعه فعالیت های ذهنی که یادگیرنده از طریق آن ها به نتیجه رسیده است نیز توجه می شود. در اینجا صرفا ارزشیابی به ارائه پاسخ های مورد انتظار از یادگیرنده بسنده نمی کند،بلکه میخواهد بداند چرا و چگونه یادگیرنده به چنین نتایجی دست یافته است . در ارزشیابی فرایند – مدار پیشرفت یادگیری به عنوان امری مستمر و پویا در نظر گرفته می شود که در تمام مراحل آموزش و یادگیری به کار گرفته می شود در واقع نقش تکوینی دارد و هدف آن اصلاح و بهبود فرایند یاددهی – یادگیری است. بهترین زمان برای این نوع ارزشیابی زمانی است که فرایند آموزش و یادگیری در حال انجام است. پاسخ به این سوال که “آیا یادگیری در حال اتفاق افتادن است ؟ “زمان ارزشیابی را برای معلم معین میکند. در این رویکرد توصیف عملکرد یادگیرنده درهر مرحله از یادگیری کمک خواهد کرد تا یادگیرنده و معلم مشکلات آموزش و یادگیری را شناسایی نموده و برای رفع آن ها اقدام کنند.این نوع ارزشیابی را می توان به هر سه شیوه گفتاری،نوشتاری و عملکردی با استفاده در انواع ابزارهای اندازه گیری و سنجش مانند بحث و گفتگو ، ارائه گزارش شفاهی، پاسخ دادن به پرسش های کتبی،اجرای پروژه های پژوهشی، رسم نمودارهای مفهومی ،نمایش کارهای عملی و … مورد استفاده قرار داد. این نوع ارزشیابی صرفا به ارزشیابی فردی ،گروهی و کلاسی می پردازد و از این طریق نقاط قوت و ضعف خویش ،گروه کلاسی را که در آن عضویت دارد روشن میسازد. نتایج ارزشیابی فرایند مدار نه تنها میزان تحقق هدفها را در هر مرحله از آموزش و یادگیری نشان میدهد بلکه بازخورد آن زمینه اصلاحات لازم در برنامه درسی ، مواد آموزشی، رسانه ها، روش های تدریس و فرایند ارزشیابی پیشرفت تحصیلی را فراهم میسازد(صالحی به نقل از سیف ،۱۳۸۴).
۳-۲-۲ الگوهای جدید ارزشیابی :
در گذشته ارزشیابی تحصیلی تحت تاثیر اندیشههای رفتار گرایی تداعی گرایی و نظریه روان سنجی کلاسیک شکل گرفته بود . برخی از الگوهای جدید درحوزه ی روانشناسی یادگیری ،سنجش و برنامه درسی را الگوی ساخت گرایی نام نهاده اند.تفکرات جدید در خصوص یادگیری عمدتاً تحت تاثیر افکار جان دیویی[۱۷] و روانشناسان گشتالتی، پیاژه [۱۸]، برونر [۱۹]و ویگوتسکی[۲۰] شکل گرفته گرفته است.از نظر اینان یادگیری امری خطی نیست بلکه جریانی پیچیده است که از راه های گوناگون در تمامی محیط ها و موقعیت ها رخ میدهد. به گفته جان دیویی یادگیری کسب دانش از ورای تجربه فرد صورت می گرد نه از ورای تجربه و دانش دیگران.
اصول اساسی نظریه یادگیری ساخت گرایی به شرح زیر است :
توانایی عقلانی به صورت اجتماعی و فرهنگی رشد میکند یعنی زمینه اجتماعی و فرهنگی دارد. امروزه اینگونه تلقی می شود که تواناییهای شناختی درحین فرصتهای یادگیری در محیط های اجتماعی رخ میدهد. والدین و دیگر بزرگسالان،کودکان در تعامل با محیط خود یاری میدهند. هر چه محیط دانش آموز غنی تر باشد رشد شناختی دانش آموز بیشتر خواهد بود .
یادگیری های جدی از طریق دانش قبلی و دیدگاه های فرهنگی فرد شکل میگیرد. یعنی دانش قبلی فرد او را در یادگیری جدید غنی میسازد این نوع یادگیری با یادگیری تسلط یاب که در نظریه ی یادگیری تداعی گرایی و رفتار گرایی مورد توجه بوده است تفاوت دارد. زیرا این نوع یادگیری تسلط یاب به یادگیری حفظی و طوطی وار منجر می شود. دانش آموز از طریق پردازش اطلاعات و ارتباط با آموخته های پیشین، به بازسازی و سازمان دهی مجدد دستگاهی ذهنی خود اقدام می کند.
فراشناخت و خودگری برفرایند یادگیری از مؤلفه های تفکر هوشمندانه است. مفهوم فراشناخت یاتفکر درباره تفکر یک مفهوم اساسی در نظریه شناختی است. فراشناخت اولین بار توسط فلاول[۲۱] (۱۹۷۹ )مطرح شد. از دیدگاه وی فراشناخت یا شناخت متفاوت است. شناخت به کلیه ی فرایندهای عالی ذهن از فبیل تفکر، استدلال و فرایندهای پردازش اطلاعات مانند ذخیره سازی ،بازیابی اطلاعات اطلاق می شود . دانش فراشناختی در مقوله اساسی دارد :
دانش فراشناختی.تجربه ی فراشناختی.
دانش فراشناختی، دانش فرد به تواناییهای شناختی و ناتوانایی های شناختی است(حسنی و احمدی،۱۳۸۸ : ۲۷). این اصول در الگوهای جدید یادگیری باعث به وجود آمدن تغییرات در الگوهای ارزشیابی و سنجش شدند. و رویکردهای جدیدی را به وجود آوردند. این رویکردهای جدیدی که اساسا اشتراک زیادی با هم دارند بانام های گوناگون شناخته میشوند مانند سنجش واقعی، سنجش مستقیم، ستجش جایگزین، سنجش عملکردی و سنجش پویا. همه این ها رویکردهای جدید در سنجش هستند. ارزشیابی توصیفی با پذیرش تغییر در رویکرد یادگیری،توجه به فرایند محور، ابزارهای کیفی و محور قرار دادن بازخوردهای توصیفی درجهت هماهنگ شدن با رویکرد جدید و واز بین برد نقص های ارزشیابی سنتی گام برداشته است( حسنی و احمدی، ۱۳۸۸ : ۳۱).
جمع بندی آنچه گذشت نشان میدهد که روند جاری درجهان حکایت از تفکر بر روی ارزشیابی تحصیلی دارد. که هدف آن افزایش کیفیت و تجربیات یادگیری در مدرسه است تا به نتایج بهتر در دانش آموزان منجر شود. ارزشیابی توصیفی با پذیرفتن تغییر در رویکرد یادگیری و توجه به رویکرد فرایند محور ،ابزارهای کیفی و محور قرار دادن یازخوردهای توصیفی درجهت هماهنگ شدن با رویکردهای جدید و از بین بردن نقص های ارزشیابی سنتی گام برداشته است (وست و کریگشن[۲۲]،۱۹۹۹ ).
۴-۲-۲ رویکردهای جدید سنجش مختصات طرح ارزشیابی توصیفی :
ارزشیابی تحصیلی در دوره ابتدایی با توجه به موارد ذیل از ظرافت ، پیچیدگی و اهمیت مضاعف برخوردار است :