اما تعاریف هر چه که باشد،می توان توسعه فرهنگی را از جمله مهم ترین مفاهیم مرتبط با فرهنگ دانست.شکاف ایجاد شده بین کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه و نیز آگاهی روز افزون فعالان سیاسی،اجتماعی،اقتصادی این جوامع از نقش تاثیر گذار توسعه فرهنگی(در ابعاد کمی و کیفی)به عنوان زیر بنای توسعه پایدار و همه جانبه این امر،ماهیت چشمگیری پیدا کردهاست(محمدی،۲۱۹:۱۳۷۷ ) .ژاپن در سال ۱۹۶۸ با تأسيس امور فرهنگی،گام های مؤثری را در توسعه فرهنگی برداشت ،از جمله مأموریت های منظور شده در سیاست های فرهنگی این کشور،عبارتند از :بهبود شرایط جشنواره های فرهنگی و هنری افزایش کمک به فعالیت های گروههای فرهنگی،فراهم کردن مواد و تجیهزات فعالیت های هنری جوانان،کشف و پرورش استعداد های هنرمندان جوان و بهبود اطلاع رسانی و تحقیقات فرهنگی(محمدی،۲۱۹:۱۳۷۷ ).
توسعه فرهنگی به دنبال توسعه بخشیدن به فرهنگ جامعه است و البته این امر،مستلزم برخورداری از رویکردی فرهنگی نسبت به توسعه است.به عبارت دیگر،رابطه متقابلی میان فرهنگ و توسعه برقرار است وهر یک از دیگری تاثیر می پذیرد.مقصود از توسعه فرهنگی،ایجاد شرایطوامکانات مادی ومعنوی مناسب برای افراد جامعه به منظور شناخت جایگاه آنان و رشد و افزایش علمودانشومعرفت انسان ها و آمادگی برای تحول و پیشرفت و پذیرش اصول کلی توسعه،نظیر قانون پذیری،نظموانظباط ،بهبود روابط اجتماعی و انسانی و افزایش تواناییهای علمی و اخلاقی و معنوی برای همه افراد جامعه است(نیستانی،رامشگر،۱۳۹۲).
پیر بوردیو[۷۳] به نوعی توسعه فرهنگی را شامل توسعه سرمایه فرهنگی میداند.سرمایه فرهنگی که از قیاس با سرمایه اقتصادی رواج یافت،” مجموعه ای از روابط،معلومات و اطلاعات و امتیازات است که فرد برای حفظ کردن یا به دست آوردن یک موقعیت اجتماعی از آن استفاده میکند.(بوردیو و ژان کلود پاسون[۷۴]) در تحقیقی که بر اساس فرضیه عدم تساوی فرهنگی انجام دادهاند چنین نتیجه گیری میکنند که نا برابری فرهنگی فقط با رفتار و اعمال فرهنگی که برای افراد و گروه ها مقدور است،مشخص می شود.تئاتر و اپرا رفتن،مجلهوروز نامه خواندن،سینما رفتن،دوربین عکاسی داشتن و امثال آن،میتواند به عنوان نشانه ها و امکانات سرمایه فرهنگی به شمار آید”(روح الامینی ۱۱۶:۱۳۷۲).
بوردیو از سه شکل سرمایه فرهنگی نام میبرد:
۱-سرمایه بدنی و فردی،که با کوشش و استعداد فرد حاصل شده و امکان انتقال به غیر را نداردوبا مرگ شخصاز بین میرود.
۲- سرمایه عینی فرهنگی ،مجموعه میراث های فرهنگی مانند شاهکارهای هنری ،فناوری ماشینیوقوانین علمی که به صورت اسناد،کتبواشیا در تملک فرد استوامکان انتقال به غیررا ندارد.
۳-سرمایه نهادی و ضابطه ای،این سرمایه به کمک ضوابط اجتماعی و به دست آوردن عناوین برای افراد کسب موفقیت می کندوقابل انتقال نیست،مانند مدرک تحصیلی و گواهی حرفه و کار.توسعه توسعه فرهنگی با تأکید بر هویت فرهنگی،بهینه سازی شرایط فرهنگیو رشد کمیو کیفی مسائل مربوط به خود را نوید میدهدواخلاق و آداب و سنن جامعه را بهبود می بخشدوبررونق بازار فنونو دانش میافزاید(ناظمی اردکانی و کشاورز،۱۳۸۵).با پذیرش این سخن اشپنگلر[۷۵] که حیات و پویایی یک جامعه را در حیات و توسعه فرهنگی آن جامعه میداند،باید اذعان داشت که پرداختن به توسعه فرهنگی برای تمامی جوامع و به ویژه جوامع توسعه نیافته،امری اجتناب ناپذیر استو اینکه برای دستیابی به این مهم،همه نهادهاوسازمانهایجامعه ملزم به مشارکت در زمینه تحققآن میباشند.
توسعه فرهنگوعناصرفرهنگیاز ضروری ترین ابزار ایجاد صلح و آزادی در جوامع بشری است.در روزگار کنونی،توسعه فرهنگیمهمترین ابزار ایجاد زیر ساخت لازم برای توسعه پایدار سایر بخشهای اقتصادی،سیاسی و اجتماعی،به خصوص در کشورهای توسعه نیافته است.داداش پور(ستاری،۶۷:۱۳۶۶ )فرهنگ وتوسعه فرهنگی را ابزاری کارآمد برای ایجاد دموکراسی میداند.وی معتقد است که عدم توسعه فرهنگی منجربهایجاد حکومت های مستبدوسنت گرا(ارتجاعی)میشود.ازآنجا ییکه پیش شرط هر گونه توسعه ای،توسعه فرهنگی است،توسعه و باروری فرهنگ حاکم بر جامعه یکی از ابعاد بسیار مهم توسعه ملی است.دیدگاه ها،شیوه گفتار ،جهان بینی ،مسئولیت پذیری،منطقی بودن،از عوامل و عناصر تعیین کننده رشد و توسعه علمی جامعه اند.بسیاری از رفتارهای فردی و جمعی ما،از فرهنگ نشأت میگیرد.توسعه در تمامی ابعاد آن به شدت تحت تاثیر باورهای فرهنگی است.بنابرین باید” فرهنگ را محور همه برنامه های توسعه قرار داد”(طباطبایی، ۱۳۷۴).
۲-۲۹- رابطه بین آموزش عالی و توسعه فرهنگی