۱٫ شخصی بودن مجازات نسبت به مجرممیباشد. منظور از شخصی بودن مجازات و محکومیتاین است که مسئولیت جرم و نتایج محکومیت فقط متوجه مجرم بوده و عوارض آن به هیچ وجه متوجه فامیل و کسان مجرم نخواهد شد. عدل و انصاف اقتضاء می کند که مجازات فقط در مورد شخص مجرم اعمال شود و به نزدیکان و اقربای وی تسری داده نشود.
۲٫ مجازات باید به موجب قانون باشد. یعنی طبق اصل قانونی بودن جرایم و مجازاتها که هم برتعیین جرایم و هم برتثبیت مجازاتها و کمیت آن حاکم است، نباید مجازاتی خارج از نص صریح قانون اعمال شود.
۳٫ مجازات را باید محکمه صلاحیتدار تعیین کند. به این ترتیب هیچ مقام و یا مسئولی که سمت قضایی ندارد نمیتواند برمسندقضا بنشیند و حکم به مجازات بدهد.
۴٫ مجازات ضمانت اجرای نظم اجتماعی است. از آنجا که مجازات آزار و شکنجهای است که مجرم به علت نقض اوامر و نواهی قانونی میبایست تحمل کند پس مجازات ضمانت اجرای پارهای از اوامر و نواهی قانونگذار است که برای نظم اجتماع به کار میرود. اگر شخصی که قصد مجرمانه دارد، بداند که قصد مورد نظر وی در صورت محقق شدن هیچ گونه تبعات قانونی (مجازات) به دنبال ندارد آسوده خاطر دست به ارتکاب جرم میزند و مجازات می تواند به عنوان ضمانت اجرای فعل مجرمانه تلقی بشود. وموجب تشفی خاطر زیاندیدگان گردد، در نتیجه میتوان مجازات را اینگونه تعریف نمود:
مجازات ابزاری قانونی است که به عنوان واکنش جامعه در برابر جرم و برای جبران آثار سوء جرم همراه با مشقت جسمی ویا روحی، به موجب حکم دادگاه صلاحیتدار برمرتکبین جرایم اعمال می شود.
مفاهیم مرتبط
در این گفتار به مفاهیمی که مرتبط با کلمه ملأعام میباشند اشاره شده و معنای آن ها از نظر لغوی و اصطلاحی مورد بررسی قرار میگیرد. با روشن شدن معانی واژه های مشابه با ملأعام بهتر میتوان به معنای این واژه پیبرد.
علن
علن، علنی کردن و علنی شدن واژه هایی هستند که ارتباط تنگاتنگی با ملأعام دارند چراکه به نظر میرسد جزء لاینفک ملأعام باشند و شناخت معانی آن ها به منجر به شناخت صحیح تر معنای ملأعام خواهد شد.
لغوی
آنچه در ابتدا از واژه ی علن متبادر به ذهن می شود، بر خلاف سرّ بودن، آشکار بودن یا غیر مخفی بودن چیزی یا امری است. معنی لغوی این کلمه در فرهنگ لغتهای مختلف تا حدودی معنای واحدی را میرساند. در منجد الطلاب به معنی آشکار و علنی (بندر ریگی، ۱۳۶۳: ۳۷۵) در فرهنگ معاصر عربی فارسی به معنای معلوم شدن، پیدا شدن و علنی شدن آمده است (آذرنوش،۱۳۸۹: ۴۵۶). راغب اصفهانی در کتاب مفردات ذکر کرده اند که علن نقطه مقابل سر وپوشیده است و اغلب در معانی و غیر محسوسات به کار میرود ، نه در محسوسات عینی مانند اجسام ( اصفهانی ،۱۴۱۶: ۱۶۶) برای بررسی بیشتر معنای این واژه، به برخی از معانی آن اشاره میگردد. در معنی علن آمده است: العلانّیه: ضد السّر (محمد محی الدین، بیتا: ۳۵۵) و همچنین خلاف السّتر و هو ظهور الامر ( ابن منظور، بیتا: ۳۸۶).
بدین ترتیب، از حالت مخفی در آمدن چیزی یا آشکار شدن آن مدنظر است. در لغتنامهی دهخدا در مقابل کلمه علن نوشته شده است: ضدّ سر، هویدا، ظاهر، منتشر، خلاف مخفی(دهخدا، ۱۳۷۳)و در فرهنگ نفیسی نیز در معنای آشکارا هویدا(نفیسی،بیتا: ۲۴۰۱)به کار رفته است.
چنان که ملاحظه میگردد همه معانی گفته شده مشابه هستند و منظور از این کلمه، آشکار شدن یا هویدا شدن امری است ولی در صورتی که معنای مصدری این واژه موردنظر باشد به معنای آشکار کردن، آشکار شدن است و در معنای وصفی به معنای هویدا و آشکارا است.
اصطلاحی
با توجه به معنای لغوی علن، هنگامی که از علنی شدن امری صحبت می شود مراد از آن، آشکار شدن و از حالت پوشیده و مخفیانه درآمدن است به طوری که بدون وجود هیچ مانعی بتوان به وضوح آن را مشاهده کرد یا از آن اطلاع یافت. علنی بودن در مورد مجازات، ممکن است در دو معنا به کار رود: یکی اینکه خبر آن در میان مردم منتشر شود و دیگر اینکه علاوه بر اطلاع یافتن عموم، حضور آن ها در هنگام اجرای حکم لازم باشد. مبسوط در ترمینولوژی حقوق علن به وصف محلّ وقوع جرمی گفته می شود که امکان داشته باشد جمع غیر محصوری برآن وقوف یابند مثلا در مسجد یا میدان عمومی ورزش جرم انجام شود و در صدق علن حضور احدی شرط نیست (لنگرودی،۱۳۶۳: ۲۶۳۵) در هر حال، میتوان گفت، مفهوم اصطلاحی علن از مفهوم لغوی آن دور نیفتاده است و در اصطلاح عرف کلمه علن به همان مفهوم ملأعام به کار برده می شود.
تشهیر
برای ورود به بحث تشهیر و پرداختن به جنبههای مختلف آن، لازم است مفهوم آن روشن و واضح گردد. بنابرین، در این گفتار معنای تشهیر از نظر لغوی و اصطلاحی به اختصار مورد بررسی قرار میگیرد.
لغوی
کلمه تشهیر مصدر باب تفعیل میباشد که از فعل شهر گرفته شده است. در خصوص معنای تشهیر گفته شده است: لم یرد نص فی معناه و لا فسّره الفقهاء(الطلعیی، ۱۴۱۶: ۱۲۶)بدین معنا که نصّی در مورد معنای تشهیر وارد نشده است و فقها به تفسیر آن پرداختهاند. لیکن، برای آشنایی بیشتر با برخی از معانی تشهیر به مواردی اشاره می شود.
در لغت نامه دهخدا چنین آمده است: آشکارا کردن، رسوا کردن، شهرت دادن رسوایی کسی را چنان که کسی را بر خر سوار کرده و به شهر گردانیدن (دهخدا، ۱۳۷۳: ۳۲۵).پس معنای کلمه ی تشهیر همانا رسوا کردن و انگشت نما کردن کسی در میان مردم میباشد.
اصطلاحی
علاوه بر معنای لغوی تشهیر، لازم است به معنای اصطلاحی آن نیز اشاره شود تا منظور از آن واضحتر گردد. با توجه به معنای لغوی تشهیر، تشهیر مجرم به عنوان یکی از انواع مجازاتهای اسلامی به معنای معرفی نمودن مجرم به جامعه و رسوا کردن او در میان خلق است. آشکارا کردن هویت مجرم و شهره نمودن او در میان عام و خاص، خصوصیت بارز چنین کیفری است.
در مبسوط در ترمینولوژِی آمده است که تشهیر در قدیم از جمله مجازاتها بوده است به گونه ای که مجرم را در معابر به گردش در میآوردند تا او را بشناسند یا اینکه زنگولهای به گردن مجرم میانداختند و واژگون بر مرکب سوار میکردند و در بین مردم میگرداندند و شکل دیگر آن نیز اینگونه بوده است که لباس زنگولهداری به مجرم میپوشاندند (جعفری لنگرودی،۱۳۶۳: ۱۲۲۵) یا شخصی جلوتر از مجرم در حالی که زنگولهای در دست داشت و آن را به صدا در میآورد، حرکت میکرد.در جای دیگری (همان: ۸۴۱)در مورد اشهار مجرم گفته شده است که منظور از آن، بردن مجرم به اماکن پر رفت و آمد و معرفی او به افراد است و در این خصوص اگر مجرم از اهالی بازار یا مسجد بوده او را در محل کسب یا مسجدی که میرفته میگرداندند و جرم او را اعلام میکردند.