“
بلوم ، براندو براوان راگدال[۶۳] ( ۲۰۰۸ ) تاثیر سبک های دلبستگی و تعهد را بر رضایت زناشویی مورد مطالعه قرار دادن نمونه تحقیق در برگیرنده ۱۹۱ زوجی بود که ازدواج مجرد داشتند . نتایج تحلیل آماری آندا حاکی از آن بود که سبک های دلبستگی و تعهد بر رضایت زناشویی تاثیر مثبتی داشت .
لمنز ، بایس ، هین ، ایسلر و دمیتنار [۶۴] ( ۲۰۰۷ ) در مطالعه ای به بررسی رضایت زناشویی ، سبک های دلبستگی و مشکلات ارتباطی در زوج های افسرده و زوج های سالم پرداختند . نمونه در بر گیرنده ۷۷ زوج مراجعه کننده به کلینیک های روان درمانی و ۷۷ زوج سالم ( مشابه از نظر سن و جنسیت ) بود . نتایج حاکی از وجود رابطه میان رضایت زناشویی و سبک های دلبستگی بود . نتایج نشان داد زوج های افسرده نسبت به زوج های سالم دارای مشکلات دلبستگی ، ارتباطی و رضایت زناشویی پایین تر بودند از سوی دیگر زوج های سالم رضایت زناشویی بالاتر سبک های دلبستگی ایمن و مشکلات ارتباطی پایین تر را گزارش کردند .
بلوم و همکاران ( ۲۰۰۷ ) در این مطالعه تاثیر سبک های دلبستگی و رابطه چند متغیر ( تبادل فردی و تبادل اجتماعی ) در توصیف پیام های اصلاح پذیر مشخص شد . ۱۹۱ نفر شرکت کننده ( که مجددا ازدواج کرده بودند ) پاسخ نامه ها را تکمیل نمودند و از این طریق سطح رضایت زناشویی آن ها ( با بهره گرفتن از MClI ) ، سبک دلبستگی آن ها ، سطوح تعهد و انسجام اجتماعی آن ها و تفاسیر آن ها از پیام های اصلاح پذیر ، تفاوت آن ها در سطح مبهم گویی ، از همسران شان ارزیابی شد . نتایج تحلیل های رگرسیون و آنوا نشان دادند که رابطه بین متغیرها ( فردی و اجتماعی ) و هم چنین سبک های دلبستگی به طور مثبت در ارزیابی پیام های اصلاح پذیر تاثیر دارند . و سایر نتایج نیاز به پژوهش بیشتری را ایجاب میکنند .
چارینا، رحمت اله[۶۵] ( ۲۰۰۷ ) در پژوهشی به بررسی رابطه بین شخصیت های زوجین با رضایت زناشویی پرداختند . در این پژوهش روابط بین ویژگی های شخصیتی زوجین و رضایت زناشویی با بهره گرفتن از مدل آزمایشی ( APIM ) بررسی شد . هدف اصلی از این پژوهش بررسی همزمان سیزده ویژگی شخصیتی به عنوان پیشبینی کننده های رضایت زناشویی بود نتایج رابطه بین رضایت زناشویی با ویژگی شخصیتی به عنوان پیشبینی کننده های رضایت زناشویی بود . نتایج رابطه بین رضایت زناشویی با ویژگی باز بودن نسبت به تجربه ( – ) ، وجدانی بودن ( + ) ، توافق (+ ) ، دلبستگی اضطرابی (- ) ، جاذبه اجتماعی ( + ) ، جنسیت اجتماعی ( – ) ، برون گرایی ( – ) نشان دادند ، نتایج این پژوهش اهمیت ویژگی های شخصیتی در رضایت زناشویی را نشان میدهد .
کریستینا ام، فیلیپاوانگ ، برژیتاویکبرگ [۶۶]( ۲۰۰۶ ) دلبستگی عاشقانه ، رضایت زناشویی و رضایت والدینی را مورد بررسی قرار دادند . در این پژوهش، رابطه ی بین سبک های دلبستگی و روابط بین زوجین بعد از تبدیل شدن به پدر و مادری در ۲۵۱ نفر ( ۱۲۸ مادر و ۱۲۳ پدر ) بررسی شد . سبک های دلبستگی به کمک مقیاس روابط نزدیک و روابط زوجین به وسیله مقیاس سازگاری زوجین برای هر عضو بررسی شدند . ارزیابی نتایج نشان میدهند که پدران و مادرانی که دفعه ی اول والدین شدند امتیازات بالایی در دلبستگی نا ایمن داشتند . مادران و پدران دفعه ی دوم در دلبستگی اجتنابی امتیازات بیشتری داشتند و در روابط همسری خود کمتر خوشحال بودند . سبک های دلبستگی به طور قابل ملاحظه ای عدم رضایت در روابط زوجین را برای والدین دفعه ی دوم نشان دادند .
حاصلی ، جامی[۶۷] ( ۲۰۰۶ ) رابطه بین دینداری و سبک دلبستگی عاشقانه را با رضایت زناشویی در بین زوج های تازه ازدواج کرده بررسی نمودند . هدف از این مطالعه ، بررسی نقش ترکیبی تعهد مذهبی و سبک دلبستگی بر رضایت زناشویی بود ( ۱۸۴ N ، ۹۲ شوهر و ۹۲ زن بدون فرزند که بین ۱ تا ۵ سال از ازدواج آنان گذشته بود ) . در این تحقیق از پرسش نامه های مقیاس تعهد مذهبی ۱۰ ، مقیاس سازگاری زوجین و مقیاس روابط نزدیک استفاده شد . نتایج نشان میدهند که زوج های با تعهد مذهبی یکسان ، رضایت زناشویی بیشتری نسبت به زوج های با اختلافات زیاد در تعهد مذهبی دارند . تعهد مذهبی ، رابطه ی بین دلبستگی و رضایت زناشویی را متعادل میکند.
آریندل ، لوتیجن ، بپیلاک[۶۸] ( ۲۰۰۵ ) درباره نظریه دلبستگی پیشبینی میکند که تجربیات اولیه مراقبان بر کیفیت روابط بعدی ( عاشقانه ) افراد و در نتیجه سلامتی روان آن ها اثر میگذارد . پژوهش حاضر نقش صمیمیت را رابطه عاشقانه کنونی به عنوان واسطه احتمالی رابطه بین دلبستگی فرد بالغ و درماندگی روان شناختی در یک نمونه بالینی و اجتماعی بررسی کرد . نتایج مشخص کردند که دلبستگی ایمن به طور مثبت و دلبستگی ناایمن به طور منفی با صمیمیت در رابطه عاشقانه کنونی ارتباط داشت . ارتباط معکوسی برای دلبستگی نا ایمن وجود داشت . تحلیل ها مشخص کرد که صمیمیت در رابطه رایج صرفا رابطه میان دلبستگی و درماندگی روان شناختی را به تعادل می رساند . این یافته ها با توجه به سایر
سبک های دلبستگی ، وضوح کمتری داشتند .
بشارت[۶۹] ( ۲۰۰۳ ) در مطالعه ای نشان داد که زوج هایی که دلبستگی ایمن داشتند ، وابستگی ، اعتماد ، تعهد و رضایت زناشویی بیشتری داشتند و زوج هایی که دارای سبک دلبستگی اجتنابی و دوسوگرا بودند مشکلات بیشتری در روابط زناشویی خود داشتند .
برانت ای ، میکولینسیر ام ، فلوریان وی[۷۰] ( ۲۰۰۳ ) رضایت زناشویی را در میان مادران دارای کودکان با بیماری قلبی مادرزادی ( CHD ) همراه با سبک دلبستگی آنان بررسی نمودند . نمونه پژوهش شامل ۸۵ مادر که نوزادان دارای بیماری قلبی مادرزادی داشتند دو هفته پس از تشخیص بیماری نوزاد خود به وسیله ی دو متخصص ، سبک های دلبستگی آنان بررسی شد یک سال بعد مادران مقیاس های خودگزارشی و رضایت زناشویی و پرسش نامه وظایف مادری را تکمیل کردند نتایج مشخص کردند که شدت بیماری کودکان و دلبستگی اضطرابی مادران و دلبستگی اجتنابی آنان با رضایت زناشویی کم ، ارتباط دارد . علاوه بر این با وجود این که شدت بیماری و وابستگی اضطرابی ، تاثیرات مستقیمی در رضایت زناشویی دارند. اما تاثیر منفی دلبستگی اجتنابی با ارزیابی مادری در شرایط شدت بیماری و مرحله کنار آمدن با بیماری ارتباط دارد .
ایکرت [۷۱]( ۲۰۰۹ ) پژوهشی تحت عنوان بررسی صمیمیت ، انرژی روانی ( لیبیدو ) ، نشانه های افسردگی و رضایت زناشویی در زوج ها پس از زایمان انجام داد . نمونه ۲۱ فردی بود که به تازگی صاحب فرزند شده بودند . طرح پژوهش غیر آزمایش و مقطعی بود و ۶ تا ۲۴ هفته از وضع حمل نوزاد می گذشت و متغیرهایی که مورد بررسی قرار گرفتند ، میزان انرژی روانی ، میزان صمیمیت ، نشانه های افسردگی و متغییرهای جمعیت شناختی بودند که به عنوان پیامدهای رضایت زناشویی مورد تحلیل قرار گرفتند . نتایج حاکی از آن بود که مردان انرژی روانی بالاتری را نسبت به زنان نشان دادند . در حالی که میزان انرژی روانی رابطه مثبتی با رضایت زناشویی در هر دو جنس داشت ، صمیمیت هیجانی بالا میتواند تاثیر منفی انرژی روانی پایین را بر رضایت زناشویی کم کند .
“