“
رتینوپاتی دیابتی یکی از عوارض بیماری دیابت است که روی چشم ها تأثیر میگذارد. رتینوپاتی دیابتی به سه شکل ادم ماکولا (نشت عروقی منتشر و یا موضعی در ماکولا)، تجمع پیشرونده عروقی (میکروآنوریسم، خونریزیهای داخل شبکیه، خمیدگی عروقی) و انسداد شریانی شبکیه دیده میشود (بوید[۲] و همکاران، ۲۰۱۳).
از آنجا که کنترل نکردن دیابت میتواند با آسیبهای جدی از جمله آسیب به شبکیه چشم همراه باشد، لذا بررسی بهزیستی روانشناختی و عوامل مؤثر بر آن در بیماران دیابتی با آسیب شبکیه چشم از اهمیت بسزایی برخوردار است.
بهزیستی روانشناختی در دو دهه اخیر در ادبیات پژوهشی به وفور مورد بررسی قرار گرفته است و دامنه مطالعات آن از حوزه زندگی فردی به تعاملات اجتماعی کشیده شده است (کول، ۲۰۰۹). بهزیستی روانشناختی به عنوان یکی از جنبههای مهم بهزیستی به معنای تلاش برای استعلا و ارتقاست که در تحقق استعدادها و تواناییهای فردی متجلی میشود یا به عبارت دیگر، تلاش برای کمال در جهت تحقق تواناییهای بالقوه واقعی فرد است (رایف[۳]، ۱۹۹۵). الگوها و نظرات مختلفی در خصوص بهزیستی روانشناختی توسط روانشناسان و صاحبنظران حوزه سلامت روان مطرح شده است. یکی از مهمترین الگوهای تبیین بهزیستی روانشناختی الگوی رایف و کیز (۱۹۹۵) میباشد. در این الگو، بهزیستی روانشناختی به عنوان تلاشی برای رسیدن به کمال در جهت تحقق تواناییهای بالقوه واقعی فرد به شمار میرود که شش مؤلفه خودپیروی[۴]، تسلط محیطی[۵]، رشد شخصی[۶]، رابطه مثبت با دیگران[۷]، هدف و جهتگیری در زندگی[۸] و پذیرش خود[۹] را در بر میگیرد.
خودپیروی به معنای عملکرد فرد بر اساس معیارها و عقاید خویش میباشد، هر چند که با عرف و رسم و رسوم پذیرفته شده در جامعه متناقض باشد؛ تسلط محیطی به معنای تحت کنترل داشتنِ جهان پیرامون است به طوری که فرد بتواند تا حد زیادی بر زندگی و محیط اطرافش احاطه داشته باشد؛ رشد شخصی شامل توانایی شکوفا ساختن کلیه نیروها و استعدادها و پرورش تواناییهای جدید در شخص است؛ رابطه مثبت با دیگران بر میگردد به برقراری روابط صمیمی و نزدیک با دیگران ضمن اشتیاق داشتن به برقراری چنین روابطی و نیز توانایی عشق ورزیدن به اطرافیان؛ هدف و جهتگیری در زندگی به معنای توانایی پیدا کردن معنا در زندگی و هدفمند بودن و تعقیب اهداف است؛ پذیرش خود نیز دربرگیرندهی نگرش مثبت شخص نسبت به خود است که نه به معنای خودشیفتگی یا عزت نفس بالا، بلکه به معنای احترام به نفسی است که با دانستنِ نقاط قوت و ضعف خود در فرد صورت میگیرد (ریف و کیز، ۱۹۹۵).
نقش عوامل حمایتی در کمک به افراد برای سازگاری فعالانه با رویدادهای استرسزا همواره مورد توجه پژوهشگران حوزه روانشناسی بوده است. به طوری که آن ها بر این باورند که افراد در برخورد با مشکلات میتوانند ضمن مبارزه سرسختانه، قدرت و ظرفیت تحمل بیشتری را در خود به وجود آورده تا بدین طریق بتوانند بر مشکلات فائق آیند. در دو دهه اخیر پژوهشگران دریافتند که افراد موفق در برخورد با مسائل استرسزا و فشارها در مقایسه با افراد شکننده در برابر مشکلات، دارای خصوصیات و ویژگیهای متفاوتی میباشند که از این طریق میتوانند فشار کمتری را تحمل کرده و هر چه سریعتر به نقطه تعدل روحی برسند. یکی از این ویژگیها در قالب مفهومی با عنوان تابآوری[۱۰] مطرح گردیده است. تابآوری یکی از سازههای عمده رویکرد روانشناسی مثبتگرا[۱۱] میباشد. در سالهای اخیر، این رویکرد با شعار توجه به استعدادها و توانمندیهای انسان (به جای پرداختن به اختلالات و ناهنجاریها) مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته است. تابآوری در برگیرنده مفاهیم مختلف است. اصطلاح تابآوری به صورتهای مختلف و متنوعی تعریف شده است: مانند توانایی سازگاری موفقیتآمیز[۱۲] در مقابل محیط در حال تغییر (داروین[۱۳]، ۱۹۸۹؛ سیچیتی و کوهن[۱۴]، ۱۹۹۵)؛ سرسختی[۱۵] و آسیبناپذیری[۱۶] (آنتونی[۱۷]، ۱۹۷۴؛ کوباسا[۱۸]، ۱۹۷۹؛ مدی و خوشابا[۱۹]، ۱۹۹۴)؛ و سازگاری موفقیتآمیز علیرغم استرس زیاد و شرایط ناگوار (استوارت، رید و منگهام[۲۰]، ۱۹۹۷). اما همه تعاریف دارای یک توصیف مشترک میباشند و آن هم «توانایی بازگشت به حالت اولیه[۲۱]» میباشد (به نقل از صحراگرد، ۱۳۸۶).
گارمزی و ماستن (۱۹۹۱) تابآوری را یک فرایند، توانایی یا پیامد سازگاری موفقیتآمیز علیرغم شرایط چالشبرانگیز و تهدیدکننده میدانند. در تعریفی دیگر، تابآوری یعنی آشکارکردن شایستگی در افراد علیرغم تحت فشار بودن و استرس زیاد است (گارمزی، ماستن و تلگن[۲۲]، ۱۹۸۴). راتر[۲۳] (۲۰۰۱) معتقد است تابآوری، سازگاری مثبت در واکنش به شرایط ناگوار است.
امید به زندگی نیز به عنوان یکی از پیشایندهای بهزیستی روانشناختی دارای تعاریف گوناگونی است. جنانچه فرانکل (۱۹۸۴) معتقد است هنگامی که انسان به فعالیتهای مورد علاقهاش میپردازد، با دیگران ملاقات میکند، به تماشای آثار هنری و ادبی میپردازد، و یا به دامان طبیعت پناه میبرد، امید را در خود احساس میکند. همچنین هنگامی که احساس میکند وجود و هستیاش به یک منبع لاینزل پیوند خورده است و خود را متکی به چارچوبها و تکیهگاههای گسترده و قابل اتکایی مانند مذهب میداند و فلسفهای برای زندگی کردن انتخاب کردهاست زندگی را میبیند، آن را در مییابد و احساس میکند.
با توجه به اهمیت بررسی پیشایندهای بهزیستی روانشناختی در بیماران دیابتی با آسیب شبکیه چشم، پژوهش حاضر بر آن است تا به بررسی اثر پیشبینیکنندگی تابآوری و امید به زندگی بر بهزیستی روانشناختی بیماران دیابتی با آسیب شبکیه چشم بپردازد.
۲-۱- بیان مسئله
سازمان بهداشت جهانی (۲۰۰۱)، سلامتی را به عنوان حالتی از بهزیستی کامل جسمی، ذهنی و اجتماعی و نه صرفاً نبود بیماری تعریف میکند. به بیان دیگر از نظر این سازمان، سلامت روانی حالتی از بهزیستی است که در آن فرد به تواناییهای خود، آگاه، با فشارهای روانی، سازگار و مثمرثمر در کار مفید برای خویش است (سازمان بهداشت جهانی، ۲۰۰۴). به رغم تأکید فوق بر مسایل مثبت غالباً متخصصان سلامت به قدری بر مشکلات افرادِ دچار بیماری متمرکزند که نیازهای افراد سالم را فراموش میکنند. به بیان دیگر مراکز سلامت روانی به جای توجه به جنبههای مثبت سلامت بیشتر درگیر درمان بیماریهای روانیاند (پیلگریم[۲۴]، ۱۹۹۷).
دیابت یا بیماری قند یک اختلال متابولیک (سوخت و سازی) در بدن است. در این بیماری توانایی تولید انسولین در بدن از بین میرود و یا بدن در برابر انسولین مقاوم شده و بنابرین انسولین تولیدی نمیتواند عملکرد طبیعی خود را انجام دهد (مراسکین، ۲۰۱۲). بنابرین دیابت جزء بیماریهایی است که سلامت فرد را تهدید کرده و بر سایر اعضای بدن از جمله چشم تأثیر مخرب دارد (بوید و همکاران، ۲۰۱۳).
“