– اندازه سازمان: سازمان های بزرگ به دلیل بوروکراسی، تمرکز و ساختار سازمانی مکانیکی حاکم بر آن، مانع خلاقیت کارکنان میشوند و سازمان های کوچک به دلیل دسترسی نداشتن به منابع مالی و ناتوانی در جذب متخصصین رده بالا نمی توانند نوآوری های انقلابی بیافرینند. امروزه سازمان های بزرگ با سازوکارهای خاصی مانند: ایجاد شرکت های خود مختار تحت پوشش، گروههای مخاطره پذیر نوآور، کار اشتراکی و یا اشتراک زمانی توانسته اند ضمن حفظ امتیازات و محاسن سازمان های بزرگ از مزایا، انعطاف پذیری، سرعت عمل و خلاقیت شرکت های کوچک نیز بهره مند شوند.
– ساختار نامناسب سازمانی: معمولاً سازمان هایی که سطوح ساختار سازمانی آن ها بیشتر از سه الی چهار سطح میباشد، مجبورند با مقررات و ارتباطات خشک و رسمی و کنترل سخت گیر و جزء نگر، بر امور جاری شرکت نظارت کنند و یا آن ها را هماهنگ و هدایت نمایند که برای افراد خلاق مانع بزرگی است.
– فقدان سیستم پیشنهادات مؤثر و سریع: سیستم پیشنهادی که پیشنهادهای جدید اما ناقص را نمی پذیرد و تنها ایده های کامل و دارای نقشه دقیق و منطقی را ثبت و تشویق میکند سیستم مناسبی برای رشد و توسعه خلاقیت کارکنان نیست، هم چنین سیستم پیشنهادهایی که فرد پیشنهاد دهنده را مدت زیادی برای بررسی و اظهار نظر کمیته فنی و غیره منتظر میگذارد و یا سیستم هایی که مسئولین صرف یافتن ایده های جدید برای ارائه خدمات یا ساختن محصول میکنند و گاهی تحقیق محض انجام میدهند. اینگونه تحقیقات برای پیشرفت دانش بدون تلاش برای یافتن کاربرد فوری آن صورت میگیرد.
ج) موانع فرهنگی خلاقیت
– مذهب: بعضی از مذاهب و فرق به طور کلی یا نسبی و موردی، خلاقیت و نوآوری را به شکل رسمی و غیر رسمی نهی کرده و اموری مثل تکنولوژی را راهی انحرافی یا غیرمستقیم می دانند که زندگی بشر را به مخاطره می اندازد. البته در اسلام بعضی از خلاقیت ها، نه تنها پسندیده نیست بلکه امری نکوهیده به شمار میآید و خلاقیت در بعضی از امور دینی و احکام الهی بدعت نامیده می شود که گناهی نابخشودنی محسوب میگردد.
– خیال پردازی به معنی وقت تلف کردن، تنبلی و حتی دیوانگی است: در بعضی از جوامع و فرهنگ ها مثل کشور خودمان، به طور رسمی یا غیر رسمی چنین اعتقادی وجود دارد که خیال پردازی کار انسان های تنبل یا دیوانه است و آن را امری لغو و باطل می پندارند. به همین دلیل سمت راست مغز فعالیت کمتری کرده و از قدرت خلاقیت کاسته می شود.
– ترجیح دادن سنت ها به تغییر و تحولات: یکی از مشکلات و موانع ریشه ای خلاقیت، در بسیاری از فرهنگ ها، تعصب و وابستگی بیش از حد و بی مورد به سنت ها و آداب و رسوم است، حتی آدابی که اساساً یا ریشه غلط داشته اند و یا در زمان و شرایط خاص خود درست بوده اند و اکنون هیچ گونه توجیه عقلی و منطقی ندارند.
– هر مشکلی با پول و تفکر علمی حل می شود: این جمله در فرهنگ هایی مانع خلاقیت می شود که پیشرفت علم را ناشی از خلاقیت عالم نمی دانند؛ لذا در آن جوامع، خلاقیت هیچ مشکلی را حل نمی کند و به همین دلیل جز اتلاف وقت و پول، چیز دیگری به ارمغان نمی آورد.
د) موانع فردی خلاقیت
– موانع احساسی- هیجانی خلاقیت:
-
- ترس از شکست یا ریسک گریزی
-
- عدم تحمل مسائل مبهم
-
- تمایل به قضاوت در مورد ایده ها، در مقابل تولید ایده های جدید
-
- ناتوانی در سپردن موضوع به ضمیر ناخودآگاه
-
- نداشتن هیجان، شور و رقابت پذیری
- ضعف خیال پردازی و ناتوانی در تشخیص واقعیت از خیال
– موانع ادراکی خلاقیت:
-
- دیدن چیزی که انتظار دیدن آن را داریم
-
- سختی مجزا کردن مسئله از سایر امور
-
- سختی تعریف دقیق و صحیح مشکل تمایل به محدود کردن قلمرو مشکل
-
- ندیدن مشکل از زوایای مختلف
-
- استفاده نکردن از همه حواس پنجگانه
- اشباع (عدم ضبط همه اطلاعات ورودی به ذهن).
۵-۴-۲٫ عوامل مؤثر بر خلاقیت:
الف) عوامل فردی
۱-شخصیت
پیرامون ارتباط بین شخصیت و خلاقیت مطالعات بسیار زیادی صورت گرفته است که اکثر آن ها بر اساس مقیاس شخصیت خلاق(CPS) گاق (۱۹۷۹)[۹۵] و یا مدل ۵ عاملی شخصیت (FFM) صورت گرفته است.
مقیاس شخصیت خلاق شاخصی برای سنجش پتانسیل خلاقیت افراد به صورت کلی میباشد. نتایج مطالعات انجام شده بیان کننده مطلوب بودن این شاخص برای سنجش خلاقیت میباشد. برای مثال در شخصیت هایی همانند معماران و دانشمندان این ارتباط مثبت، بین CPS و میزان خلاقیت تأیید شده است. در تحقیقات صورت گرفته پیرامون ابعاد FFM، مبین وجود ارتباط بین آن ها و خلاقیت فردی افراد میباشد.
۲- سبک شناختی
بر اساس مطالعات صورت گرفته، سبک شناختی افراد تأثیر مستقیمی بر روی خلاقیت آن ها دارد. رویکرد درک و اندازه گیری سبک شناختی بیشترین توجه در مبانی نظری از تئوری انطباق- نوآوری کیرتون (۱۹۷۶)[۹۶] دریافت نموده است. این تئوری فرض میکند که افراد یک تمرکز طبیعی یا یک ابزار توجیحی بر روی حل مسأله خلاقانه دارند. افراد با سبک شناختی انطباقی در حل مسأله از روش های پارادایم موجود بدون سوال از روایی آن استفاده میکنند در حالی که افراد دارای سبک شناختی نوآوری از روش های متفاوت استفاده کرده و ریسک پذیر هستند.
مطالعات صورت گرفته توسط کلر (۱۹۸۶)[۹۷] و ولاو و تیلور (۱۹۸۶)[۹۸] نشان دهنده این است که افراد دارای سبک شناختی نوآورانه خلاق تر از افراد دارای سبک شناختی انطباقی میباشند (شلی و گیلسون[۹۹]، ۲۰۰۴؛ ۳۶).
ب) عوامل سازمانی
۱- پیچیدگی شغلی: طراحی مشاغل تأثیر بسیار مهمی بر روی خلاقیت کارکنان دارد هنگامی که افراد در مشاغل پیچیده که دارای ویژگی های: استقلال بالا، بازخورد، معناداری، هویت و تنوع میباشند کار میکنند، آن ها دارای سطح بالایی از انگیزش دورنی شده و به این انگیزش از طریق خلق ایده های خلاق پاسخ میدهند. همچنین مشاغل پیچیده، اشتیاق افراد در مورد فعالیت های کاری شان را افزایش داده و این اشتیاق و علاقه مندی آن ها به اتمام کار، خلاقیت آن ها را بارور میسازد.
۲- ارتباط با سرپرستان: مطالعات بسیار زیادی به بررسی رابطه خلاقیت کارکنان و رابطه آن ها با سرپرستان پرداخته و به این نتیجه دست یافته اند که به دلیل تأثیر روابط مطلوب کارکنان با سرپرستان شان بر انگیزش درونی افراد و در نتیجه بر خلاقیت آن ها نیز تأثیر مثبت دارد و این رابطه مناسب زمانی به وجود میآید که سرپرستان دارای نقش حمایتی، توجه کننده به احساسات کارکنان، فراهم کننده بازخوردهای اطلاعاتی و غیر قضاوتی بوده و کارکنان را به بیان نگرانی هایشان تشویق نمایند. در میان مطالعاتی که به این ارتباط مثبت اشاره نموده اند می توان به مطالعات شلی و گیلسون (۲۰۰۴)، تیرنی و فارمر (۲۰۰۲)، ژو و جرج (۲۰۰۳) و … اشاره نمود.