تأثیر کلوزاپین دوگانه است. در قشر پیشانی به عنوان فعالکننده دوپامین و سوتونین است؛ به عبارت دیگر به عنوان یک گیرنده دوپامین در قشر پیشانی است که با فعال کردن گیرندههای سروتونین بر دوپامین اثر میگذارد (بوهوسی و مک، ۲۰۰۹) و باعث کوتاه شدن برآورد مدتزمان و تسهیل نگهداری اطلاعات زمان در حافظه کوتاهمدت میشود. همچنین کلوزاپین به عنوان یک گیرنده ضد دوپامین در دستگاه لیمبیک میانی است که موجب طولانیتر شدن مدتزمان ادراکی میشود. درمجموع داروهایی که کارکرد حیاتی را تسهیل میکنند باعث بیش برآوردی میشوند و برعکس (بوهوسی و مک، ۲۰۰۹).
داروهای محرک ناپایداری عملکرد و تعداد اشتباهات تکانشگرانه در تکلیف پیشبینی را کاهش میدهد (روبیا و همکاران، ۲۰۰۳)، همچنین در تکلیف تولید زمان نیز ناپایداری عملکرد را کم میکند. اخیراًً محققین با بهره گرفتن از تصویربرداری مغناطیسی و بامطالعهی نیمرخهای مغزی پسران سالم و دارای نارسایی توجه و بیشفعالی قبل و بعد از مصرف دارو گزارش دادند که میزان دوپامین در گروه دارای بیشفعالی پایین است و با مصرف داروی ریتالین عملکرد مغز و ادراک زمان بهبودی پیدا میکند (تورا[۱۶۰]، ۲۰۰۹). در مغایرت با این یافته ها بار کلی آزمودنیهای خود را فعالانه وارد تکلیف بازسازی زمان کرد و دریافت که توانایی بازسازی فواصل زمانی با داروی محرک بهبودی نمییابد و این همسو با بلدوین و همکاران (۲۰۰۴) است که معتقدند دارو تأثیری بر تعداد پاسخهای درست یا تولید مدتزمان ندارد.
۲-۶-۵- عوامل مختلف مؤثر در ادراک زمان
آگاهیهای هشیارانه ما از گذر زمان مستلزم بازنمود صریح و آشکار زمان هستند (بیور و مورن، ۲۰۰۶) اما این آگاهی تحت تأثیر عوامل جسمانی و روانی تغییر میکند (کیوریاما[۱۶۱] و همکاران،۲۰۰۳).
ادراک حرکت: علاوه بر مدتزمان و فاصله زمان، به دنبال این فرض که ادراک حرکات بر ادراک زمان تأثیر میگذارد، اونو[۱۶۲] و کیتازاوا[۱۶۳] (۲۰۱۰) از آزمودنیهای خود خواستند که به قضاوت زمانی دو محرک در حال نزدیک شدن به هم و دو محرک در حال دور شدن از هم بپردازند. نتایج نشان داد همان گونه که سرعت حرکت و فاصله حرکتی بیشتر میشود مدتزمان ادراکی نیز بیشتر میشود. از طرفی با نزدیک شدن دو محرک به هم توجه به محرک افزایش مییابد و منجر به از دست دادن زمان و برآورد زمان طولانیتر میشود. در تحقیق ایگلمن و همکاران (۲۰۰۵) دیده شده که حرکات تند کند در فیلهای ویدئویی بر قضاوت افراد از مدتزمانی که نور تابیده میشود، تأثیر میگذارد، این بینظمی در قضاوت زمانی که بتوان موضوع بعدی فیلم را پیشبینی کرد، نیز مشاهدهشده است.
۲-۶-۵-۱- ویژگی محرک و افراد
در ادراک زمان ویژگیهای محرک (مثل تازگی، مهارت و پیچیدگی) و ویژگیهای فرد (مثل هیجان، هوش و تمرکز روی فعالیت) با هم در تعاملاند و در تجربه زمانی ما تغییراتی ایجاد میکند، زمانی که تکلیفی پیچیده تازه و مستلزم مهارت منطبق با فرد باشد گذر زمان سریعتر ادراک میشود و منجر به کمبرآوردی حدود ۱۵ درصد مدت ادراکی میشود (ایگلمن، ۲۰۰۵) و این حس پیشرفت و تجربه عملکردی افراد را تغییر میدهد و یا هوش بالا، توجه بالا به تکلیف و هیجان مثبت باعث سرگرمی بیشتر فرد به فعالیت و در نتیجه گذر زمان را احساس نمیکند به عبارت دیگر فکر میکند زمان سریع سپری شده است (گروندین، ۲۰۱۰). ولی در پژوهش سنیور[۱۶۴] و همکاران (۱۹۷۹؛ به نقل از چلونیس و میوکس، ۲۰۰۳). کودکان دو گروه دارای اختلال نارسایی توجه و بیشفعالی و با بهره هوشی بهنجار و کودکان بدون اختلال نارسایی توجه و بیش فعالی ولی عقبمانده ذهنی تفاوتی دیده نشد.
در مورد تازگی جیمز (۱۹۸۰؛ به نقل از گروندین، ۲۰۱۰) معمایی را مطرح میکند، مادامیکه زمان غرق در تجارب جذاب و متنوع است به نظر میآید که گذر زمان کوتاه، ولی هنگامی که ما به عقب نگاه میکنیم کوتاه بوده است. در مورد پیچیدگی هم دو نظریه متضاد وجود دارد، الف: پیچیدگی زیاد محرکها مدت ادراکشده را بیشتر کند زیرا حافظه انباشته از اطلاعات زیاد درباره محرک است و زمان زیادی برای پردازش صرف میکند ازاینرو به نظر میآید که زمان زیادی سپری شده است. ب، تکالیف پیچیده مستلزم توجه بیشتر است و کمتر به زمان توجه میشود ازاینرو به نظر میآید که زمان کم گذشته است (زاکی و بلاک، ۱۹۹۲؛ به نقل از گروندین، ۲۰۱۰).
۲-۶-۵-۲- هیجانات
ادراک شخص از زمان در طول فعالیتهایش یک نشانه کلیدی از تجربه هیجانی اوست (لارسون[۱۶۵] و آی[۱۶۶]، ۲۰۱۰). پژوهش ونک و هاگارد (۲۰۰۹) نشان داد که اعمال ارادی نسبت به اعمال اجباری باعث میشود که افراد زمان را کمتر برآورد کنند. از سوی دیگر تأثیر هیجان بر برآورد و تولید زمان وابسته به میزان برانگیختگی و توجه فرد است. بر این اساس افراد خسته (دانکرت[۱۶۷] و المان[۱۶۸]۲۰۰۵)، افسرده (گیل[۱۶۹] و ولت[۱۷۰]، ۲۰۰۹)، سرطانی مضطرب (ویتمن و همکاران، ۲۰۰۶؛ به نقل از ویتمن و پاولوس، ۲۰۰۷) زمان را کند ادراک کرده و در تکلیف برآورد زمان مدت را طولانیتر گزارش دادند. از پژوهشها اینگونه برمیآید که توانایی کمحافظه کاری بهاحتمالزیاد اشتباهات توجهی مداومی را ایجاد میکند، این امر پیشنهاد میکند که سیستم توجه کارکرد اجرایی ارتباط میان حافظه کاری ضعیف و حواسپرتی را تأیید میکند (جان و ریکا، ۲۰۰۸). همچنین احساس کندی گذر زمان ناشی از ناتوانی در تمرکز بر افکار معنیدار و شروع فعالیتهای موردعلاقه است. برای مثال تکانشگرها بهویژه وقتیکه حواسپرتی زیادی دارند گذر زمان را کند تجربه میکنند چنانچه مجبور به انتخاب از میان دو گزینه پاداش فوری ولی کوچک در برابر پاداش دیرتر ولی بزرگتر شوند، گزینه اول را برمیگزینند زیرا در غیر این صورت مجبورند برای پاداشهای به تأخیر افتاده صبر کنند و در اینجا با گذر زمان مواجه میشوند (ویتمن و پاولوس، ۲۰۰۷).
یک دلیل دیگر در تکلیف برای تولید و بازسازی فواصل زمانی کوتاهتر در یک فرد حواسپرت بهویژه تکانش گر میشود (ویتمن و پاولوس، ۲۰۰۷). اگر افراد احساس کنند که تکلیفی زمانبر یا مستلزم تلاش نیست در انجام آن کار پایدارتر و کمتر خسته میشوند پس زمانی که ما میخندیم زمان تندتر میگذرد چون منجر به لذت بخشی میشود (دانکرت و المن، ۲۰۰۵). ولت و همکاران (۲۰۰۴) گزارش دادند که چهرههای ترسان، شاد، ناراحت بر ادراک زمان تأثیر میگذارد برای مثال فواصل زمانی ادراکشده در طول ارائه محرک چهرهای عصبانی طولانیتر از زمانی بود که چهره عادی نشان داده شد. بعلاوه دیده شده که اگر افراد در شرایط ترسناکی قرار بگیرند (ایگلمن، ۲۰۰۸) یا وقتیکه دچار ایست قلبی میشوند (ایزن، ۲۰۰۹) گذر زمان را کند تجربه میکنند. بههر حال بهخوبی اثبات شده است که چندین عامل مثل گوشبهزنگی (ویردن[۱۷۱] و همکاران، ۱۹۹۵)، توجه (تسی[۱۷۲] و همکاران، ۲۰۰۴) یا پیشبینی پذیری (ایگلمن، ۲۰۰۷) و هدف از انجام یک عمل بر ادراک زمان تأثیر میگذارد (سیجینی و مورن[۱۷۳]، ۲۰۰۹).