انگیزش تحصیلی
از آن جایی که هدف از مطالعه متغیرهای مرتبط با یادگیری در دانش آموزان، بالا بردن سطح موفقیت تحصیلی آنان میباشد؛ و موفقیت تحصیلی نیز تحت تاثیر متغیرهایی از جمله انگیزش تحصیلی است لذا مطالعه هر یک از این متغیرها از اهمیت خاصی بر خوردار است.
انگیزه یکی از عوامل مهم در یادگیری به شمار میآید، که باعث می شود یادگیرنده بر اساس نیاز و علاقه فردی خود به سمت یادگیری گرایش پیدا کند. دانش آموزان در درس هایی موفقیت بیشتری کسب میکنند که نسبت به آن موضوعات علاقه و انگیزه بیشتری دارند. انگیزه موفقیت در کارها و تحصیل را به وجود می آورد و به همین تناسب، موفقیت بیشتر باعث انگیزه بیشتر برای ادامه کارها و تحصیلات را فراهم می آورد. یافته های تحقیقاتی متعدد نشان دادهاند که موفقیت تحصیلی هم از ساختارهای دانش و هم از عوامل محیطی و موقعیتی مثل انگیزش تحصیلی متاثر است(برنشتاین و میر[۱۸]، ۲۰۰۵).
در نظریه های آموزشی، انگیزه، یک مفهوم اساسی به شمار می رود که به تعبیرهای مختلفی از جمله، انگیزش دانش آموز، انگیزش یادگیری، انگیزش تحصیلی به کار رفته است. هر چند متخصصان همواره در متمایز نمودن این اصطلاحات فعالیت هایی انجام دادهاند(صمدی، ۱۳۹۰).
برخی انگیزش تحصیلی را بر مبنای نظریه خود تعیینی [۱۹] تعریف کردهاند(دسی و همکاران[۲۰]، ۲۰۰۰). در نظام طبقه بندی دسی و همکاران(۱۹۸۵) یادگیرندگان به لحاظ جهت گیری های انگیزشی در سه طبقه قرار می گیرند:
-
- جهت گیری انگیزشی بیرونی[۲۱]
-
- جهت گیری انگیزشی درونی[۲۲]
- افراد بدون انگیزه [۲۳].
بر اساس نظریه دسی و ریان[۲۴](۲۰۰۰)، انگیزش از نیازهای ارگانیزمی و ارضای خود انگیخته که فعالیت را فراهم می آورد سرچشمه میگیرد. انگیزش درونی کیفیت عملکرد را ارتقاء میدهد. انگیزه درونی در پی ارضای نیازهای خودتنظیم گری برانگیخته و در پی تهدید به تنبیه شدن، ارزشیابی، فشار و امر و نهی تضعیف می شود. حتی دادن پاداش در برابر انجام تکالیف جالب توجه، به ویژه اگر این گونه پاداش ها به عنوان عامل کنترل تلقی شوند، انگیزه درونی را کاهش میدهد. یادگیرندگان زمانی دارای انگیزش درونی هستند که در خود ادراک شایستگی(خود تعیین کنندگی) کنند و خود، تعیین کننده اهداف خود و تنظیم کننده ی رفتار خود باشند. تحقیقات نشان داده است که بین انگیزه درونی، پیشرفت تحصیلی و لذت بردن از فعالیت های یادگیری همبستگی قوی وجود دارد(ریان و دسی[۲۵] ، ۲۰۰۰، قاسمی پیر بلوطی، ۱۳۷۴).
مطالعات انجام شده در زمینه ویژگی های افراد پیشرفت گرا به ویژه افرادی که از جهت گیری درونی انگیزش برخوردارند حاکی از این است که این افراد در زمینه یادگیری خود انگیخته اند، اهداف تحصیلی واقع گرایانه ای برای خویش وضع میکنند، راهبردهای کارآمد به منظور دست یابی به اهداف خود استفاده میکنند و در صورت لزوم راهبردهای مورد استفاده را اصلاح و یا تغییر میدهند و سعی در استفاده بهینه از منابع در دسترس مانند زمان، مکان، همسالان، والدین، معلمان و منابع کمکی از قبیل فیلم، ویدئو و کامپیوتر دارند و همواره سعی در ساخت و خلق و انتخاب محیط هایی را دارند که یادگیری را افزایش دهد(پینتریچ[۲۶]، ۲۰۰۲).
از طرفی، در مقابل جهت گیری درونی انگیزش، جهت گیری بیرونی انگیزشی قرار دارد. در جهت گیری بیرونی، پیامدهای محیطی و افراد دیگر نقش تعیین کننده ای در ایجاد رفتار و تصمیم گیری های آنان ایفا میکنند. انگیزش از مشوق ها و پیامدهایی سرچشمه میگیرد که به رفتار مشاهده شده وابسته است. افراد بیرونی بیشتر به وقایع خارجی و منابع بیرونی مثل پاداش یا تنبیه اجتماعی و … توجه دارند تا به احساس رضایت و لذت شخصی. انگیزش بیرونی نوعی دلیل محیطی برای شروع یا ادامه فعالیت و همینطور وسیله ای برای هدف، وسیله و رفتار است. پژوهش های انجام شده در این زمینه حاکی از این است پاداش های بیرونی به نوعی کنترل فرد از ادراک خود تعیینی را کاهش میدهند(وایتهد[۲۷]، ۲۰۰۳، وانگ و گاتری[۲۸] ، ۲۰۰۴).
نهایتاً در “بی انگیزگی” همانند جهت گیری بیرونی انگیزش ، افراد خود را شایسته و تعیین کننده نمی دانند. این افراد از پایداری در انجام تکلیف برخوردار نیستند. ادراک شایستگی و کنترل در آنان چنان پایین است که در موقعیت ها احساس درماندگی میکنند. کوشش برای این افراد یک عمل بی فایده است. آنان موفقیت ها و شکست های خود را نتیجه عوامل بیرونی و کنترل ناپذیر می دانند(دسی و ریان، ۲۰۰۰). پژوهش های انجام شده در این زمینه رابطه منفی بین بی انگیزگی و موفقیت تحصیلی را گزارش نموده اند (کوینگتون و مولر[۲۹]، ۲۰۰۱).
رویکرد های مختلف انگیزشی
برای انگیزش نظریه ها و رویکردهای مختلفی ارائه شده است که معروفترین آن ها را به اختصار توضیح میدهیم:
رویکرد رفتاری
پیروان رویکرد رفتار گرایی انگیزش را وابسته به کسب تقویت و اجتناب از تنبیه می دانند. این برداشت از انگیزش بر اندیشه ی اصلی رفتار گرایانی استوار است که میگویند پیامدهای اعمال و رفتارها هدایت کننده و کنترل کننده آن ها هستند. بنا به گفته ی لفرانسوا[۳۰](۱۹۹۷)، لذت جویی روانشناختی-اصل لذت/ درد-خلاصه آسانی از اساسی ترین اصل انگیزشی رفتار گرایان است. طبق اصل لذت درد ما می کوشیم تا لذت کسب کنیم و از درد بگریزیم(دیبوراجی، ۱۳۸۵).