الف) قرابت نسبی یا سببی تا درجه سوم از هر طبقه بین دادرس با یکی از اصحاب دعوا وجود داشته باشد.
ب) دادرس قیم یا مخدوم یکی از طرفین باشد و یا یکی از طرفین مباشر یا متکفل امور دادرس یا همسر او باشد.
ج) دادرس یا همسر یا فرزند او، وارث یکی از اصحاب دعوا باشد.
د) دادرس سابقاً در موضوع دعوای اقامه شده به عنوان دادرس یا داور یا کارشناس یا گواه اظهارنظر کرده باشد.
ه) بین دادرس و یکی از طرفین و یا همسر یا فرزند او دعوای حقوقی یا جزایی مطرح باشد و یا در سابق مطرح بوده و از تاریخ صدور حکم قطعی، دو سال نگذشته باشد.
و) دادرس یا همسر یا فرزند او دارای نفع شخصی در موضوع مطروح باشند.
موارد رد دادرس منحصر و محدود به موارد ذکر شده در ماده ۹۱ بوده و به هیچ وجه قابل تسری به سایر موارد نیست. زیرا در صورت تعمیم دادن این موارد به مصادیق مشابه، زمینه سوء استفاده قاضی و اصحاب دعوا فراهم میشود. بدین معنا که قاضی با وسعت دادن دامنه ماده مذکور، از رسیدگی به پرونده های مهم و سخت شانه خالی کند و یا اصحاب دعوا به بهانههای واهی پرونده را از شعبه دادگاه به شعبه دیگری منتقل کنند [۱۵].لازم به ذکر است جهات رد، اختصاص به قضات دادگاههای بدوی ندارد و شامل قضات دادگاه تجدیدنظر و دیوان عالی کشور نیز میشود[۱۶].
شیوه رد دادرس و نحوه رسیدگی به ایراد رد با توجه به حکم عام ماده ۸۷ ق.آ.د.م. مهلت ایراد رد دادرس، همانند دیگر ایرادات، تا پایان اولین جلسه دادرسی است؛ مگر اینکه سبب ایراد متعاقباً حادث شود و به عنوان مثال وصلتی بین دادرس و یکی از اصحاب دعوا در اثنای دادرسی صورت پذیرد[۱۷]. درخواست ایراد رد، شکل ویژهای ندارد و بنابرین اگر شفاهی است در صورتجلسه دادرسی نوشته میشود و اگر به موجب لایحه یا ضمن لایحه است، ثبت و پیوست پرونده میشود[۱۸]. در صورتیکه طرفین دعوا یا یکی از آن ها دادرس را رد کند و دادرس ایراد را قبول نکند، با صدور قرار رد ایراد، رسیدگی به دعوا را ادامه میدهد. در صورت قبول ایراد، یا در مواردی که دادرس رأساً از رسیدگی امتناع میکند، باید با ذکر جهت یا جهات رد، قرار امتناع از رسیدگی صادر و رسیدگی به دعوا را به دادرس دیگر محول نماید[۱۹]. چنانچه دادگاه فاقد دادرس به اندازه کافی باشد، دادرس پرونده را برای تکمیل دادرسان یا ارجاع به شعبه دیگر نزد رییس شعبه اول ارسال میدارد و در صورتیکه دادگاه فاقد شعبه دیگر باشد، پرونده را به نزدیکترین دادگاه همعرض ارسال میکند[۲۰]. صرف ایراد رد و پذیرش دادرس مربوط کافی است که دادرس، قرار امتناع از رسیدگی صادر نماید و لازم نیست دادرس موافقت دادرس دیگری را جلب کند. در صورتیکه دادرس بدون آنکه جهت رد محرز باشد از رسیدگی خودداری نماید، مرتکب تخلف انتظامی شده است[۲۱].
قرار امتناع از رسیدگی قطعی و غیرقابل عدول است. تشخیص صلاحیت هر قاضی با خود اوست. هرگاه دادرس ایراد را قبول و قرار امتناع از رسیدگی صادر نماید، دادگاه مرجوعالیه یا دادرس یا دادرسان دیگر مکلف رسیدگی بوده و حق اختلاف در خصوص قبول ایراد را ندارند و نمیتوانند برای دادرسی که خود را مردود دانسته است، اعلام صلاحیت نمایند[۲۲]. از سوی دیگر اگر دادرس ایراد مطرح شده را وارد ندانسته و آنرا رد کند، اعتراض ایرادکننده پذیرفته نمیشود[۲۳]. با این وجود، هرگاه یکی از اصحاب دعوا دادرس را رد نماید و دادرس علیرغم وجود جهت رد، به رسیدگی ادامه دهد، رأیی که صادر میکند به استناد بند (د) ماده ۳۴۸ و ماده ۳۷۱ ق.آ.د.م. در حدود مقررات مربوط، در مرحله تجدیدنظر یا فرجام، حسب مورد، قابل فسخ یا نقض است[۲۴].
ج: تامین دعاوی واهی
تأمین در لغت از جمله به معنای (ایمن کردن)، (حفظ کردن) و غیره میباشد[۲۵].مفهوم حقوقی تأمین با معنای لغوی آن انطباق دارد؛ زیرا تأمین دعوای واهی، باعث حفظ شدن حقوق خوانده میشود.
تأمین دعوای بیاساس تأمینی است که خواهان به دادگاه میسپارد تا در صورتی که واهی و بی اساس بودن دعوا پس از دادرسی مشخص شود، خوانده[۲۶] متضرر نشود. به موجب ماده ۱۰۹ قانون آیین دادرسی مدنی در کلیه دعاوی مدنی خوانده میتواند برای تأدیه خسارت ناشی از هزینه دادرسی و حقالوکاله که در نتیجه دعوای خواهان به او تحمیل خواهد شد از دادگاه تقاضای تأمین نماید[۲۷].
این درخواست خوانده در کلیه دعاوی مدنی اعم از اصلی یا طاری، و درخواستهای مربوط به امور حسبی قابل طرح است، مگر آن قسمت از امور حسبی که قانون به ذینفع اجازه داده است برای رسیدن به حق خود به دادگاه مراجعه نماید. مثلا درخواست تقسیم ترکه بین وراث درخواستی است که ناشی از حق قانونی وارث برای رسیدن به سهم خود از ما ترک است و در قانون امور حسبی صریحا این اجازه به هر یک از ورثه داده شده است که برای تقسیم ترکه به دادگاه صالح مراجعه نمایند[۲۸].
دادگاه در صورتی که تقاضای مذبور را با توجه به نوع و وضع دعوا و سایر جهات، موجه بداند قرار تأمین صادر میکند[۲۹].مطابق ماده ۱۱۱ قانون آیین دادرسی مدنی هر دادگاهی که صلاحیت رسیدگی به اصل دعوا را داشته باشد، صلاحیت رسیدگی به درخواست تأمین را نیز خواهد داشت[۳۰].گرفتن تأمین از خواهان، مستلزم درخواست خوانده است؛ بنابرین دادگاه نمیتواند مستقلا عمل کند.در مورد زمان درخواست تأمین باید گفت قانون در اینباره ساکت است؛ اما نمیتوان درخواست تأمینی که در اثنای دادرسی و پس از دفاعهای دیگر خوانده مطرح شود را پذیرفت. قرار رد دادخواست که در ماده ۱۰۹ قانون آیین دادرسی مدنی آمده این امر را تأیید میکند؛ زیرا رد دادخواست تا اولین جلسه دادرسی معمول است[۳۱].
میزان تأمین، معادل هزینه دادرسی و حق الوکاله وکیل خوانده در مرحله نخستین میباشد؛ چون هزینه دادرسی را خواهان میپردازد، باید این هزینه را در اینجا منصرف به هزینه هایی مانند هزینه کارشناسی، اجرای قرارهای تحقیق و… که خوانده ممکن است متحمل شود دانست.
نکتهای که حائز اهمیت است این که هرچند قانونگذار قرار تأمین دعوای واهی را در ضمن قرار تأمین خواسته مطرح نموده است؛ ولی این قرار تأمین، کاملا مستقل از قرار تأمین خواسته است. بنابرین لازم نیست شرایط تأمین خواسته را در اینجا رعایت نمود؛ بنابرین تأمین میتواند وجه نقد نباشد یا خواهان معسر و دولت از دادن تأمین معاف نیستند[۳۲].
مهلتِ دادن تأمین را، قانونگذار مشخص نکرده و تعیین آن را بر عهده دادگاه گذاشته است. بنابرین دادگاه علاوه بر میزان تأمین، مهلت آن را نیز مشخص میکند[۳۳].
اما ضمانت اجرای عدم ایداع تأمین:
۱- قرار رد دادخواست
قرار تأمین به خواهان ابلاغ میشود و مهلت دادگاه از تاریخ ابلاغ شروع میشود و در طول مدتی که خواهان باید تأمین بدهد، دادرسی متوقف میماند. در صورتی که مهلت به پایان برسد و خواهان تأمین ندهد دادگاه به درخواست خوانده قرار رد دادخواست صادر میکند.