۲-۱-۳) اهمیّت توسعه ظرفیت پژوهشی معلمان
به منظور گسترش اندیشه معلم پژوهنده در آموزش و پرورش بایستی ابتدا شرایط و زمینه های توسعه این تفکر فراهم گردد. یکی از این شرایط، وجود «ظرفیت پژوهشی[۱۹]» در نظام آموزشی میباشد. به عقیدهی گورارد[۲۰](۲۰۰۲) ایجاد ظرفیت پژوهشی یکی از موضوعات اساسی و بخش مهمی از برنامه های آموزش ویادگیری پژوهش است. به اعتقاد وی،
برای توسعه ظرفیت پژوهشی، لازم است پژوهشگران اطلاعات و آگاهی های پژوهشی خود را گسترش داده و از رویکردهای متنوع پژوهشی برای پژوهشهای آیندهی خود استفاده نمایند.
طبق تعریف مؤسسهی آموزش و یادگیری برنامه های پژوهشی(TLRP)، موضوع ظرفیت پژوهشی درباره منابع قابل دسترس در سیستم آموزشی که برای انجام پژوهش و استفاده از آن به کار می رود، میباشد.
مبدأ و خاستگاه اصلی مفهوم ظرفیت پژوهشی که اکنون در برنامه های آموزشی و پژوهشی رواج یافته را میتوان در ادبیات توسعه ملّی در دهه ۱۹۸۰ در امریکا جستجو کرد. در دهه ۱۹۸۰، ایجاد مفهوم توسعه ظرفیت، پاسخی انتقادی به دخالتها وحمایتهای خارجی و برون مرزی بود، چرا که این کمکها موجب پیشرفت کوتاه مدت در سطح استانداردهای زندگی در کشورهای کمتر توسعه یافته میشد اما منجر به ضعف در مدیریت و ادارهی امور کشور توسط خودشان و وابستگی به حمایتهای خارجی میشد. بنابرین در مخالفت با حمایتهای فنی و علمی کشورهای بیگانه، تمرکز بر توسعه مهارت های بومی و خودکفایی به خصوص در زمینه های علمی و پژوهشی افزایش یافت. یکی از جنبه های مهم این خودکفایی، خودکفایی در پژوهش بود. پژوهش به عنوان فرایندی برای تولید و انتشار دانش، نقش مهمی در استقلال یک کشور دارد. بنابرین برای دستیابی به خودکفایی در پژوهش لازم است ابتدا باید برای ارتقاء ظرفیت پژوهشی در حوزه های مختلف برنامه ریزی نمود. برای دستیابی به ظرفیت پژوهشی کامل و مناسب در سطح ملی به وجود عوامل متعددی نیاز است، از جمله این عوامل می توان به : تعریف جایگاه و چگونگی پژوهش در میان رشته های مختلف و میزان کارایی و مفید بودن این پژوهشها، بالا رفتن حجم پژوهشها در تمامی رشته ها، افزایش کیفیت و کارایی تحقیقات آموزشی در تولید دانش درباره فرایندهای یاددهی یادگیری و تولید دانش درباره نحوه عملکرد سیستم آموزشی، وجود ظرفیت در سیستم آموزشی برای پرورش و استفاده از پژوهشگران، اشاره نمود ( اسکالر[۲۱]، ۲۰۰۴).
طبق نظر مؤسسهی تحقیقات آموزشی انگلستان (BERA)، شرایط زیر به گسترش ظرفیت پژوهشی کمک می کند: بهره گیری از برترین پژوهشگران آموزشی تعلیمدیده در زمینه های مختلف پژوهش آموزشی، ارتقاء توانمندی سیستم آموزشی برای نوآوری و ارائه بازخورد از فعالیتهای انجام شده، ایجاد فرصتها و ساختارهایی برای گسترش پژوهش از طریق دوره های دانشگاهی، بهره گیری از پژوهش برای اطلاع رسانی در زمینه خط مشیها و فعالیّتها، همچنین شیوه هایی که پژوهش می تواند شکافهای آموزشی را شناسایی کرده و روشهایی را برای پر کردن آنها پیشنهاد کند و در نهایت توانمندی تشخیص پژوهشهای مناسب از نامناسب و تلفیق نتایج پژوهشهای مختلف با یکدیگر (فارلانگ، ۲۰۰۴).
به عقیدهی اسکالر (۲۰۰۴)، ظرفیت پژوهشی تنها به یک بعد توجه نمیکند، ابعاد مختلف ظرفیت پژوهشی را میتوان به این صورت مشخص نمود: ۱- قابلیّت و توانمندی پژوهشگران برای تولید پژوهش ۲- قابلیت درک و فهم پژوهشهای موجود ۳- توانایی تشخیص نیازهای پژوهشی برای انجام پژوهشهای آینده و ۴- میزان اطلاعات و آگاهی های استفادهکنندگان و ذینفعان از پژوهش.
به اعتقاد دیسون و دسفورگز (۲۰۰۱) به تمامی منابع محیطی و مادّی، انسانی، نگرشی و فکری که برای انجام پژوهش یا استفاده از تحقیقات به کار میرود، همراه با روشها و شیوه هایی که این منابع کسب میشوند، ظرفیت پژوهشی میگویند.
مون (۲۰۰۸) نیز عناصر ظرفیت پژوهشی را به صورت ۱- یادگیری پژوهش ۲- آموزش پژوهش به صورت دانشگاهی یا غیر دانشگاهی ۳- کمک هزینه های پژوهشی به اساتید و دانشجویان ۳ – گسترش فرصتهای پژوهشی برای افراد مختلف، تقسیم بندی می کند.
وایتی[۲۲] (۲۰۰۶) نیز سه مؤلفه را در ارتقاء ظرفیت پژوهشی مهم میداند: ۱- توسعه کیفیت سیستم آموزشی از طریق افزایش تمرکز بر منابع پژوهشی مختلف ۲- درگیر کردن ذینفعان تحقیقات آموزشی و آگاهی دادن به آنها درباره مباحث اصلی آموزشی ۳- حمایت کردن از پژوهشها.
اسکالر (۲۰۰۴) معتقد است که توسعه ظرفیت پژوهشی تنها به آموزش افراد مرتبط نمی شود بلکه سطوح مختلف از جمله سطوح سازمانی، محلّی و ملّی را در بر میگیرد ؛ و نه تنها افزایش آگاهیها و عملکرد پژوهشگران بلکه استفادهکنندگان و مشارکتکنندگان از پژوهش آموزشی نیز اهمیت زیادی دارد.
طبق نظر دیسون و دسفورگز (۲۰۰۱) ظرفیت پژوهشی انواع مختلفی دارد که شامل: ظرفیت انجام پژوهشهای اندیشمندانه برای تولید دانش، ظرفیت سیاستگذاری و برنامه ریزی جهت استفاده از نتایج پژوهشها و ظرفیت افراد برای انجام پژوهش یا استفاده از نتایج پژوهشها برای ایجاد تحول در حرفهی خود، میباشد. به عقیدهی چارلز دسفورگز (۲۰۰۸) ظرفیت پژوهشی شامل سه جزء: ۱- تخصص و دانش ۲- انگیزه و ۳- فرصتها و امکانات محیطی میباشد، بنابرین از سه طریق میتوان ظرفیتها و قابلیت های پژوهشی معلمان را بهبود بخشید: ۱- از طریق افزایش تخصص، دانش و معلومات معلمان ۲- تقویت انگیزه های درونی و بیرونی آنان برای انجام پژوهش ۳- ایجاد فرصتها و امکانات پژوهشی در محیط آموزشی. برای ایجاد ظرفیت پژوهشی در معلمان ابتدا باید انگیزه لازم جهت انجام پژوهش از طریق ایجاد فرصتهای پژوهشی برای آنان فراهم کرد تا بتوانند دانش و تخصص خود را گسترش دهند (به نقل از مورای، ۲۰۰۹). دیویس[۲۳]و سالیس بری[۲۴](۲۰۰۸) نیز بر این عقیدهاند: ایجاد فرصتهای پژوهشی در جهت گسترش مهارت و تخصص در یک محیط حمایتی برای پژوهشگران موجب ایجاد انگیزه در آنها برای درگیر شدن در فعالیتهای پژوهشی می شود.
با توجه به هدف پژوهش حاضر و با در نظر گرفتن دیدگاه های مختلف، در این مطالعه برای بررسی ظرفیت پژوهشی معلمان از نظریه ظرفیت پژوهشی دیسون و دسفورگز (۲۰۰۸) به دلیل جامعیت بیشتر و نزدیکی مؤلفه های این نظریه به هدف پژوهش استفاده خواهیم کرد. همان طور که بیان شد این پرسشنامه شامل سه مؤلفهی تخصص و دانش پژوهشی، انگیزه پژوهشی و فرصتها و امکانات پژوهشی در محیط آموزشی میباشد. در اینجا لازم است به شرح و توضیح هریک از مؤلفه ها به طور جداگانه بپردازیم.