روش های درمانی
روش های بسیار رایج شامل این موارد است:
۱- جراحی
۲- پرتو درمانی (رادیو تراپی)
۳- شیمی درمانی
۴- ایمیونو تراپی
۵- پیوند مغز قرمز استخوان
۶- ژن درمانی
۷- نور درمانی
۸- حرارت درمانی
با در نظرگرفتن نوع سرطان و میزان پیشرفت آن ممکن است یک یا چند روش هم زمان، به ترتیبی که پزشک متخصص تشخیص میدهد، مورد استفاده قرار گیرد. در مواردی که هنوز سرطان به جایی سرایت نکرده، یعنی متاستاز صورت نگرفته، با جراحی ممکن است بهبود کامل حاصل شود. غالباً برای از بین بردن سلول های سرطانی باقی مانده در محل جراحی از اشعه (رادیوتراپی) استفاده می شود. اگر اندکی پیش رفته باشد یا پزشک گمان ببرد که ممکن است به جایی سرایت کرده باشد، از شیمی درمانی هم استفاده میکنند تا هیچ جا اثری از سلول های سرطانی باقی نماند. گاهی و به خصوص وقتی سرطان به جاهای دیگر سرایت کرده باشد، ابتدا شیمی درمانی انجام می شود. چنان چه بعد از شیمی درمانی غده هنوز وجودداشته باشد، آن را با جراحی برداشته و با اشعه (رادیوتراپی) محل آن را می سوزانند. نکته ی قابل توجه این است که ترتیب استفاده از این سه روش درمان در بهبود بیماری بسیار اهمیت دارد و باید بیمار از آن اطلاع داشته باشد. به جز این سه روش درمانی متداول، روش ها و داروهای دیگری هم مناسب با نوع سرطان و شرایط بیمار وجود دارد که امروزه مورد استفاده است (شیخ نژاد، ۱۳۸۹).
آمادگی برای درمان
قبل از شروع درمان، بیمار نمی داند که چه عوارضی را تجربه خواهدکرد؛ بنابرین بهتر است خود را از لحاظ جسمی و روحی آماده کند تا درمان نتیجه ی بهتری بدهد. به این چند نکته بهتر است توجه شود:
شجاعت و امیدواری: بیمار بهتر است با نگرشی مثبت با سرطان روبرو شود و به درمان امیدوار باشد. دلهره و ترس از درمان و عوارض آن، روحیه ی بیمار و در نتیجه سیستم دفاعی او را تضعیف میکند. باید توجه داشت که افراد قویتر عوارض کمتری تجربه میکنند. بعضی عوارض موقتی بوده و به تدریج از بین می رود؛ بعضی هم با دارو برطرف می شود و قابل کنترل است.
رژیم غذایی مناسب: تغذیه ی خوب برای همه لازم است؛ به خصوص برای بیمار سرطانی؛ چون نیروی بدنی بیشتر به ترمیم بافت های آسیب دیده، مقابله با سرطان و عوارض ناشی از روش های درمانی کمک میکند. تغذیه ی مناسب سیستم دفاعی را نیز تقویت و شانس درمان را بیش تر میکند. جسم و روحیه ی قوی تحمل دریافت داروی بیش تری دارد. در طول مدت درمان به خصوص شیمی درمانی معمولاً بیمار از عوارض ثانوی آن رنج میبرد؛ در نتیجه به رژیم غذایی نیاز دارد تا نیروی خود را بازیابد و بتواند در مقابل سرطان و دارو مقاومت کند. در این رژیم، غذاهای پر انرژی و پروتئین دار از قبیل شیر، پنیر و تخم مرغ پخته، تجویز می شود. اگر بیمار از لاغری رنج میبرد، غذاهای چرب مانعی ندارد. اگر بیمار اسهال داشته باشد، بهتر است از خوردن مواد غذایی سلولز دار خودداری کند. ممکن است بیمار در اثر سرطان و درمان دچار عوارضی شود که قادر به خوردن غذا نباشد. در این صورت می توان از لوله ی تغذیه برای غذا خوردن به صورت مایع استفاده کرد. اگر بیمار مشکل هاضمه داشته باشد، می توان به وسیله ی سرم از طریق رگ خونی مواد غذایی تزریق کرد (شیخ نژاد، ۱۳۸۹).
پیشگیری از سرطان
اقداماتی که میتواند خطر ابتلا به سرطان را کاهش دهد: ۱- محافظت در برابر عوامل سرطان زا (مواد شیمیایی، پرتوهای مضر و ویروس ها و باکتری ها) ۲- خوردن میوه و سبزی به پیش گیری از سرطان کمک میکند (شیخ نژاد، ۱۳۸۹).
پیشینه ی تحقیقاتی
پیشینه خارجی
در پژوهشی که توسط لی مین[۳۲] و همکاران (۲۰۱۲) بر روی والدین دارای فرزندان مبتلا به سرطان خون انجام شده، نتایج نشان میدهد که تشخیص سرطان، تأثیرات منفی را هم بر سلامت جسمانی و روانی والدین و هم فرزندان آن ها به دنبال داشته است. همچنین مادران از سطوح پایین تری از سلامت روان برخوردار هستند و میزان افسردگی و اضطراب در مادران بیشتر از پدران بوده است. در پژوهشی که توسط شارما[۳۳] و همکاران (۲۰۱۲) انجام شده، نتایج نشان میدهد که میزان اضطراب در بیماران مبتلا به سرطان بیشتر بوده و همچنین از سطح کیفیت زندگی پایینی برخوردار بوده اند.
ساهلر[۳۴] و همکاران (۲۰۱۰) تأثیر آموزش مهارت های حل مسئله بر مادران دارای کودکان سرطانی مورد بررسی قرار دادند. جلسات به صورت هفته ای و به مدت دو ساعت به مدت ۸ هفته برگزار گردید. نتایج حاکی از آن بود که مادران کودکان سرطانی که تحت آموزش مهارت های حل مسئله قرار گرفته بودند نسبت به گروه گواه بهبودی بیشتری در خلق، اضطراب و نشانه های پس از استرس (PTSD) به دست آوردند.
فدل[۳۵] و همکاران (۲۰۱۳) به بررسی تأثیر مداخلات بین رشته ای بر میزان سازگاری مادران و کودکانی که به تازگی تشخیص سرطان دریافت کردند پرداختند. ۵۲ مادر دارای کودک سرطانی به طور تصادفی در یک مداخله بالینی میان رشته ای شرکت کردند . نتایج نشان داد که ارتباط معنی داری بین درونی سازی نشانه ها در کودک و پریشانی والدین وجود دارد در حالی که چنین ارتباط معنی داری در مورد بیرونی سازی نشانه ها در کودک یافت نشد. مداخله باعث کاهش درونی سازی و برونی سازی نشانه ها در کودکان در مرحله پس آزمون و پی گیری گردید.
پیلکویتز[۳۶] و همکاران (۱۹۹۶) در پژوهشی به بررسی شیوع اختلات استرس پس از سانحه (PTSD) در مادران دارای کودکان سرطانی و کودکان عادی پرداختند. ۲۴ مادر دارای کودک سرطانی که از مرگ نجات یافته بودند با ۲۳ مادر کودک سالم مورد مقایسه قرار گرفتند. یافته ها تفاوت معنی داری در شدت نشانه ها، حمایت اجتماعی ادراک شده و شاخص شدت کلی نشانه های روانی با بهره گرفتن از پرسشنامه SCL-90 در زنان دارای PTSD و زنان غیر PTSD یافت نشد.
ورمایز[۳۷] (۲۰۰۵) در تحقیقی به بررسی سازگاری روانی والدین در خانواده هایی که کودک با نقص ستون فقرات دارند پرداخت. بر اساس ۳۳ مطالعه ای که انجام شده بود، ۱۵ مورد از آن را برای مطالعه فرا تحلیلی انتخاب کرد. نتایج تحقیق نشان میدهد که کودکان با نقص ستون فقرات در درازمدت بر سازگاری روانی والدین تأثیر میگذارند و پسرانی که دچار نقص بودند بیشتر بر روی مادر تأثیر میگذارد تا پدر. فاکتورهای زیر با سازگاری روانی والدین ارتباط دارند.
فاکتورهای کودک (سن، مشکلات ارتباطی، مشکلات عاطفی، عقب ماندگی ذهنی)
فاکتورهای خانواده (سازگاری عاطفی، امیدواری، استرس، سازش و مؤلفه های والدینی)
فاکتورهای خانواده (درآمد خانواده، روابط با دوستان، محیط خانواده)
فاکتورهای محیطی (حمایت اجتماعی).
سالوویت[۳۸] (۲۰۰۳) به منظور بررسی استرس پدران و مادرانی که از کودک با ناتوانی ذهنی مراقبت میکنند بر اساس مدل سازگاری دوگانه تحقیقی را بر روی ۱۱۶ مادر و ۱۲۰ پدر که دارای کودک با ناتوانی ذهنی ۱۰-۱ ساله بودند انجام داد. نتایج نشان داد که مادران (۷۲ درصد) و پدران (۷۸ درصد) استرس داشتند.