مدیریت سود کارا موجب می شود اطلاعات مالی و سود گزارش شده، سودآوری و عملکرد مالی شرکت را بهتر منعکس کند. و هدف مدیریت سود کارا، افزایش کیفیت اطلاعات ارائه شده به ذینفعان شرکت و درک راحت تر این اطلاعات توسط آنان میباشد. درصورتی که مدیریت سود فرصت طلبانه وضعیت شرکت و سود گزارش شده را به شکل غیر واقعی منعکس میکند. به طور حتم هدف مدیریت سود فرصت طلبانه تأمین منافع شخصی مدیران است؛ که این هدف با منافع سهامداران و سایر ذینفعان مغایر خواهد بود. تشخیص دقیق فرصت طلبانه بودن استفاده از یک روش (از بین چندین روش) مجاز چون ناشی از نیت مدیریت است، بسیار مشکل خواهد بود.
مدیریت سود با هر انگیزه ای که صورت گیرد، عموماً به دو روش انجام می شود: الف) مدیریت سود از طریق دستکاری اقلام تعهدی (مدیریت حسابداری سود)[۲۶] ب) مدیریت سود از طریق دستکاری فعالیت های واقعی شرکت (مدیریت سود واقعی)[۲۷].
مطالعات پیشین نیز روش های انجام مدیریت سود را به دو شیوه طبقه بندی کردهاند. روش اول که مدیریت سود از طریق دستکاری اقلام تعهدی است تاثیر مستقیمی بر روی وجه نقد شرکت ندارد[۲۸]. در مدیریت سود با بهره گرفتن از اقلام تعهدی، فعالیت های شرکت دستکاری نمی شوند بلکه تنها نتیجه فعالیت های انجام شده با بهره گرفتن از رویه های مجاز ولی فرصت طلبانه ارائه میشوند (دچو و شراند، ۲۰۰۴).
شکل اول مدیریت سود یعنی مدیریت سود از طریق دستکاری اقلام تعهدی، تقریبا در سال وقوع تغییر مشخص است که امکان کشف آن توسط حسابرس قوی است. درصورتی که احتمال کشف نوع دوم مدیریت سود یعنی مدیریت سود از طریق دستکاری فعالیت های واقعی شرکت مشکل تر از شیوه ی نخست میباشد (شیپر، ۱۹۸۹).
۲-۱۱ انگیزه های مدیریت سود
برای این که راهکارهای کاهش مدیریت سود فرصت طلبانه را بررسی و تجزیه و تحلیل کنیم؛ ابتدا لازم است که انگیزه های مدیریت سود را بشناسیم. پور حیدری و افلاطونی (۱۳۸۵)، پژوهشی با عنوان «انگیزه های هموارسازی سود در شرکت های پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران» انجام دادند. در این پژوهش انگیزه های مورد بررسی شامل اندازه ی شرکت، مالیات بردرآمد، نسبت بدهی به کل داراییها (قراردادهای بدهی)، انحراف در فعالیتهای عملیاتی، و نوسان پذیری سود میباشد. نتایج این مطالعه نشان میدهد که هموارسازی سود با بهره گرفتن از اقلام تعهدی اختیاری توسط مدیران شرکتهای ایرانی صورت میگیرد و مالیات بر درآمد و انحراف در فعالیتهای عملیاتی محرکهای اصلی برای هموار نمودن سود با بهره گرفتن از اقلام تعهدی اختیاری میباشند. بر خلاف یافته های محققین غربی اندازه شرکت، نسبت بدهی به کل داراییها (قرار دادهای بدهی ) و نوسان پذیری سود به عنوان محرکهای هموارسازی سود از اهمیت چندانی برخوردار نمیباشند. عوامل متعددی باعث ایجاد انگیزه ی دستکاری سود یا مدیریت سود توسط مدیران میشوند، این عوامل را می توان در دسته های مختلفی طبقه بندی نمود. از جمله انگیزه های مدیریت سود می توان به انگیزه هایی مانند سودجویی، حفظ موقعیت شغلی، افزایش ثروت، افزایش ارزش سهام و جلب نظر سهامداران، اجتناب از گزارش زیان، قراداد های جبران خدمات یا پاداش، قوانین مالیاتی، دستیابی به برنامه های پیشبینی شده و انگیزه های مختلف سیاسی اشاره کرد. سه فرضیه ی مربوط به انگیزه های مدیریت سود در ذیل شرح داده می شود.
۲-۱۱-۱ فرضیه ی قراردادهای پاداش
این فرضیه پیشبینی میکند که اگر بر اساس یکی از معیارهای عملکرد (نظیر سود حسابداری) به مدیر پاداش داده می شود و تلاش خواهد کرد تا از روش های حسابداری استفاده کند که سود ودرنتیجه پاداش خود را افزایش دهد (خدادادی و جان جانی، ۱۳۹۰، ص۷۹). قراردادهای پاداش مدیریت، اغلب پاداش هایی است که وابسته به سود شرکت میباشند. یعنی طبق قرارداد اگر مدیریت به سود موردنظر دست یابد، یا نرخ سودآوری به حداکثر برسد و یا هزینه های شرکت به طور چشمگیری کاهش یابد؛ در مقابل مدیران پاداش قابل توجهی دریافت خواهند کرد. این نوع قراردادها چون بر اساس سود شرکت تعیین میشوند، بعضی از مدیران ترغیب میشوند که اعداد حسابداری را دستکاری کنند؛ تا سود را از طریق اتخاذ رویه ها و انتخاب روش های مختلف به نقطه ی دلخواه برسانند.
۲-۱۱-۲ فرضیه ی سیاسی
فرض بر آن است که اگر اشخاص طرف قرارداد شرکت بدانند که سود حسابداری نشان دهنده تملک انحصاری مالک نسبت به سود است، در آن صورت ممکن است این آگاهی برای شرکت گران تمام شود. از این رو اگر مدیران شرکت ها حس کنند که در کانون توجهات قرار گرفتند، این انگیزه را دارند تا از روش- های حسابداری استفاده کنند که سود را کمتر نشان میدهد. آن ها با این گونه رفتار سعی دارند تا احتمال اقدامات سیاسی علیه شرکت و در نتیجه هزینه های مورد انتظار سیاسی را کاهش دهند (خدادادی و جان جانی، ۱۳۹۰، ص۷۹).
فرضیه هزینه های سیاسی را به صورت ساده تری تشریح میکنیم. شرکت های بزرگ معمولا از لحاظ سیاسی در فشار هستند. این فشارهای سیاسی موجب می شود که شرکت ها برای فرار از پذیرفتن مسئولیت در هزینه های سیاسی، سود شرکت را دستکاری و یا به دوره های بعدی منتقل کنند. این دستکاری در جهتی صورت میگیرد که سودآوری شرکت به شکل ضعیفی نمایش داده شود. لازم به ذکر است که تقریبا هزینه های سیاسی به صورت مالیات به شرکت ها تحمیل می شود.
۲-۱۱-۳ فرضیه ی مالیاتی
هنگامی که شرکت ها سودآوری قابل توجهی داشته باشند؛ مسلم است که مالیات بیشتری نسبت به زمانی که نرخ سودآوری کاهش یافته، به شرکت تعلق میگیرد. به بیان بهتر، مالیات با سودآوری رابطه ی مستقیمی دارد. برخی از مدیران شرکت ها، برای کاهش مالیات پرداختی توسط شرکت، ترغیب میشوند سود شرکت را پایین نشان دهند تا از زیر بار این تعهد شانه خالی کنند و شرکت را از منفعت صرفه جویی مالیاتی بهره مند سازند.
۲-۱۱-۴ فرضیه ی قراردادهای استقراض
مدیران شرکت ها که قصد تخطی از قراردادهای بدهی را ندارند، میتوانند از طریق انتخاب روش های حسابداری افزاینده سود از ناتوانی در ایفای قرارداد جلوگیری کنند. حتی شرکت هایی که قراردادهای بدهی را نقض کردهاند، نیز کاندیدای مدیریت سود هستند؛ زیرا چنین اقداماتی ممکن است موقعیت چانه زنی شرکت را در زمان مذاکره مجدد بهبود بخشد (شهلا ابراهیمی، مهرداد ابراهیمی، ۱۳۹۱، ص۱۳۰). قرارداهای استقراض موضوعی مهم در تحقیقات حسابداری مالی میباشد همان طور که وام دهنده گان اغلب از ارقام حسابداری برای تعدیل فعالیت های شرکت استفاده میکنند، مانند الزام به دستیابی به اهداف عملکردی معین یا تحمیل محدودیت هایی بر انجام فعالیت های سرمایه گذاری و تأمین مالی (برازنده احمدآبادی، ۱۳۸۹، ص ۳۵).
۲-۱۲ حسابداری بزرگنمایی سود