«من»و «مرا»:
دیمن و هارت (۱۹۸۲) پیشنهاد کردند که برای درک خودپنداره، پذیرش یک تفکیک مهم مفید است .این تفکیک بین «من» و«مرا»است.
تکوین«مرا»:
هارت(۱۹۹۸) میگوید:«مرا» چهار جنبه از خود را شامل می شود.خود مادی، خود فعال، خود اجتماعی و خود روانی. خود مادی شامل مشخصات بدنی فرد، نام و متعلقات مادی اوست. خودفعال شامل رفتارها وتوانایی های فرد است. در حالی که خود اجتماعی، عضویت گروهی، مشخصات اجتماعی و روابط اجتماعی فرد را در بر میگیرد.نهایتاً خود روانی شامل عقاید، احساسات و رفتارهای روانی و افکار فرد است.گرچه همه ی ابعاد خود مهم است ولی میزان تأکید بر هر یک از آن ها در طول رشد تغییرمی کند.محور درک کودک پیش دبستانی از خودش، خود مادی اوست.درطول دبستان تأکید از مشخصات مادی به خود فعال منتقل می شود.در دوره ی راهنمایی، خود اجتماعی اهمیت بیشتری پیدا میکند. دانش آموزان دوره ی دبیرستان معمولا بر خود روانی تأکید دارند.خودپنداره ی ایشان بر محور فلسفه، عقاید وافکار شخصی ایشان استوار است .در این سنین،خصوصیات مادی، فعال و اجتماعی فقط در صورتی برای خودپنداره حیاتی است که دارای ابعاد روانی باشد. عضویت در گروه، نوع لباس، آرایش موی سر ویا فعالیت های سیاسی ممکن است برای خودپنداره مهم باشد، به شرط اینکه اعتقادات شخصی را عمیقا منعکس کند.
۲-۹-۳-تکوین «من»
«من» به خود فاعلی برمی گردد که سازمان دهنده و تفسیرکننده ی تجارب است. درک «من» هر فرد به ابعاد چندگانه ی پایندگی، تمایز، خواست و تعمق در خود او وابسته است. پایندگی اشاره به این احساس فرد دارد که در طول زمان همان فرد باقی می ماند. تمایز، اشاره به احساس فردیت افراد دارد.خواست، اشاره به این احساس افراد دارد که آنان عناصری فعال و صاحب اراده ی آزاد هستند. بالاخره تعمق در خود عبارت ازتوانایی فرد برای درنظر گرفتن پایندگی، تمایز و خواست خویش است.در آغاز حیات، تعمق در خود در آگاهی از خصوصیات مادی و فعالیت های معمولی خلاصه می شود، ولی با گذشت زمان، شامل تواناییهای رفتاری می شود و در پایان جوانی تشخیص فرآیندهای آگاه و غیرآگاه رانیز دربر میگیرد. به طور خلاصه،«من» شامل جنبههای مادی، فعال، اجتماعی و روانی است. این چهار جنبه خود در همه ی سن ها اهمیت یکسان ندارد. خود مادی در بین کودکان پیش دبستانی وجه غالب را دارد. همان طور که رشد پدید میآید، تأکید خودپنداره از خود فعال به خود اجتماعی و نهایتاً به خود روانی انتقال مییابد(گلاور، به نقل از خرازی، ۱۳۸۵).
۲-۹-۴-تأئید «خود»
خود بازخوردی را ترجیح میدهد که طرحواره ها و هویت های اجتماعی، آن را تأیید میکنند. نظریه ی تأیید خود و نظریه ی کنترل عاطفه فرض میکنند که عامل مهم برای روابط فردی بی دردسر، این است که فرد بتواند تشخیص دهد که دیگران و جامعه در کل چگونه او را برداشت میکنند. افراد به دلایل شناختی، دانشی و عملی بازخورد تأیید خود را ترجیح میدهند. از نظر شناختی، افراد خود را به این علت تأیید میکنند که می خواهند خودشان را بشناسند. در رابطه با مسایل دانشی، افراد به این دلیل به دنبال تأیید خود هستند که تاییدهای خود، برداشت آن ها را از اینکه دنیا قابل پیشبینی و منسجم است تقویت میکند(سووان و پلهام،۲۰۰۲).از لحاظ عملی افراد به این دلیل خود را تأیید میکنند که که دوست دارند از تعامل هایی که احتمال دارد آکنده از سوءتفاهم ها و انتظارات نامعقول باشند، اجتناب کنند آن ها افرادی را برای تعامل جستجو میکنند که بدانند چه انتظاری از آن ها داشته باشند(ریو، ۲۰۰۵؛ به نقل از سید محمدی،۱۳۸۶).
۲-۱۰-آموزش ضروری انسان
آگاه نبودن از خصلت ها و استعدادهای خود، سرچشمه ی تعارض های فراوان و شکست های اصلی زندگی انسان میباشد. بنابرین، باید نوجوانان و جوانان را یاری کرد تا ویژگی های اصلی شخصیت و نقاط ضعف و قوت خود را بشناسند و فشارها و دلهره های خود را تشخیص دهند. گذشته از این، خودشناسی پیش نیاز روابط مؤثر اجتماعی و بین فردی است و در اینجا همدلی و هم حسی با دیگران، نقش مهمی ایفا میکند(مولوی حاجی آقا،۱۳۸۷).
گنجاندن مفهوم خودشناسی در میان مهارت های زندگی، پیامدهای مهمی دارد. خودشناسی مقدمه ی ارتباط مؤثر با دیگران است. زیرا علی رغم تفاوت های فردی فراوان، انسان ها ویژگی های مشابه زیادی هم دارند. برای مثال، هر انسانی نیازمند حفظ و تقویت عزت نفس خویشتن است و تخریب عزت نفس در هر فرد، موجب احساس شدید حقارت و در نتیجه، اضطراب در او خواهد شد. روشن است که هرگاه شخص، چنین فرایندی را درون خود تشخیص داده باشد، پیامدهای آن را در دیگران نیز درک خواهد کرد.ازسوی دیگر، پی بردن به انگیزه های بسیاری از اعمال و بخصوص رفتارهای نابهنجار، تاحدودی به شناخت بیشتر خود یاری خواهد کرد(طارمیان و دیگران، ۱۳۷۸). توانایی شناخت خود و آگاهی از خصوصیات،نقاط ضعف و قوت، خواسته ها،ترس ها و تنفرهاست.رشد و پرورش خودآگاهی به فرد کمک میکند تا دریابد تحت فشار روانی قرار دارد یا نه و این معمولا پیش شرط ضروری روابط اجتماعی و میان فردی مؤثر و همدلانه است (فولادی،۱۳۸۲).
موفقیت در خودشناسی و خودپذیری، شخص را از گرفتاری به بعضی اختلال های روان شناختی از قبیل احساس حقارت،احساس برتری، خودپنداره های منفی و خود محوری باز میدارد و نیز سبب می شود که شخص درباره ی خویشتن، داوری واقع بینانه داشته باشد و از زندگی لذت ببرد (شعاری نژاد،۱۳۸۳). خودپنداری آموختنی است و این موضوع برای فرد و برای کسانی که مسئول پرورش او در اوان زندگی هستند، حائز اهمیت فراوانی است. هرچه را که فرد درباره ی خود میداند از تجارب گذشته ی او سرچشمه میگیرد که در میان آن ها تجارب اجتماع، درجه ی اول اهمیت را دارد (شاملو، ۱۳۸۶). همه ی معلمان و والدین ما باید همیشه این واقعیت را در نظر داشته باشند که زندگی و آموزش و پرورش، دو پدیده ی جدا از هم نیستند. جز این که آموختن برخی مهارت ها از ضرورت بیشتری برخوردار است. مدرسه میتواند بهترین فرصت و زمینه را برای آموزش خودشناسی فراهم کند. خودشناسی و خودپذیری به این معنا است که هر دانش آموز دریابد که :
الف) چیست و کیست یا دارای چه استعدادها، توانایی ها، نیازها، رغبت ها و به طورکلی ویژگی های مطلوب و نامطلوب است.
ب) خود را آنچنان که هست بپذیرد تا بتواند به رشد و تکامل خویشتن بپذیرد(شعاری نژاد،۱۳۸۶).