مزایای استفاده از سیستم مدیریت تحلیل ارزش سهامداران به طور کلی به شرح زیر است
-
- شناسایی منشا ارزش زایی و یا هدر دادن ارزشها درسازمان
-
- مکان پذیری انتخاب اگاهانه اهداف استراتژیک سازمان
- فراهم شدن زمینه به کار گیری مدیریت مبتنی بر ارزش (رهنمای رودپشتی و محمودی، ۱۳۸۸)
مراحل مختلف اجرایی سیستم مدیریت مبتنی بر ایجاد ارزش سهامداران به شرح جدول زیر میباشد:
جدول ۲-۱) سیستم مدیریت مبتنی بر ارزش سهامداران
بخش
موضوع
اهداف
۱
اندازه گیری و الگو برداری ارزش آفرین
۱٫ارزیابی مدلهای مالی مورد استفاده واحدهای اقتصادی جهت اندازه گیری و برنامه ریزی ارزش آفرین در واحد تجاری
۲٫ارتقای سطح دانش «زبان تجارت» مورد استفاده در صورتهای مالی و کنکاش در ارتباط با اطلاعات مالی و مدیریتی شرکت
۲
اندازه گیریهای متداول ارزش آفرین
۱٫درک کاربردی در زمینه دستیابی به چارچوب یکپارچهای از ارزش جهت هدایت وارزیابی عملکرد مدیریت: سود اقتصادی، بازده خالص داراییها، بازده سرمایهگذاری، بازده ارزش ویژه، بازده دارایی
۲٫استفاده از شبکه اطلاعات جهانی به منظور کمک به تجزیه و تحلیل عملکرد شرکت در برابر نمونه الگوهای متنوع
۳
مدیریت ارزش آفرین
۱٫ارزیابی اینکه چگونه بنگاههای اقتصادی سود ده میتوانند باشند در حالی که رشد متوقف شده است یا نرخ رشد شکسته شده است.
۲٫درک چگونگی چرخه تولید و زمان که بر جریان نقدی اثر میگذارد.
۳٫ارتقای مهارتها در برنامه ریزی و مدیریت رشد توانمند مالی و سود آور
۴٫کنکاش در شبکه اطلاعات جهانی به منظور تجزیه و تحلیل ارزیابی عملکرد و دورنمای شرکت
۴
مدیریت ارزش سهامداران
۱٫ارزیابی اینکه سرمایهگذاران چگونه ارزش بازار سهام و اوراق قرضه را تخمین میزنند.
۲٫تخمین اثر برنامه های طرح ریزی شده بر مبنای ارزش سهامداران
۳٫آشنایی با اصطلاحاتی مانند: ارزش افزوده بازار، ارزش افزوده سهامدار، سود اقتصادی، بازده داراییها و بازده خالص داراییها
۵
مدیریت ظرفیت برای مبنای ارزش آفرینی
ارتقای فهم و درک از بها، هزینه و حجم اطلاعات به منظور: تجزیه و تحلیل قدرت سود دهی، برنامه ریزی تولید، مدیریت ظرفیت، گلوگاهها و ضایعات، هم ترازی میان عملکرد و پاداش
۶
تجزیه و تحلیل فرآیندها برای ایجاد ارزش
آشنایی با روشهای شناسایی و سودمندی فرآیندها و تجزیه و تحلیل فعالیتها به منظور تحقق اهدافی نظیر: شناسایی فعالیتهای ضایع کننده ارزش، تجزیه و تحلیل استراتژی هزینه، ارزیابی تصمیمات اصلی
۷
بهبود فرایند برای ایجاد ارزش
آشنای با روشهای شناسایی و سودمند فرآیندها و تجزیه و تحلیل فعالیتها به منظور دستیابی به: بهبود کیفیت مستمر، یکپارچگی بین معیارهای عملکرد فرآیندی و مالی، استفاده از قدرت و اختیار
۸
مدیریت مبتنی بر ارزش و رشد تولید
۱٫ارزیابی اینکه چگونه مدیریت از بالا به پایین جهت دستیابی به موفقیت رقابتی بحران برانگیز است.
۲٫ارتقای سطح آشنایی با روشهای طراحی، تولید و فرایند برای دستیابی به عملکرد هدف، هزینه و سوددهی
۹ و ۱۰
ارزش آفرینی سهامداران مبتنی بر برنامه ریزی و کنترل استراتژیک
۱٫با محرکهای کلیدی ارزش سهامداران آشنا شویم
۲٫ارزیابی مدلهای ارزش آفرینی سهامداران نظیر: ارزیابی استراتژیهای تجاری، پیشنهاد برنامه استراتژیک، بهبود عملکرد مدیریتی و برنامه ریزی تجاری
۳٫ارزیابی کاربردی دورنمای ارزش آفرینی سهامداران برای رشد و توسعه نظیر: برنامه ریزی اولیه استراتژیک برای واحد تجاری، برنامه بهبود عملیات
منبع: رهنمای رودپشتی، ۱۳۸۸
۲-۱-۳) مبانی ارزش افزوده
ارزش افزوده در ادبیات اقتصاد توسط روگلز تعریف شده است. سوجانن شرکت را به عنوان یک واحد تجاری یا مرکز تصمیم گیری برای سهامداران تعریف میکند که همان تئوری واحد تجاری را دنبال میکند. نقش حسابداری در این مورد این است که گزارشهایی را تهیه کند تا از این راه قسمتهای مختلف و علاقه مند بتواند از نتایج اتفاق افتاده یک شرکت در طی یک دوره مالی درک بهتری داشته باشند. سوجانن مفهوم ارزش افزوده در اندازه گیری و ارزیابی درآمد را به عنوان یک ابزار مدیریت برای استفاده در حسابداری به علت وجود گروههای مختاق علاقه مند به اطلاعات، پیشنهاد کرد. وی معتقد است که محاسبه ارزش افزوده اطلاعات بیشتری را نسبت به صورت سود و زیان و ترازنامه برای استفاده کنندگان فراهم میکند. همین امر باعث شده است که وی به عنوان نخستین نویسنده استفاده کننده از مفهوم ارزش افزوده در حسابداری شناخته شود (طالب نیا و شجاع، ۱۳۹۰).
اقتصاددانان معتقدند برای اینکه شرکتی ایجاد ارزش نماید و ثروت خود را افزایش دهد باید بازده اش از هزینه بدهی و حقوق صاحبان سهام بیشتر باشد. این موضوع در قرن بیستم تحت عناوینی شامل سود غیر عادی، سود مازاد، درآمد مازاد قابل تحقق و سود محض مورد توجه اندیشمندان قرار گرفت. به دلیل توجهات و تاکیدات مکرر، سود باقیمانده به عنوان معیار داخلی ارزیابی عملکرد شرکت و همچنین عنوان معیار خارجی ارزیابی عملکرد برای اهداف گزارشگری مالی معرفی شد. شرکت جنرال موتورز این مفهوم را دهه ۱۹۲۰ به کار گرفت و جنرال الکتریک «سود باقیمانده» را دهه ۱۹۵۰ ابداع کرد و در عمل از آن برای عملکرد بخشهای غیرمتمرکز استفاده نمود. در اواخر دهه ۱۹۸۰ شرکت استرن استوارت تبلیغات گستردهای را برای معرفی ارزش ارزش اقتصادی به کار گرفت. تا به حال بیش از ۳۰۰ شرکت از جمله شرکتهای بزرگ بینالمللی نظیر کوکاکولا و زیمنس از این سیستم در عمل بهره گرفتند و از این معیار به عنوان معیار ارزیابی داخلی و خارجی، به جای سود یا جریان های نقدی عملیاتی، استفاده به عمل آمده است. مؤسسه «استرن استوارت» یک شرکت مطالعاتی-مشورتی است که در نیویورک در زمینه «سیستم مدیریت مالی، ارزش اقتصادی» به فعالیت میپردازد. استوارت در سال ۱۹۹۴ طی تحقیقاتی نشان داد که ارزش افزوده اقتصادی از میان سایر معیارها هم عصر خودش بهترین معیار برای ثروت است. همچنین بر اساس تحقیقات انجام شده در آوریل ۱۹۹۵ پیشبینی شده است که ارزش افزوده اقتصادی در آینده جایگزین EPS، برای گزارشگری عملکرد در بازارهای مالی خواهد شد (Niresh and Alfred, 2014).
۲-۱-۴) ارزش افزوده اقتصادی