طرح تحقیق
-
- مقدمه:
عصری که در آن زندگی میکنیم عصر دگرگونیهای متعدد و متنوع و عرصه خرد ورزی و پویایی اندیشههایی است که بتوانند راه روشن گسترش و شکوفایی را فراهم آورند و تصویری گویا از آینده درخشان علم و دانش عرضه نمایند. لازمه این تلاش، تربیت انسانهایی است که خود به خوبی محیط پیرامونشان را بشناسند و با رویکردهای علمی روز آشنا باشند. که در این راستا آموزش و پرورش نقش خود را به عنوان عامل اساسی در سرشتن آینده افراد ایفا نموده است. زیرا آموزش و پرورش باید انسانها را برای همساز شدن با تغییر و تبدیل، این خصیصه بارز هزارهی سوم آماده سازد. دست یابی به آموزش و کیفیت بخشی به آن، آموزش در همه مکانها و زمانها و حفظ محیط زیست، بهداشت، دموکراسی، حقوق بشر و خلاصه دست یابی به حقوق انسانی همه افراد به ویژه در کشورهای عقب نگه داشته شده و در حال توسعه، سازمان بینالمللی یونسکو را بر آن داشته است تا برنامه ملی آموزش برای همه [۱] را برای دستیابی انسانها به موارد یاد شده تدارک ببیند و از طریق تعهدات جهانی حکومتها را ملزم به تلاش در راستای این اهداف نماید.
مقطع ابتدایی پایه و شالودهی نظام آموزش عمومی کشور است و افراد تحت تعلیم این مقطع در آینده کشور تاثیر شگرف خواهند داشت. در برنامه ملی آموزش برای همه، نیز اساس و مبنای برخورداری از سواد، تکمیل تحصیلات این مقطع برای افراد میباشد. لذا بررسی کارایی آن نیز خالی از اهمیت نخواهد بود.و تحقیق در این زمینه نتایج ذیل را درپی خواهد داشت :
۱- نمایان ساختن جایگاه نظام آموزشی در جهان ۲- کمک کردن به پژوهندگانی که در این باب تمایل به پژوهش دارند، به طوری که به آنان این امکان را میدهد که با شناخت و سرعت بیشتری مصالح کار و اطلاعات مورد نیاز خود را فراهم آورند و کار تحقیق را شروع کنند و بر حسب هدف و زمینهی کار، از این اطلاعات بهره گیرند. چه بسا این اطلاعات آنان را از مطالعه بعضی کتب بی نیاز کند یا به عکس به مطالعه کتابهای دیگر رهنمون سازد و مصالح تازهای در اختیار آن ها بگذارد.
-
- بیان مسئله:
درجهان امروز، آموزش و پرورش کلید رشد و توسعه کشورهاست. و این در صورتی محقق خواهد بود که به رشد و توسعه همه جانبه و از جمله به زیر ساختهای آن توجه شود. اولین ساختار رسمی نظام آموزش و پرورش در کشور ما دوره یا مقطع آموزش ابتدایی میباشد. این سطح از آموزش، با توجه به رشد و تربیت و تکوین شخصیت انسانها در دوره کودکی- ۶تا۱۰سالگی- دوره مهمی است( عصاره، ۱۳۸۶).
اهمیت این مقطع آموزشی به عنوان یک خرده سیستم، شناخت موقعیت کنونی، تعیین اهداف و ارزیابی عملکرد آن جهت سنجش موفقیت برنامه ها و هم چنین برنامهریزی جهت افزایش اثر بخشی در آینده و کیفیت آموزشی، بر کمتر کسی پوشیده است. لذا در چند سال اخیر، کیفیت آموزشی به طور جدی در اکثر کشورهای در حال توسعه و بسیاری از کشورهای توسعه یافته مورد سؤال واقع شده است. این مسئله فقط دغدغه والدین، معلمان و کارفرمایان نبوده، بلکه سیاست گزاران و برنامه ریزان نیز نگران این مسئله هستند. این عبارت به خوبی نمایان گر مسئله و اهمیت گسترش مطالعات در خصوص کارایی نظامهای آموزشی است و مشخص میسازد که این موضوع به صورت یک مسئله مهم جهانی مطرح است.
نظام آموزش و پرورش به زعم گلابی(۱۳۶۸)، در جوامع امروز به مثابه عامل اصلی و مؤثر در تحولات اقتصادی- اجتماعی وظیفه اساسی خود را بر آموزش و پرورش همه جانبه فرد و شکوفایی و رشد استعدادهای کلیه افراد جامعه و تربیت نیروی کار ماهر و متخصص و انتقال ارزشهای فرهنگی و علمی و فنی متمرکز نموده است. از جمله اهداف کیفی نظام تعلیم و تربیت از نظر صاحب نظران (محسن پور، ۱۳۸۹)، افزایش کارایی در همه سطوح و انواع آموزشها میباشد. پس لازم است اطلاعات و داده ها در این خصوص فراهم گردد و با ارائه تصویری روشن و واضح از وضع موجود نظام آموزشی، با بهره گرفتن از شاخصها و معیارهای مربوط به تهیه یک برنامه توسعه، و گذراندن وضع موجود و رسیدن به وضع مطلوب اقدام کرد. با توجه به این که نظام آموزش و پرورش خیل کثیری از جمعیت کل کشور را زیر پوشش قرار میدهد، بدون برنامه ریزی نمیتواند از کارایی درونی و بیرونی برخوردار شود و در جهت بهبود بخشیدن به فعالیتهایش گام بردارد. از این رو به کارگیری شیوه های برنامهریزی (مشاوران یونسکو،۱۳۷۹) امری اجتناب ناپذیر است. در این اثنا ارزیابی کارایی درونی، یکی از شیوه های برنامهریزی است، که از طریق گردآوری داده های نرم و سخت در باره اثربخشی آن چه برنامه ریزی کردهاند، قضاوت میکند. آن چه باید تغییرکند و آن چه باید ادامه یابد، را مشخص میکند( کافمن[۲] و همکاران، ۱۳۸۷).
مشاوران یونسکو(۱۳۷۹)، کارایی را اصطلاحی دانستهاند که برای توصیف داده ها و ستادهها به کار میرود و اساسا” با توجه به بازده حاصل از یک نظام در مقایسه با درون داد آن محاسبه میشود. در تحلیلهای نظام آموزشی علاوه بر جنبه کمّی باید جنبههای کیفی از جمله نحوه یادگیری و موفقیت دانش آموزان در درون نظام باید مد نظر قرار گیرد که تلفیق این دو« کارایی درونی نظام» نامیده میشود. از آن جا که نظام آموزشی اهداف کوتاه مدت و بلند مدت دارد، کارایی نظام آموزشی از نظر درونی و برونی مطرح میشود. کارایی درونی نظام آموزشی طی سال و در پایان مقطع آموزشی و با توجه به اهداف تعیین شده مشخص میشود و منظور از کارایی درونی این است که دریابیم با توجه به امکانات، منابع و مدت زمانی که برای تحصیل دانش آموزان در هر پایه تحصیلی در نظر گرفته شده است، نحوه عبور دانش آموزان به چه صورت است، و از لحاظ اقتصادی چه تاثیری بر بازده نظام آموزشی دارد. برای سنجش کارایی نظام آموزشی از شاخصهای گوناگون استفاده میشود. صراف اسماعیلی(۱۳۷۱)، شاخص را میزانی میداند که اگر در تصمیم گیری، برنامه ریزی، اجرا، نظارت و ارزشیابی مورد توجه قرار نگیرد باعث از هم پاشیدگی برنامه ریزی میگردد.