۱۱-۱-۴-۲- نظریه وضعیت اقتصادی–اجتماعی، استرس وقایع زندگی و سلامت
پیرلین استدلال میکند که اکثر منابع استرس دارای منشأ اجتماعی هستند، چون هر دو تجارب مزمن و حاد همراه با استرس و وقایع منفی زندگی ناشی از نقشهای اجتماعی هستند که خودشان نتیجه قشربندی اجتماعی براساسا طبقه اجتماعی ، نژاد، جنسیت و سن میباشند. استرس میتواند ناشی از نابرابریهای اقتصادی- اجتماعی در سلامت ، از طریق مکانیسمهای مختلف باشد (Pearlin 1989). بام و همکارانش معتقدند که اگرچه هر کسی مقداری استرس در روابط شخصی، موقعیتهای کاری یا بحرانهای مالی تجربه میکند اما به نظر میرسد ، افراد با منابع اقتصادی محدود یا فاقد امتیازات اجتماعی، با مقدار بیشتری از استرس در طول دوره زندگی مواجه میشوند. بنابرین، به علت در”معرض قرارگیری تفاوتی” [۱] در مقابل عوامل استرس زا ، اثرات بیولوژیکی مضر استرس مزمن باید در میان کسانی که پایگاه اقتصادی – اجتماعی پایین تری دارند، بیشتر باشد(Baum et al.1999).
ترنر معتقد است که وضعیت اقتصادی- اجتماعی هم با فراوانی وقایع پرتنش زندگی و هم با پاسخهای استرس مرتبط است. او همچنین از این بحث میکند که بسیاری از ویژگیهای محیط اجتماعی که عموماً تنش زا هستند مثل جرم، خدمات محله ای نامناسب ، مسائل حمل ونقل، تبعیض مبتنی بر نژاد ، قومیت یا طبقه اجتماعی به طور معنی داری در محیطهای اقتصادی- اجتماعی پایین تر شایع ترند. او در تحقیقات خود دریافت که قرار گرفتن در معرض استرس ، به شدت با ویژگیهای اجتماعی – جمعیتی مرتبط است و در معرض استرس قرارگیری تفاوتی مقدارقابل توجهی از تغییر در علائم افسردگی و اختلال اساسی افسردگی را توسط جنسیت،وضعیت تأهل و وضعیت اشتغال تبیین میکند (Turner et al. 1995).
به اعتقاد ترنر استرس زندگی یکی از متعین های تبیین کننده تفاوتهای سلامت است که با پایگاه اقتصادی – اجتماعی فرد مرتبط میباشد. افراد با پایگاه اقتصادی – اجتماعی پایین تر بیش از افراد با پایگاه اقتصادی – اجتماعی بالا عوامل استرس زای فیزیکی ، روانشناختی و اجتماعی را تحمل میکنند. مطالعه عوامل استرس زای روزانه ، دیدگاه منحصر به فردی در مورد شناخت شرایط عادی ای که میتواند نابرابریهای اجتماعی در سلامت را حفظ و تشدید کند، به دست میدهد. این عوامل اثرات قوی ای بر سلامت فیزیکی و روانی دارند و قوی ترین اثرا را بر علائم سلامت و کیفیت سلامت دارند. عوامل استرس زای روزانه ، تا حدی به اثرات غیر مستقیم عوامل استرس زای مزمن یا حاد نسبت داده می شود اما این عوامل استرس زا اثرات مستقل و اضافی نیز برسلامت جسمانی و روانی اعمال میکنند. بعلاوه ، اثرات عوامل استرس زای روزانه بر سلامت جسمانی و روانی توسط عوامل استرس زای مزمن همچون ازدحام بیش از حد ، کیفیت محله فقیر یا وقایع حاد زندگی تشدید میشوند(Turner et al. 1995).
این نظریه معتقد است که افراد با پایگاه اقتصادی-اجتماعی پایین بیش از افراد طبقات بالاتر، بار نامناسب سختیهای روزانه زندگی را تحمل میکنند. بنابرین، افراد با پایگاه اقتصادی – اجتماعی پایین تر عوامل استرس زای بیشتری باید تحمل کنند، زیرا آن ها وقایع زندگی پرتنش تر و عوامل استرس زای مزمن تری دارند (Turner et al. 1995).
بر اساس این نظریه ، عوامل استرس زا، غالباً از امور مربوط به ایفای نقش بین افراد و محیطهای آن ها ناشی میشوند. افراد با پایگاه بالاتر درگیر نقشهای مهمترهستند یا انتظارات بالاتری از نقشهای خود دارند، بنابرین آن ها باید عوامل استرس زای روزانه بیشتری در مقایسه با همتایان خود در پایگاه پایین تر گزارش کنند(Turner &Wheaton 1995). به اعتقاد وی سختیهای روزانه میتواند ناشی از سختیهای به لحاظ اجتماعی ساخت یافته مثل فقر، مسئولیتهای با امتیازات مبتنی بر پایگاه مثل نظارت بر عده زیادی پرسنل، باشد.
۵-۲- چارچوب نظری تحقیق
در این مطالعه از نظریه علل اجتماعی بنیادی لینک وفیلان و نظریه وضعیت اقتصادی–اجتماعی، استرس وقایع زندگی و سلامت پیرلین و ترنر برای طراحی فرضیات استفاده شده است. لینک و فیلان معتقدند که منابع مرتبط با پایگاه اقتصادی اجتماعی به افراد کمک میکند سلامت بیشتری داشته باشند و از اثرات بهداشتی زیان آور اجتناب کنند.از نظر آن ها نرخ بیماری و مرگ و میر تحت تأثیر پایگاه اقتصادی و اجتماعی میتواند متفاوت باشد. به زعم آن ها آموزش موجب ارتقاء رفتارهای بهداشتی همچون رژیم غذایی خوب ، افزایش فعالیتهای فیریکی شده و با تأثیر بر کارکرد شناختی موجب به تأخیر افتادن مشکلات بهداشتی می شود. درآمد منابع مقابله با بیماریها را با توانمندی افراد برای دسترسی به مراقبتهای بهداشتی فراهم میسازد و از بروز شرایط مزمن جلوگیری میکند . به اعتقا د آن ها افراد با درآمد بالا اوقات فراغت خود را با فعالیتهای فیزیکی و ورزشی می گذرانند و مخاطرات روانشناختی کمتری را تحمل میکنند
پیرلین استدلال میکند که اکثر منابع استرس دارای منشأ اجتماعی هستند، چون تجارب مزمن و حاد با استرس و وقایع منفی زندگی همراه هستند که خود ناشی از نقشهای اجتماعی هستند که نتیجه قشربندی اجتماعی براساسا طبقه اجتماعی ، نژاد، جنسیت و سن میباشند. افراد با توجه به طبقه اجتماعیشان به طور متفاوتی در معرض بیماریها و مشکلات بهداشتی قرار می گیرند. ترنر معتقد است که بسیاری از ویژگیهای محیط اجتماعی که عموماً تنش زا هستند مثل جرم، خدمات محله ای نامناسب ، مسائل حمل ونقل، تبعیض مبتنی بر نژاد ، قومیت یا طبقه اجتماعی به طور معنی داری در محیطهای اقتصادی- اجتماعی پایین تر شایع ترند. به اعتقاد او استرس زندگی یکی از متعین های تبیین کننده تفاوتهای سلامت است که با پایگاه اقتصادی – اجتماعی فرد مرتبط میباشد. افراد با پایگاه اقتصادی – اجتماعی پایین تر بیش از افراد با پایگاه اقتصادی – اجتماعی بالا عوامل استرس زای فیزیکی ، روانشناختی و اجتماعی را تحمل میکنند. افراد با پایگاه اقتصادی-اجتماعی پایین بیش از افراد طبقات بالا، بار نامناسب سختیهای روزانه زندگی را تحمل میکنند زیرا آن ها دارای وقایع زندگی پرتنش تر و عوامل استرس زای مزمن تری هستند .
۶-۲- فرضیه های تحقیق :
فرضیه اصلی اول : هر قدرپایگاه اقتصادی- اجتماعی افراد بالاتر باشد برخورداری آن ها از سلامت بیشتر است.
فرضیات فرعی :
-
- هر قدرپایگاه اقتصادی- اجتماعی خانوادگی افراد بالاتر باشد برخورداری آن ها از سلامت بیشتر است.
-
- به نظر میرسد بین پایگاه اقتصادی – اجتماعی و سلامت برحسب جنس تفاوت معنی دار وجود دارد.
-
- به نظر میرسد بین پایگاه اقتصادی – اجتماعی و سلامت با توجه به سن تفاوت معنی دار وجود دارد.