- به لحاظ فنی، با نظام تک مجلسی فرایند قانونگذاری آسانتر میگردد، قوانین زودتر تصویب میشوند و تاخیرهای ناشی از نظام گهواره ای یا تصویب قانون در دو مجلس وجود نخواهد داشت. چنانچه یکی از دو مجلس به صورت مردم سالار بر گزیده شود، روشن است که تنها این مجلس اراده ی مردم صاحب حاکمیت را بیان میکند. اگر مجلس دوم هم ناشی از رأی مردم و نحوه ی انتخاب وترکیب آن ها دقیقا همانند مجلس نخست باشد،وجود چنین مجلسی بیهوده خواهد بود.[۲۸]
بند دوم:ویژگی های نظام تک مجلسی
به عقیده هواداران نظام تک مجلسی، سرشت دموکراسی و مقتضیات انتخابات همگانی، با پارلمان تک عنصری سازگارتر است چرا که مجلس یگانه تصور درست تری از تقسیم ناپذیر بودن و یکپارچگی حاکمیت را نمودار میسازد. مردم به یکباره در انتخابات عمومی شرکت میکنند و نمایندگان خود را به یک مجلس که مظهر اراده ی هموار و همگونه و نامتمایز شهروندان است، میفرستند. اراده ی حاکم، از این ارگان واحد، با وضع قانون و پی ریزی استراتژی سیاسی و خط مشی کشوری، ظهور میکند و نیازمند تصحیح و تغییر، به وسیله ی نهاد دیگری نیست. صورت پارلمان یکپارچه، تصویر صادق تری از بسیط بودن ساختار دولت_ کشور را ارائه میکند. بینش و برداشت رأی دهندگان است که نحوه ی ترکیب اعضای پارلمان را در قالب شرایط کلی انتخاب شوندگان، تعیین میکند، نه شیوه های تمایز انگیز و مشروط و پیش ساخته ی قانونی که مقولات خاصی از نمایندگان را در مجلس دوم به رأی دهنده تحمیل نماید. نظام تک مجلسی یعنی شاسته ترین شیوه های اعطای اختیار تصمیم گیری به شهروندان.[۲۹]
گفتار دوم:نظام دو یا چند مجلسی
ضرورت وجود دو مجلس در نظامهای بسیط و یکپارچه (غیر فدرال) همواره مورد مناقشه حقوقدانان بوده و اولین توجیه کننده نظریه موجودیت دو مجلس، مرکب از اشراف و عوام، منتسکیو است که با توجه به واقعیتهای زمان خود و نظام انگلستان بر این اصل تأکید داشت و تا حدی نظریات وی مورد قبول واقع شد. نظام دو مجلسی در نظام پارلمانی انگلستان زاییده شرایط و اوضاع خاص آن کشور بود. برخی با الهام از دیدگاههای فلاسفه قرن هجدهم به ویژه منتسکیو در شرایط معاصر با اصل قرار دادن «نظارت و توازن» و رویاروی قراردادن قوا در مقابل یکدیگر، به طرح این نظریه پرداختند که وجود مجلس دوم برای مهار کردن و اصلاح دیدگاهها و نظریات مجلس اول ضروری میکند.
بدین معنی که در برابر مجلس اول که نمودار نوجویی و تحول و تحرک و دگرگون کنندگی است، مجلس دومی به وجود آید تا عقل و تدبیر و محافظهکاری را به همراه داشته باشد. بنابرین مجلس دوم مظهر تعقل در برابر شتابزدگی، نخبگان در برابر عوام الناس و رأی پیران در برابر بخت جوانان تلقی شد. پس طبعاً ترکیب اعضای دو مجلس باید با هم متفاوت باشد. شرایط گزینش آن ها فرق کند و نحوه توزیع اختیارات قانونگذاری یا سیاسی به صورتی سامان یابد که دو مجلس هم جلوی زیادهرویهای یکدیگر را متقابلاً بگیرند و هم تصمیمات در سطح بهتر و فنی تری اتخاذ شود.
“دولوم” بر این عقیده است که، “مجلس واحد به تجربه نشان داده که در نهایت بر دو قوه دیگر تسلط پیدا میکند. برای رفع این خطر پذیرش ترتیب دو مجلسی است تا مجلس عالی قدرت و توانایی مجلس مبعوثان را محدود نماید و تعادل بین قوای حاکم از بین نرود.”[۳۰] دلیل دیگری که در حمایت از نظریه دو مجلسی بودن پارلمان ابراز شده این است که انسانها مخصوصا آن ها که تحت تاثیر احساسات هستند. غالبا دچار اشتباه میشوند. این اشتباهات باید اصلاح شود. مجلس دوم که معمولا اعضای آن دارای تجربه و اطلاعات وسیع و سوابق خدمات سیاسی هستند میتوانند قوانین مصوب مجلس مبعوثان را اصلاح کنند و یا اگر آن ها را مضر تشخیص میدهند با امتناع از تصویب جلو زیان را بگیرند.[۳۱]
با همه این اختلاف ها می توان چهار دلیل را که باعث ترجیح دو مجلس بر یک مجلس گریده است میان آنان مشترک دانست:[۳۲]
-
- اهمیت قانون و نقش آن در زندگانی فردی و اجتماعی مردم چنان است که واگذار کردن آن تنها به یک مجلس مقرون به احتیاط نیست؛
-
- هیچ دستگاهی، هیچ مقام و منصبی و هیچ شخصی در امور عمومی که مسئولیتی به عهده دارد نباید بدون نوعی نظارت، به حال خود رها شود. مجلس اول از این قاعده مستثنی نیست. مجلس دوم چه در کشورهایی که حق رد تصمیم های مجلس اول را دارند و چه در کشورهایی که تنها اختیار دارند مصوبات مجلس اول را به تعویق اندازند، هر یک به گونه ای بر مجلس اول نظارت میکنند؛
-
- جهات و علل لزوم یا عدم لزوم قانون تازه از دیدگاه های دیگر ورای آنچه در مجلس اول طرح گردیده در مجلس دوم عنوان شود؛
- در مجلس اول حزب حاکم دارای اکثریت است و ممکن است وقت کافی یا تعلق لازم به نظریات احزاب و گروههای سیاسی دیگر به ویژه آنچه که فرا حزبی است نداشته باشد.
هریک از این وظایف چهارگانه در عمل در هر کشوری نوعی تعبیر و مجرا گردیده، که با آنچه در کشورهای دیگر از آن ها منظور دارند، یکسان نیست. یکی از نتایج دشوار این اختلاف نظرها یافتن رابطه منطقی میان وظایف نه چندان مهم مجلس دوم با موقعیت ممتازی است که از آن ها بهره مند است.
بند اول: کشورهای فدرال
در کشورهای فدرال که اقتدارات حکومت میان ایالات و حکومت مرکزی تقسیم گردیده، به حکم ضرورت دو مجلس دارند. شمار اعضاء در مجلس اول به نسبت جمعیت هر ایالت است و مجلس دوم با اینکه مظهر هویت ایالات در برابر بودن آن ها با یکدیگر است، شمار نمایندگان هر ایالت در این مجلس، و همچنین نفوذ و اعتبار سیاسی آن ها یکسان نیست. در برخی کشورها، ایالات از خرد و کلان و صرفنظر از جمعیت، وسعت خاک و وضع اقتصادی، به تساوی به این مجلس نماینده میفرستند.[۳۳] و پاره ای جمعیت هر ایالت را ملاک قرار دادهاند.[۳۴] گاه مجلس دوم نفوذ و اعتباری به درجات بیشتر از مجلس اول دارد.[۳۵] و زمانی با اینکه اعضاء هر دو مجلس با رأی مستقیم مردم برگزیده میشوند، و موافقت هر دو مجلس برای تصویب لوایح و طرح ها ضروری است، مجلس دوم در درجه دوم اهمیت قرار گرفته، بدین دلیل که دولت خود را تنها در برابر مجلس اول مسئول دانسته است.[۳۶] گاه نیز با اینکه به ظاهر دو مجلسی هستند، وظایف هر یک از دو مجلسی به درستی تفکیک و مشخص نگردیده، اغلب جلسات مشترک دارند، و با هم رأی میدهند.[۳۷]
بند دوم: کشورهای یکپارچه
فواید زیر را میتوان برای دو مجلس در نظامهای بسیط متذکر شد:
-
- مجلس دوم میتواند با رقابت و نظارت، قدرت و زیادهرویهای مجلس اول را مهار سازد. نظام دو مجلسی میتواند به خوبی به بررسی و مداقه قوه مجریه بپردازد و خلأهای حکومت را برملا سازد؛
-
- وجود دو مجلس، اصل نمایندگی را در جامعه وسعت بیشتر میبخشد و نمایندگان میتوانند از دیدگاههای مختلف به بررسی و قضاوت بپردازند؛