سوالی که اینجا مطرح می شود این است که ریشه اختلافات در چیست؟ در جواب باید گفت ریشه اختلافات در نوع تغییر بشر از مبانی و اهداف حقوق و یا مصادیق آن است. وقتی میان انتخاب مبنا و هدف خلط شود یا آنچه را مبنا نیست، مبنا در نظر گرفته شود، پس با نگرشها و برداشتهای متفاوتی روبه رو خواهیم شد.(منصوری لاریجانی،۱۵۹،۱۳۷۴) در مذهب امامیه نیز حقوق فطری زیر عنوان “مستقلات عقلیه” مورد بحث و گفتگو قرار گرفته است. مقصود از مستقلات عقلی اموری است که عقل انسان، مستقل و جدای از احکام شرعی بر آن حکم می کند و چندان بدیهی است که جای هیچ تردیدی در درستی آن باقی نمیماند، مثل وجوب رد دین و ودیعه و حرمت ظلم و…
اصطلاح مستقل عقلی در برابر(استلزام عقلی است) که عقل در نتیجه تفسیر و استنباط احکام شرعی بدان دست مییابد و اصطلاحا به آن غیر مستقل عقلیه میگویند. در هر صورت اصول کلی و مبانی را که در منابع اسلامی ناظر بر حقوق بشر هستند میتوان در موارد ذیل بیان نمود:
– دو سرشتی بودن انسان. به معنای آن که انسان دارای دو کشش قوی و دو نیروی جاذبه در درون خویش است که کشش اول او را بسوی نیکیها رهنمون می کند و دومی او را بسوی پلیدیها. به تعبیر مرحوم علامه طباطبایی؛ انسان در فطرت خویش خداجو و کمال گرا است و خواهان نیکیها و در طبیعت خود به پلشتیها و پستیها میگراید. بنابرین همان مسئله روح و جسم، معنویت و مادیت به صورت دو کشش در او مطرح است. از بعد روحی او به سمت و سوی خدا و معنویت ره میپیماید و از بعد مادیت خویش به عالم ماده و نیازهای جسمی خویش توجه نشان میدهد.(جوادی آملی،۱۳۷۵،۱۳۵)
– ابدی بودن انسان. از دیدگاه اسلامی سعادت انسان تنها در این دنیا نیست بلکه او به جهانی دیگر تعلق دارد، او موجودی ابدی و جاودان است البته انسان موجودی ازلی نیست اما ابدی است. بنابرین قوانین الهی تنها ناظر بر سعادت دنیوی او نیست بلکه احکامی که سعادت دنیوی او را تامین میکنند نیز در راستای تامین سعادت آخرت است.
– انسان موجودی اجتماعی است. چون موجودی اجتماعی است نیازهایش نیز در نظامی جمعی تامین می شود و قوانین و مقررات باید علاوه بر فردیت انسان به نیازهای او با توجه به اجتماع تعیین شود. البته انسان در آخرت نیز نظامی جمعی دارد اما این دو نظام جمعی با هم متفاوتند.
– انسان در مقابل پروردگار و نعمتهای او مسئولیتهایی دارد. یکی از مبانی حقوق بشر در اندیشه اسلامی پیوند خاص انسان با جهان و وظیفه ای است که او نسبت به نعمتهای پروردگار در این جهان دارد. محور اصلی این تفکر آن است که انسان در مورد عمل خویش مسئول است و عمل خوب یا زشت او در نعمتهای جهان مؤثر است.(جوادی آملی،۱۳۷۵،۱۳۹) یکی از نتایج این بینش، این است که در استفاده از جهان و نعمتهای آن نمی توان به گونه ای عمل کرد که با صلح و مسالمت ناسازگار باشد. فرایند صنعتی سازی نباید به تخریب جهان منتهی شود.(جوادی آملی،۱۳۷۵،۱۴۳)
– تقنین وحی و قرآن برای راهنمایی انسان نازل شده است. بنابرین برای تعیین مقرراتی که ناظر بر رفتار بشر در همه ابعاد زندگی آن باشد، تنها به عقل جمعی بشر نمی توان نگریست بلکه آن نیز فرعی بر وحی است و این وحی است که این مقررات را تامین و تعیین میکند. در همین راستاست که نقش پیامبران و تربیت انسانهای صالح بیان می شود. این انسانهای صالح ادامه دهنده راه انبیاء هستند و بیان کننده وحی و قوانین الهی.
– اصل برخورد انسانی حتی با مخالفان اعتقادی. بر اساس این اصل، اساسا برخورد با مخالفان، بشردوستانه است و حتی پیامبر در مقابل توهینهای بزرگ آن ها از برخورد انسانی خود دوری نمیجست.
– عدم تبعیض در شمول قوانین اسلامی. به این معنی که همه اعضای خانواده جهانی در قلمرو حقوق اسلامی جای می گیرند. توضیح آنکه در تعالیم اسلامی مردم جهان به سه دسته تقسیم میشوند: مسلمانان، اهل کتاب(موحدان غیر مسلمان) و معدان (جوادی آملی،۱۳۷۵،۱۵۰) قرآن برای هر سه گروه پیام دارد و در عین حال به مسلمانان توصیه می کند حقوق خاص آن دو عضو دیگر را محترم شمرند و داد و روزی را نسبت به آن ها سفارش می کند. بر همین اساس دستور دین مبین اسلام این است که مسلمانان نسبت به خانواده جهانی به دیده احترام و وفا بنگرند و تنها به کسانی پشت کنند که آنان را زیر فشار سیاسی و اجتماعی قرار داده اند. در زمینه رفتار سیاسی نیز عدم پیمان شکنی از اصول اسلامی است و مادامی که طرف دیگر بر عهده خود پایدار است، مسلمانان نیز باید عهد خویش را محترم بشمارند.
– پیام جهانی. اسلام برای همه اعضا خانواده جهانی پیام دارد و آن ها را مورد خطاب خویش قرار داده و مدعی ارائه نظامی حقوقی و اعتقادی صالح برای جهانیان است.
– اسلام بر احترام به عهدها و سوگندها پافشاری می کند. خداوند در قرآن موجودیت ادیان دیگر غیر از اسلام و نیز گروه های دیگر را پذیرفته است. این واقع بینی باعث شده است تا نسبت به آن ها با دید بازتری برخورد کرده و سفارش به احترام متقابل نماید. در عین حال مسلمانان را مکلف ساخته است که چنانچه بین آنان و غیر مسلمانان عهد و پیمان و میثاقی برقرار است بر پایبندی به آن پای فشارند به گونه ای احترام به سوگندها و پیمانهای بینالمللی در اسلام مورد احترام است که نقض آن یکی از انگیزه های جهانی مطرح شده است.(جوادی آملی،۱۳۷۵،۱۵۷) بنابرین امروزه تمام عهدنامهها، مقاوله نامه ها، پیمانها و میثاقهای بینالمللی در زمره ایمان شمرده می شود و رعایت آن ها لازم و ضروری است. از دیدگاه اسلام، چه در نظام فردی و چه در نظام اجتماعی، هدف نهایی تمام احکام، رسیدن به قرب و وصول به دریای بیکران رحمت است و در این نظام، طبیعت افراد به عنوان مبنای اولیه یا مبنای نزدیک و تامین عدالت و رفاه اجتماعی به عنوان مبنای دور یا مبنای ثانویه مطرح است، بنابرین میتوان چنین بیان نمود که در مکتب اسلام، یک هدف عالی وجود دارد که دارای ارزش ذاتی است و آن رسیدن به قله کمال انسانی است و بقیه اهداف، ارزش وسیله دارند و به عنوان مقدمه یا مبنا برای رسیدن به آن هدف عالی هستند.
گفتاردوم: منابع نظام بینالمللی حقوق بشر و نظام حقوقی اسلام
در این گفتار منابع نظام بینالمللی حقوق بشر و منابع نظام حقوقی اسلام مورد بررسی قرار خواهد گرفت.
۱– منابع نظام بینالمللی حقوق بشر
در مورد تعریف اصطلاحی منبع، بحثهای زیادی انجام گرفته اما در مورد آن، نتیجه روشنی به دست نیامده است به طوری که بعضی ادعای ابهام نسبت به آن کردهاند.(کاتوزیان،۱۳۷۸،۴۴) جدای از این اختلافات به طور کلی میتوان گفت منبع دارای دو کاربرد است:
– کاربرد عام. که دو نوع تعریف شده “هر مدرکی که بتواند اطلاعات ما را نسبت به حقوق کشوری اضافه کند”.(مهرپور،۱۳۷۴،۱۶۷) یا این دلیل قانع کننده ای که میگوید چرا حقوق توسعه پیدا می کند.(کاسه سه،۱۳۷۹،۳۵۵)