-
-
- حساسیت داشتن نسبت به مسأله: شناخت وآگاهی داشتن به وجود مسأله و موانعی که فرد را از طراحی برنامه بهتر باز میدارد. از بارزترین نشانه های مسلم حساسیت یک فرد خلاق نسبت به مسأله است.صرف جستجو برای فکرهای نوین بدون شناخت نیازها وتعیین هدف کار عبثی است.
-
-
- آمادگی برای خلاقیت از طریق کسب مواد خام: فکرها از خزاینی سر چشمه میگیرد که به طور عمده شامل دانش فرد، اندیشه های دیگران وتجربیات گذشتهاند و این منابع از طریق مطالعه، مشاهدات شخصی، گفتگو با اشخاص آگاه، رسانههای گروهی و مسافرت فراهم می شود. نکته مهم طبقه بندی ودسته بندی کردن مواد خام تفکر است.
- به کارگیری سلامت فکر: کمیت فکرها در خلاقیت دارای اهمیت زیادی است.
۵- فعالیت ضمیر ناخودآگاه بر روی مسأله.
۶- درخشش ناگهانی یک فکر: فکر جدید در یک حالت غیرقابل انتظار بروز می کند. آغاز این مرحله به شرایط محیطی فرد و توجه او با جهان پیرامونش بستگی دارد.
همان طور که ملاحظه شد اکثر محققان و اندیشمندان نظرات تقریباً یکسانی را در مورد فرایند خلاقیت ارائه داده اند. به طور کلی هر یک از این دیدگاه ها در طی کردن مراحل خلاقیت می تواند مورد قبول قرار گیرد. به عبارت دیگر تفکر خلاق در هر صورت کم یا بیش هر یک از مراحل را طی خواهد کرد.
عوامل مؤثر بر خلاقیت
وقتی صحبت از عوامل مؤثر بر خلاقیت می شود باید در نظر داشت که یکسری از عوامل خلاقیت را ترغیب و به پیش میبرند و تعدادی از عوامل هم به شکل مانع در خلاقیت فرد ﺗﺄثیر میگذارند که درجای خود به هر دو دسته از این عوامل( که ممکن است فردی، سازمانی یا محیطی باشد) پرداخته خواهد شد. ولی از آنجا که این پژوهش بر خلاقیت فردی تکیه دارد عوامل فردی بیشتر مورد ملاحظه قرار گرفته است.
بحثهای زیادی در مورد انواع موقعیتهایی که تسهیل کننده یا مانع بروز خلاقیت است مطرح است و نظریات متفاوتی نیز وجود دارد. این تفاوت آرای را میتوان به تفاوت افراد و شرایط منتسب دانست. چون افراد روحیات متفاوتی دارند و این امر موجب می شود که موقعیت واحد ﺗﺄثیر متفاوتی بر روی افراد بگذارد. آنچه یکی را به تحریک وا میدارد ممکن است برای دیگری مشکل ساز و مانع باشد (حسینی، ۱۳۸۶).
اگر قصد براین باشد که عوامل مؤثر بر خلاقیت را مورد سفارش قرارداد، عوامل بسیاری زیادی را در برمیگیرد که حتی گاهی بنا به موقعیت تعداد این عوامل افزایش یا کاهش مییابد. اما در این میان تعدادی از عوامل مورد پذیرش اکثریت محققان قرارمیگیرد.
تأثیرات عوامل خاص بر خلاقیت
۱- سن: برخلاف تصورات اشتباهی که وجود دارد خلاقیت ربطی به سن ندارد. پروفسور روزن ویگ ثابت کردهاست که اگر مغز تحریک شود، سالخوردگی نمیتواند ﻣﺴﺄلهای بیافریند. شواهد علمی مبنی بر اینکه خلاقیت ربطی به سن ندارد توسط پروفسور هاروی سی لهمان استاد دانشگاه آهایو مورد تحقیق و تأیید قرار گرفته است (قاسم زاده، ۱۳۸۱).
سن با خلاقیت رابطه دارد ولی افزایش یا کاهش سن در افزایش یا کاهش خلاقیت ﺗﺄثیر ندارد. بنابرین میتوان گفت که مبانی تئوریک ﺗﺄثیر سن بر خلاقیت که معتقد است خلاقیت ربطی به سن ندارد مورد تأیید قرار گرفته است.
۲- جنسیت: اگرچه مردان در قدرت جسمی از زنان قویتر هستند لیکن قدرت تصور و خلاقیت های ذهنی عملاً تحت ﺗﺄثیر عامل جنسیت قرار نمیگیرد. پژوهشهای علمی درباره خلاقیت نسبی زنان و مردان به نتایج قاطعی نرسیده است. اکثر پژوهشها نشان میدهد بجز موارد اندک رابطه مهمی بین خلاقیت و جنسیت نیست و اگر مواردی دیده شود بستگی به تفاوتهای فیزیولوژیکی دارد که بر اساس ماهیت فیزیولوژیک مردان تمایل بیشتری به خلاقیت دارند (قاسم زاده، ۱۳۸۱).
پژوهش تحت عنوان « بررسی رابطه خلاقیت مدیران آموزشی با پیشرفت تحصیلی دانش آموزان مدارس راهنمایی استان کرمان » انجام شده است که ۸ فرضیه دارد. دو فرضیه اول آن عبارت است از:
۱- بین ویژگیهای مدیران زن و مرد در رابطه با نوآوری و ابتکار تفاوت وجود دارد.
۲- بین ویژگیهای مدیران زن و مرد در رابطه با خلاقیت تفاوت وجود دارد.
ابتکار یکی از پیش نیازهای خلاقیت است. این دو فرضیه مورد تأیید قرار گرفته؛ البته باید در نظر داشت که دو گروه زن و مرد از نظر ابتکار و خلاقیت در سطح پایینی قرار داشته اند. فرضیه اول تأیید می کند که زنها ابتکار و نوآوری بیشتری دارند (با خطای ۵٪ ) و فرضیه دوم تأیید می کند که مردها خلاقیت بیشتری دارند (صفری، ۱۳۸۶). این دو فرضیه اگر به طور محض و مطلق و بدون درنظر گرفتن دیگر عوامل در نظر گرفته شود با مبانی تئوریک مربوط به جنسیت متضاد است ولی اگر همان طور که این نظریات بیان داشته اند عوامل دیگری ( تفاوتهای فیزیولوژیک) دخیل شود قطعاً این نظریات مورد تأیید قرارمیگیرد.
۳- تحصیلات: افرادی که تحصیلات رسمی ندارند در بسیاری موارد خلاقیتهایی را بروز داده اند که افرادی با تحصیلات بالا فاقد خلاقیت بوده اند. بر اساس تحقیقهای علمی در مورد استعداد خلاقیت تفاوتهای کمی بین افراد هم سن دانشگاه دیده و غیر دانشگاهی وجود دارد. تاریخ گواهی میدهد که ایدههای بزرگ گاه از افرادی که در زمینه مربوط فاقد آموزش بوده اند به دست آمده است مثلاً تلگراف به وسیله مورس که یک نقاش حرفه ای بود اختراع شد.
فرضیه ششم پایان نامهای عبارت بود از: بین میزان تحصیلات و خلاقیت مدیران همبستگی وجود دارد که این فرضیه مورد تأیید قرارگرفته یعنی تحصیلات بالاتر منجر به پیشنهادهای بیشتر (که مظهر خلاقیت در نظر گرفته شده) می شود (فرهنگ، ۱۳۸۷) که با یافته های تئوریک متضاد است شاید عواملی که منجر شده تا تحصیلات به عنوان یک عامل افزایش میزان خلاقیت در این پژوهش شناخته شود این باشد که اولا ً: در این پژوهش پیشنهادهای بیشتر را مظهر خلاقیت میدانند ثانیاً ً: این تحقیق فقط در سطح مدیریت انجام گرفته و ثالثاً: به این نکته اشاره نکرده است که تحصیلات بالاتر می تواند به افزایش دانش و قدرت تفکر منجر شود نه اینکه مستقیماً خلاقیت را افزایش دهد.
۴ ـ وراثت: وراثت در هوش، شخصیت و خلاقیت و تمام خصوصیات بشر نقش دارد ولی این نقش منحصر به فرد نبوده بلکه تابع محیط است. عدهای عقیده داشتند که خلاقیت یک امر موروثی است که فقط در ذات افراد خاصی گذاشته شده اما این عقاید امروزه لغو شدهاند چون تحقیقهای زیادی وجود دارد درجاتی از این استعداد را در هر فرد تأیید کردهاست که میتوان آن را پرورش داد ( کریمی و دیگران، ۱۳۸۲ ).
۵ ـ ارزشها و فشارهای اجتماعی: جامعه غالباً فشار زیادی را برای هموار کردن انرژی افراد خلاق در زمینه خاصی برای حل مسایل وارد می آورد. مثلاً آلودگی هوا، مسئله منابع سوخت، اقتصاد بیمار، مسئله حمل و نقل به عنوان مشکلات جوامع امروز مطرح میباشند که نیازمند راه حلهای سریع میباشد بنابرین این نیازمندیها طالب افراد خلاق هستند.
۶ ـ هوش: هوش یکی از پیش نیازهای خلاقیت میباشد و پایین بودن درجه هوش معمولاً به پایین قرارگرفتن ویژگی خلاقیت منجر می شود. اما هوش سرشار نیز دلالت بر خلاق بودن شخص نمیکند ( شهر آرای و دیگران ۱۳۸۶، ص ۴۵ ).