بنابرین هر یک از این غرائز حدی است که اگر از آن حد و اندازه تجاوز کنند موجب زیان انسان میگردد و فقط در صورت اعتدال صفات مذبور بشر میتواند از آن ها بهرهمند شود و از این نظر «کامل» میگردد.
دسته دوم صفاتی هستند که میتوان آن ها را روحیات عالی انسان نامید. این دسته از صفات حد و اندازه معینی ندارند و هر قدر زیادتر باشد، باعث کمال بیشتر انسان خواهند بود. صفات عدالت، حق دوستی، حقطلبی، وظیفهشناسی را می توان در این دسته نام برد. هر فردی که از این صفات سهم بیشتری دارد کاملتر است.
این طور نتیجه میگیریم که ایجاد تکامل اخلاقی در انسان به تعدیل تعدیل غرائز حیاتی و پرورش روحیات عالی انسانی مربوط است. دین صحیح ضامن تکامل اخلاقی انسان است، زیرا روشن است که اولین شرط تعدیل غرائز از قبیل خودخواهی و شهوت و خشم احساس یک مسئولیت درونی و باطنی است که در همه جا حالات و افکار و رفتار انسان را کنترل کند، سرچشمه این احساس مسئولیت فقط ایمان است
کمال عملی[۵۳]
کمال عملی انسان ناشی از کمال اخلاقی او است، زیرا عمل همان انعکاس و پرتو اخلاق است و به عبارت دقیقتر همه کارهای انسان یک ریشه اخلاقی دارد و از همین جهت ما روحیات و صفات افراد را در طرز عمل آن ها جستجو میکنیم. البته ممکن است انسان به طور تصنع عملی را بر خلاف روحیات خود انجام دهد، اما بدیهی است که این عمل جنبه استثنایی دارد و دوام پذیر نیست، بنابرین برای اینکه اعمال و رفتار بشر خوب و کامل باشد باید قبل از هر چیز غرائز حیاتی تعدیل گردد و روحیات و صفات عالیه در حال پرورش و نمو باشد و روی هم رفته مطالبی را که در کمال اخلاقی گفتیم به این مبحث مربوط میگردد و به این ترتیب ثابت میشود که کمال عملی انسان نیز در سایه ایمان به خدا انجامپذیر است و بس (حسینی، ۱۳۸۹).
تلاش سالم یا کمالگرایی بهنجار[۵۴]
انتخاب اهداف سالم و داشتن تلاش و پشتکار با فرایند خودتخریبگر کمالگرایی کاملاً تفاوت دارد. تلاش سالم (سازنده)، منجر به انتخاب اهداف بر پایه خواستههای شخصی و آرزوها و نه بر اساس پاسخگویی به انتظارات خارجی میگردد. به عبارت دیگر اهداف آن ها، واقعی، خودجوش(درونی) و ذاتاً قابل حصول است. افراد تلاشگر سالم، از انجام کار در دست اجراء بیشتر از تفکر در مورد نتیجه پایانی آن لذت میبرند. وقتی این افراد با تجاربی چون نارضایتی و شکست مواجه میشوند، واکنشهای آن ها عموماً به موقعیّت ویژه موجود محدود میشود و این موضوع را به احساس ارزشمندی خویش تعمیم نمیدهند (هانگ[۵۵]، ۲۰۰۸؛ به نقل از شریفی، ۱۳۹۰).
ویژگیهای دانشآموزان کمالگرا
الف) آن ها از اینکه مبادا مرتکب خطا شوند، نگرانند.
ب) برای خود پیشرفتهای بالاتری در نظر میگیرند به نحوی که هرگز از کار خود راضی نمیشوند.
ج) در مقابل کیفیت کار خود، اغلب مضطرب نگران یا ناکام هستند.
د) از شرکت در رقابتها حتی اگر از توانایی خود مطمئن باشند خودداری میکنند.
همچنین فابون در توصیف افراد خلاق خاطرنشان میسازد، افراد خلاق در رفتارهایشان بسیار جدی و کمالگرا هستند و تصور میکنند که دارای رسالت جهانی هستند. کمالگرایی آن ها را به کنارهگیری سوق داده و باعث میشود که مدرسه و یا دانشگاه را رها کنند (حسینی، ۱۳۸۹).
نحوه غلبه بر تفکر کمالگرا
چهار ویژگی، اضطراب را به وجود میآورد: کمالگرایی، نیاز شدید به تأیید، نادیده گرفتن نشانه های فیزیکی و روانشناختی استرس و نیاز شدید به کنترل. فرد میتواند به وسیله غلبه بر این ویژگیها اضطراب خود را کنترل کند(شریفی، ۱۳۹۰).
مردم وقتی که انتظارات غیرمعقولانه بالایی دارند و زمانی که بیشتر وقت خود را صرف غصه خوردن درباره عیوب کوچک و اشتباهات جزیی میکنند، مضطرب میشوند. در این صورت امکان آرامش داشتن و لذت بردن از زندگی مشکل خواهد بود. افراد میتوانند از طریق نکته های زیر دورنمایی از کمالگرایی خود را مشاهده نمایند:
۱) اگر فرد خود ارزشمندی به دست آمده را به دلیل فضائل خود بداند و سهم اساسی در پیشرفتها را به دلیل عزت نفس خودتلقی کند، این باعث می شود که به سوی هدف های واقعی پیش رود.
۲) شناختن و غلبه کردن بر سبک های تفکر کمالگرا .
الف) فرد کمالگرا تلاش کند جملات زیر را با خود زمزمه نکند؛
– من باید اشتباه نکنم .
– من باید بتوانم کارها را درست انجام دهم.
– من مطلقا نمی توانم آن را انجام دهم
– حدی وجود ندارد حتی در تلاش کردن
ب) در عوض جملات زیر را تکرار کند؛
– من می توانم این کار را بهتر انجام دهم.
– من از اشتباهاتم درس می گیرم.
-لازم است این بدبختی را در قدم های کوچک از بین ببرم.
۳) نباید اشتباه کوچک را بزرگ کند؛ چرا باید فشارهای روانی غیرضروری را تحمل کند
۴) روی جنبههای مثبت تمرکز کند؛ وقتی دچار اضطراب های غیر ضروری می شود یک روش مناسب برای اینکه توجه خود را از افکار منفی تغییر دهد، تمرکز روی جنبههای مثبت است .
۵) کار کردن روی هدفهای واقعی؛ هدفها باید به اندازه کافی بالا، جالب و چالشانگیز باشند، اما نه آن قدر بالا که نتواند به آن ها برسد. فرد میتواند هدفها را اصلاح کند.
۶) بعضی اوقات شوخی کند؛ اگر در بعضی چیزها باید کمالگرا باشد، حداقل در همه موارد کمالگرا نباشد.
۷) یک رویکرد تسلط مدار در زندگی اتخاذ کند؛ این روش میتواند در فرایند مواجه شدن بدون نگرانی با چالشها و پیامدهای آن مناسب باشد (اولسن[۵۶] و پاوول[۵۷]، ۲۰۰۷).
سیکل معیوب در روند کمالگرایی