۲-۱-۳- تاثیرات نظری ساختار اجتماعی تعهد زناشویی
معیارهای تعهد در روانشناسی اجتماعی[۵۵] به ما در زمینهی فهم عوامل مؤثر بر متعهد شدن افراد کمک میکند اما به ندرت بین تعهد بین فردی و تعهد زناشویی تمایز قائل میشود و این فرایند و مفاهیم مربوط به ازدواج و خانواده را به طور مستقیم ارزیابی میکند. تغییرات در نقشهای خانوادگی زنان و مردان، افزایش و توسعه فرصتهای آموزشی و تغییرات شگرف در بازار کار جوانان امروز را دچار چالش کرده و فرصتهای زیادی را پیش روی آنان قرار داده است. ابعاد زندگی مسائلی همچون فعالیت افراد، زمان، بافت و شرایط و فرایند ازدواج را برجسته میسازد. این ابعاد توجه آدمی را به نقش رویدادهای گذشته در زندگی، الزامات وضعی و ارتباط با دیگران در شکلگیری روابط فردی مرتبط با تعهد زناشویی یا مجزا از آن معطوف میکند (گایل والدر[۵۶]، ۱۹۹۸).
در الگوهای ارتباطی، تعهد زناشویی تابعی از جذابیت و مقایسه با عوامل جایگزین و موانع پیش روی طلاق است(کناستر و بوث[۵۷]، ۲۰۰۰؛ لوینگر[۵۸]، ۱۹۷۶). جذابیت شامل ارزیابی فردی پاداشها و هزینه های مرتبط با یک ارتباط خاص میشود و بنابرین خاص ارتباط نیست. عوامل جایگزین شامل تمایل در جهت تجارب و قرارهای دیگر همچون همخانگی و زندگی مجردی میشود و خاص ارتباط نیست. مرجع و منبع مقایسه امکان دارد یک شخص خاص، ارتباط یا قرار سازمانی باشد. تجربه محدودیتها و موانع پیش روی قطع ارتباط باعث ایجاد تعهد میشود (کناستر و بوث، ۲۰۰۰؛ نقل از لوینگر، ۱۹۷۶). نیازهای مادی (نبود حامی اقتصادی)، عوامل نمادین (اعتقاد هنجاری یا اخلاقی نسبت به دوام ازدواج) یا نیازهای عاطفی (پیوند عاطفی با فرزندان) از جمله موانع قطع ارتباط است. مفهوم موانع به طور خاص با تعهد ساختاری ارتباط دارد (جانسون، ۱۹۹۳).
نظریه های پیرامون هویت[۵۹] مشخص میسازد که تعهد منعکس کننده یک تمایل است (برک وریتزس[۶۰]، ۱۹۹۱؛ استرایکر و سرپ[۶۱]، ۱۹۹۴). شامیر[۶۲] (۱۹۸۸) بین تعهدات بیرونی و درونی تمایز قائل میشود. تعهد بیرونی در بردارندهی نیروهای اجتماعی، هنجاری، روانی و مادی است که شخص را به ادامه یک فعالیت وامیدارد. تعهد درونی یک گرایش یا حالت انگیزشی است. مورد دوم یعنی تعهد درونی تنها تا حدی استوار و موجود میماند که فعالیت، نقش یا ارتباط برای فرد مهم باشد و این اهمیت جزئی از شخصیت و هویت او باشد و به طور مثبت موارد مذکور ارزشمند باقی بماند. این امر باعث متمایز شدن تعهدات پایدار و بادوام به خاطر اهمیت و ارزش داشتن آن ها (تعهدات اخلاقی و فردی) از تعهداتی میشود که به خاطر محدودیت به وجود میآیند و پایدار میمانند (تعهد ساختاری).
عنصر عقلانی- ارزشی تعهد زناشویی (وبر[۶۳]، ۱۹۷۸) به عنوان وضعیتی اجتماعی و منبع هویت یافتن نسبت به عوامل جایگزین مطلوبیت نسبی یافته است. واکنش پاسخگران از انکار ازدواج به عنوان مرحلهای مهم در زندگی یا نمادی از تعهد نسبت به مفهوم تعهد زناشویی به عنوان هدفی شاخص در زندگی و مجزا از عوامل جایگزین و برتر از آن ها متغیر است.
مذهب برای معنا بخشیدن به زندگی فرد جهانبینی منسجمی را ارائه میدهد (بلا و همکاران، ۱۹۸۵؛ رضایی، ۱۳۸۹). مکاتب مذهبی آدمی را به انجام فعالیتهای سنتی تشویق میکند، بنابرین افراد بسیار مذهبی باید در زمینهی تعهد زناشویی اطمینان و یقین زیادی داشته باشند. موقعی که شما از منظر مذهب به وقایع مینگرید به معیارهای سنتی جامعه امروز و معیارهای سنتی حامی تعهد در مقابل یک فرد و ازدواج برمی گردید.
۲-۱-۴- نظریه ها و مدلهای مرتبط با تعهد زناشویی
دو دسته نظریه و مدل در رابطه با تعهد زناشویی وجود دارد (عام و خاص). در این پژوهش فقط به نظریه های خاص اشاره میشود.
۲-۱-۴-۱- نظریه ها و مدلهای خاص در ارتباط باتعهد زناشویی
۲-۱-۴-۱-۱- مدل سرمایهگذاری رسبالت[۶۴]
مدل سرمایهگذاری برای اولین بار توسط رسبالت در سال ۱۹۸۰مطرح شد. این مدل بر فرایند تعهد زناشویی به اندازه شرایط زوال رابطه تمرکز دارد. طرفداران این الگو اعتقاد دارند که تعهد عامل پیشبینی کننده مهمی در عهد شکنی است. تعهد میزان وسوسه شدن برای عهدشکنی را کاهش میدهد و منابعی برای قادر ساختن افراد برای تغییر تمرکزشان از پیامدهای لذتخواهی بلند مدت را فراهم میکند. بنابرین افراد دارای تعهد بالا، احتمالا بیشتر از عهدشکنی زناشویی اجتناب میکنند، در حالی که افراد باسطوح تعهد پایینتر ممکن است بیشتر درگیر رروابط خارج از حیطه زناشویی شوند. مطابق با مدل سرمایهگذاری رسبالت، تعهد در زندگی زناشویی از رضایتمندی زناشویی، کیفیت جایگزینها و سرمایهگذاریها متاثر میشود (هارمون، ۲۰۰۵).
الف: رضایتمندی زناشویی
رضایتمندی نوعی ارزشیابی ذهنی از پاداشها و تنبیههای نسبی است که فرد در یک رابطه تجربه میکند. آن ها تصریح میکنند که تعهد به وسیله میزان رضایتمندی ایجاد شده در رابطه تقویت میشود. برای اینکه افراد سطح رضایتمندی خود را تعیین کنند هزینه ها و پاداشهای روابطشان را برآورد مینمایند. مزایا و پاداشهای بالقوه با انتظارات فرد در مورد رابطه مقایسه میشود. این استاندارهای شخصی به عنوان معیار سنجش شناخته میشود. این سطح رضایتمندی عملکردی از سنجش سطح و نتایج رابطه کنونی است: زمانی که نتیجه به دست آمده بیشتر از سطح معیار باشد، فرد از رابطه اش خشنود است، اما زمانی که نتایج به دست آمده پایینتر از استانداردهای درونی باشند، عدم رضایتمندی اتفاق میافتد (هارمون، ۲۰۰۵).
ب: کیفیت جایگزینها
دومین عامل مؤثر بر تعهد، خصوصیات جایگزینها است که به ارزیابی ذهنی فرد از پاداشها و هزینه هایی اشاره دارد که فرد جدا از رابطه کنونی به دست میآورد، مانند گذراندن وقت با دوستان و خانواده یا گذراندن وقت در خلوت و تنهایی. اساسا، خصوصیت جایگزینها با احساس شادمانی بالقوه خارج از رابطه زناشویی رابطه دارد. متعاقبا، داشتن جایگزینهای جذاب نیروی بالقوه برای کاهش تعهد زناشویی است (لی و آگنینز[۶۵]، ۲۰۰۳).
ج: سرمایهگذاریها
شکل سوم تعهد، دربردارنده سرمایهگذاری ارتباطی است. سرمایهگذاریها منابع به دست آمده ملموس یا واقعی هستند که احتمال زوال رابطه را به شدت کاهش میدهد. نمونههایی از سرمایهگذاریهای ارتباطی شامل وقت گذاشته شده، دلبستگی عاطفی، دوستان دو طرفه و مالکیتهای مادی است. بر طبق مدل سرمایهگذاری همه این سرمایه های با ارزش در نیرومند کردن تعهد سهیم هستند (لی و آگنینز، ۲۰۰۳).
۲-۱-۴-۱-۲- نظریه سه وجهی عشق [۶۶] استرنبرگ
استرنبرگ[۶۷] (۱۹۸۷) در نظریه مثلثی عشق خود، عشق را به سه بخش قسمت میکند الف-اشتیاق[۶۸] ب-صمیمیت[۶۹] و ج-تعهد. [۷۰]