ایز و اوزن[۸۴](۲۰۱۰) در پژوهشی که بر روی دانشجویان پرستاری دانشگاه های ترکیه انجام دادند به بررسی رابطه بین مدیریت زمان و پیشرفت تحصیلی این دانشجویان پرداختند. نتایج این پژوهش نشان داد بین مدیریت زمان و پیشرفت تحصیلی دانشجویان رابطه مثبت معنیداری وجود دارد و مدیریت زمان می تواند پیش بینیکننده مناسبی برای پیشرفت تحصیلی دانشجویان پرستاری باشد.
نتایج مطالعه (استوارت [۸۵]و همکاران، ۲۰۱۰ ) بر روی رابطه بین مهارت های مدیریت زمان و پیشرفت تحصیلی دانشجویان آفریقایی نشان داد که رابطه آماری معناداری بین مهارت های مدیریت زمان و پیشرفت تحصیلی دانشجویان رشته مهندسی وجود دارد.
جینهوا و همکاران،( ۲۰۰۸ ) در تحقیقی با عنوان « رابطه بین مدیریت زمان و اعتماد به نفس و انگیزه پیشرفت» که در چین انجام دادند، ۱۵۱ دانش آموز سال سوم دبیرستانی را مورد بررسی قرار دادند نتایج تحقیق آنها نشان میداد که جنسیت دانش آموزان با میزان اعتماد به نفس آنها ارتباط دارد. همچنین میزان قابل توجهی تفاوت در درجه اعتماد به نفس بین دانش آموزان در رشته های انسانی و رشته های هنری وجود دارد. همچنین آنها نشان دادند که با دانستن میزان اعتماد به نفس دانش آموزان و مدیریت زمان در آنها میتوان میزان انگیزهی موفقیت آنها را پیش بینی کرد.
لینگ و همکاران، (۲۰۰۶ ) نیز پژوهشی با عنوان « بررسی انگیزه پیشرفت و مدیریت زمان در میان دانش آموزان ممتاز سال دوم راهنمایی» در رابطه با انگیزه پیشرفت و مدیریت زمان انجام دادند. نتایج این تحقیق که بر روی ۱۷۵ دانش آموز چینی صورت گرفت نشان داد که فاکتور مدیریت زمان یک فاکتور مناسب برای پیش بینی میزان موفقیت در دانش آموزان است. به طوری که مدیریت زمان در احتمال موفقیت تأثیر بسزایی دارد. انگیز موفقیت نیز با مدیریت زمان رابطهای مستقیم دارد و همچنین سال دوم راهنمایی بهترین دوره برای آموزش مدیریت زمان به دانش آموزان بوده است.
گارسیا[۸۶] و پرز[۸۷] ( ۲۰۰۴ ) به بررسی و ارزیابی مهارت های مدیریت زمان به عنوان جنبه مهمی از یادگیری دانش آموزان پرداختند. هدف اصلی این مقاله بررسی عواملی بود که باعث موفقیت دانش آموزان مثل ویژگیهای روانی و ظرفیتهای قابل پیش بینی دانش آموزان و ساختار آموزشی می شد. با دانستن عوامل مؤثر بر موفقیت دانش آموزان میتوان یک معیار اندازه گیری در برآورد میزان توانایی دانش آموزان بر مدیریت زمان طراحی کرد. آنها در این مقاله هدف را بر روی یک گروه از دانش آموزان اسپانیایی قرار دادند و برای این منظور پرسشنامهای با عنوان میزان استفاده از مدیریت زمان در زندگی در میان ۲ گروه ۳۵۰ نفره از دانش آموزان دبیرستانی تقسیم کردند و با بهره گرفتن از تحلیل عاملی اکتشافی و تاییدی، انطباق خوبی بین مدلهای دربرگیرنده معیارهای برنامه ریزی کوتاهمدت، برنامه ریزی بلندمدت و رویکردهای زمانی دیگر با ویژگیهای روانی دانش آموزان به دست آوردند.
اندرسون و ویکزارک (۱۹۹۸) مقالهای ارائه دادند که در آن برنامهای جهت افزایش زمان حل تمرینهای منزل دانش آموزان معرفی میشود. این پروژه بر روی ۵ دانش آموز که ۱۵ ساعت در هفته علاوه بردرس کارهم میکردندبررسی شده است وهدف اصلی این پروژه بهبود دادن وضعیت تحصیلی دانش آموزان بوده است؛ ۲ درس هندسه و علومتجربی در این تحقیق بررسی شد و بررسی های اولیه نشان داد علت اصلی نمرات پایین در دانش آموزان عدم انجام تکالیف خانه به طور کامل بوده و علت اصلی مشکل به عدم مدیریت صحیح زمان بر میگردد و تداخل ساعات کاری دانش آموزان با ساعاتی که بایدصرف شود تا تکالیف انجام شود. با بهره گرفتن از نظرسنجی دانش آموزان، مصاحبه و گزارشهای روزانه آنان در مورد میزان انجام تکالیف در منزل و اطلاعات معلمان به دست آمده است و مشخص شد داشتن برنامه مدیریت زمانی مناسب در انجام کار و تکالیف منزل در دانشآموزانی که علاوه بر تحصیل کار هم میکنند باعث افت نمرات درسی میباشد و با ارائه یک برنامه بهبودی دانش آموزان توانستند به سطح قابل قبول برسند.
در پژوهشهای ماکان ( ۱۹۹۶ )، هال ( ۱۹۹۴ )؛ هرش ( ۱۹۸۲ ) و کینگ ( ۱۹۸۶ ) برنامه آموزشی مدیریت زمان که بر آزمودنیها ارائه شده، در کاهش استرس آنها، افزایش عملکرد تحصیلی، عملکرد شغلی و رضایت شغلی تأثیر بسیاری داشته است.
تحقیقات ماکان،(۱۹۹۰ ) در خصوص ارتباط مدیریت زمان با عملکرد تحصیلی و استرس دانشجویان نشان داده است که دانشآموزانی که زمان خودراپیشبینی وکنترل میکنندبطور معنیدارتری عملکرد بهتر، کار و رضایت زندگی بیشتر، ابهام نقش کمتر و کار آن ها با تنش (استرس) کمتری برخوردار است.
۲-۲-۱۲-۲٫ تحقیقات انجام شده در داخل کشور
سواری و نوری(۱۳۹۳) در پژوهشی به مقایسه مهارت مدیریت زمان و انگیزه پیشرفت دانشآموزان دارای عملکرد تحصیلی بالا و پایین پرداختند. نتایج این مطالعه که بر روی دانش آموزان پایه سوم متوسطه انجام شده بود نشان داد بین دانش آموزان با عملکرد تحصیلی بالا و پایین از لحاظ مهارت مدیریت زمان و انگیزه پیشرفت تفاوت آماری معناداری وجود دارد.
بلند ( ۱۳۹۳) در پژوهشی به بررسی رابطه میان معنویتگرایی، مدیریت زمان و پیشرفت تحصیلی دانشجویان دانشگاه گیلان پرداخت. یافته های پژوهش نشان داد هر دو متغیر معنویتگرایی و مدیریت زمان سهم معناداری در پیش بینی پیشرفت تحصیلی دارند.
امیدوار، امیدوار و امیدوار،(۱۳۹۲) پژوهشی به هدف تعیین اثر بخشی آموزش راهبردهای مدیریت زمان بر سلامت روانی و انگیزش پیشرفت دانش آموزان دوره متوسطهی طراحی و اجرا نمود. نتیجه این پژوهش که به شیوه آزمایشی انجام شد نشان داد که آموزش مدیریت زمان بر انگیزش پیشرفت و مؤلفه های سلامت روان تأثیر دارد.
در پژوهش قنبرپور و همکاران (۲۰۱۳ ) که به هدف آموزش راهبردهای مدیریت زمان و بررسی تأثیر آن بر اضطراب وعملکرد تحصیلی دانش آموزان کلاس سوم متوسطه شهرستان پاکدشت صورت گرفت یافته ها نشان داد که آموزش مدیریت زمان کاهش اضطراب دانش آموزان و افزایش عملکرد تحصیلی آنها را در بر دارد.
پرچ (۱۳۹۰ ) با مطاالعه مدیریت زمان و پیشرفت تحصیلی دانشجویان دختر دانشگاه پیام نور بابل نتیجه گرفت که همبستگی نسبتاً پایین ولی معنیداری بین پیشرفت تحصیلی و مدیریت زمان وجود دارد.
ظهوریان( ۱۳۸۹ ) در پژوهشی دریافت که بین شیوه های مطالعه با مدیریت زمان و همچنین بین انگیزش پیشرفت با مدیریت زمان دانش آموزان ارتباط معناداری وجودداردو در این بین شیوه های مطالعه تجسسی و دقیقخوانی بیشترین تأثیر را بر انگیزش پیشرفت و همچنین بر مدیریت زمان دانش آموزان داشته اند.