کلیات تحقیق
-
- مقدمه
بورس اوراق بهادار تأثیرپذیری زیادی از تغییر چرخههای اقتصادی دارد. مدیران سرمایه گذاری و سایر اشخاص حقیقی و حقوقی که در این بازار به معاملات سهام و سایر دارایی های مالی میپردازند، برای حفظ و افزایش ارزش سبد سرمایه گذاری خود نیاز به بررسی عوامل مختلف مؤثر بر بازده سرمایه گذاریهای خوددارند.
یکی از اهداف اطلاعات حسابداری کمک به استفاده کنندگان در پیش بینی جریانهای نقد ورودی آتی به واحد تجاری و به تبع آن پیش بینی بازده سرمایه گذاری است. بخشی از متغیرهای تأثیرگذار بر بازده سهام شرکتها در بازار سهام ناشی از اطلاعات مالی است که از طریق سیستم حسابداری تهیه می شود. میزان تأثیر این اطلاعات بسیار پیچیده و تا حدی ناشناخته است. اگر اطلاعات حسابداری برای تعیین بازده سودمند باشد در آن صورت تغییرات در داده های حسابداری باید سبب تغییر در بازده سهام شرکتها شود.
تصمیمگیرندگان برای اتخاذ تصمیمات صحیح و دقیق، نیازمند اطلاعاتی مفید و سودمند هستند. بالتبع بیشتر اطلاعات باید از طریق گزارشهای مالی شرکت در اختیار آنها قرار گیرد. اکثر استفادهکنندگان بر اقلامی تأکید دارند که تصور میکنند مربوطترین اطلاعات است. اطلاعات مربوط به سود هر سهم، از نظر بیشتر استفادهکنندگان با اهمیت و مربوط محسوب می شود. مشاهدات مستقیم و غیرمستقیم مؤید این است که سود هر سهم گزارششده و سود هر سهم پیشبینی شده بر قیمت بازار سهام عادی اثر مستقیم می گذارد و سرمایه گذاران خواستار این اطلاعات هستند. مدیریت موظف است علاوه بر سود هر سهم ارائه شده از طریق صورتهای مالی، برآورد آتی از دورنمای شرکت در قالب سود هر سهم پیشبینی شده را در اختیار استفادهکنندگان بگذارد.
پیش بینیهای سود هر سهم در سرمایه گذاریها از اهمیت ویژهای برخوردار است، زیرا در شیوه های ارزیابی سهام، عامل مهمی تلقی می شود و در بیشتر موارد، جزء اساسی روشهای انتخاب سهام میباشد. اهمیت این پیش بینی به میزان انحرافی بستگی دارد که با واقعیت دارد. هر چه میزان این انحراف کمتر باشد، پیش بینی از دقت بیشتری برخوردار است و این مسئله برای استفادهکننده و تهیه کننده مهم تلقّی می شود.
تصمیم گیری صحیح سبب می شود سرمایه گذار به انتظارات و توقعات خود از سرمایه برسد و شرکت با ارائه اطلاعات درست می تواند اعتماد استفادهکننده را جلب کند.
-
- بیان مسئله
موضوع تئوری نمایندگی، مطالعه تعرض بین صاحبکار و عامل است. این تضاد از متفاوت بودن اهداف آنان ناشی می شود. در رابطه نمایندگی فرض می شود که هر یک از طرفین سعی دارند منافع خود را حد اکثر کنند. فرض وجود تضاد منافع بین صاحبکار یا مالک و نماینده یا عامل موجب می شود که هر یک سعی در بهینه و حداکثر نمودن منافع خویش باشند.
شیپر (۱۹۸۹) مدیریت سود را مداخله ای هدفمند در فرایند گزارشگری مالی برون سازمانی با قصد دست یابی به منافع خصوصی، تعریف کرد. همچنین جونز و شارما مدیریت مدیریت سود را این چنین تعریف کردند «مدیریت سود یعنی اعمال قضاوت مدیران در گزارشگری مالی جهت گمراه نمودن برخی از ذینفعان درباره عملکرد اقتصادی شرکت یا تحت تأثیر قرار دادن نتایج قراردادهایی که به ارقام حسابداری گزارش شده وابسته است»(جونز و شارما، ۲۰۰۱).
هما نطور که مشخص است بستر مدیریت سود گزارش های برون سازمانی شرکت هاست و از آنجایی که مسئول تهیه گزارش های برون سازمانی، مدیران ارشد شرکت ها هستند، مسئول مدیریت سود در شرکت ها نیز مدیران ارشد شرکت ها میباشند. به علاوه در تئوری «مدیریت افشای مالی شرکتی»، به خروجی افشای شرکت به دید تابعی از چندین متغیر از جمله ساختار داخلی شرکت و سیاست ها نگریسته می شود و در این تئوری بر نقش کلیدی مدیران ارشد در تعیین موقعیت افشای شرکت تأکید می شود: «وضعیت افشا تحت تأثیر و تأثیرگذار بر چندین عامل سازمانی داخلی است از جمله «تاریخچه شرکت، عملکرد مالی آن، شخصیت و ترجیحات مقامات اجرایی آن»(گیبینز و همکاران،۱۹۹۰). مدیریت موظف است، علاوه بر سود هر سهم ارائه شده از طریق صورتهای مالی، برآورد آتی از دورنمای شرکت را در قالب سود هر سهم پیشبینی شده در اختیار استفاده کنندگان بگذارد. تصمیمگیری صحیح سبب میشود، سرمایهگذار به انتظارات خود دستیافته و شرکت نیز با ارائه اطلاعات درست و به موقع بتواند اعتماد استفاده کنندگان را جلب کند (بهرامیان، ۱۳۸۵).
-
- بیان موضوع تحقیق
سود یکی از اقلام مهم و اصلی صورتهای مالی است که توجه استفاده کنندگان را به خود جلب کردهاست. سرمایهگذاران، اعتباردهندگان، مدیران، کارکنان شرکت، تحلیل گران، دولت و سایر استفاده کنندگان صورتهای مالی از سود به عنوان مبنایی جهت اتخاذ تصمیمات سرمایهگذاری، اعطای وام، سیاست پرداخت سود، ارزیابی شرکتها، محاسبه مالیات و سایر تصمیمهای مربوط به شرکت استفاده میکنند (مشایخ و شاهرخی، ۱۳۸۶).
سود پیشبینی شده توسط شرکتها باید اطلاعات منطقی، قابلاتکا و به موقع فراهم کند تا موجب بهبود تصمیمگیری استفاده کنندگان از گزارشهای مالی شود. روشهای مختلفی برای پیشبینی سود هر سهم وجود دارد که عمدهترین آن ها شامل پیشبینی به وسیله مدیران، تحلیل گران و استفاده از مدل های سری زمانی است (رولاند[۱]، ۱۹۷۸). نتایج اکثر تحقیقات نشان میدهد پیشبینی مدیران یا تحلیل گران نسبت به پیشبینی بر اساس مدل های سری زمانی دقیق تر است (مشایخ و شاهرخی، ۱۳۸۶؛ کرگ و مالکیل[۲]، ۱۹۶۸؛ رولاند، ۱۹۷۸). از آن جا که مدل های سری زمانی عملکرد سالهای گذشته را مبنای پیشبینی سود قرار میدهند از دقت لازم برخوردار نیستند، اما سود پیشبینی شده توسط مدیریت بازتابی از پروژه های مدیران است که بر ارزیابی دورنمای تجاری شرکت مبتنی و از سوی دیگر کمی و تحقیق پذیر است به همین دلیل از دقت بالایی برخوردار است (خلیفه سلطانی و همکاران، ۱۳۸۹). دقت پیشبینی تحلیل گران نیز تحت تأثیر عوامل مختلفی است؛ بولیگر[۳] (۲۰۰۱) نشان داد که دقت پیشبینی تحلیل گران باتجربه آن ها و همچنین تعداد شرکتهایی که تحلیل میکنند، رابطه مستقیم دارد. میزان اطلاعات افشاشده برای مشارکتکنندگان بازار نیز بر دقت پیشبینی سود تحلیل گران تأثیر میگذارد. در مجموع شرکتهایی که اطلاعات بیشتری برای استفاده کنندگان خارجی منتشر میکنند دارای دقت پیشبینی سود بیشتری هستند (ساربانها و آشتاب، ۱۳۸۷).