*بیش از حد زیاد بودن: هر بار که از کودکان خواسته می شود کاری را انجام دهند فرصتی برای نافرمانی آن ها وجود دارد.وقتی کارهای بسیار زیادی از کودکان خواسته می شود آن ها احساس ناتوانی میکنند.
*بیش از حد کم بودن :گاهی کودکان به این دلیل نافرمان میشوند که هیچکس وقت کافی نگذاشته تا برای آن ها روشن کند که چه انتظاری از آن ها می رود.برای مثال ممکن است کودکی رفتار نامناسب غذاخوردن را نداند چون به اندازه کافی به او گفته نشده چگونه از قاشق و چنگال استفاده کند.
*بیش از حد سخت بودن :کودکان وقتی والدین شان انتظارات بیش از حد از آن ها داشته باشند و کارهایی از آن ها بخواهند که فراتر از تواناییهای آن ها است مثل اینکه از یک کودک سه ساله بخواهند یک اتاق بهم ریخته را مرتب کند نافرمان میشوند.
*در زمان نامناسب عنوان کردن:وقتی کودکی مشغول انجام کاری است مثل دیدن یک برنامه تلویزیونی دلخواه و از او خواسته می شود کاری انجام دهد بیشتر احتمال دارد که خواست شما را نادیده بگیرد.
*بیش از حد مبهم بودن :کودکان کارهایی را که مبهم به آن ها گفته می شود انجام نمی دهند مثل اینکه علی ابله نباش یا کارهایی که به صورت پرسشی بیان میشوند مثل اینکه دوست داری بخوابی ؟اگر به کودکان فرصت انتخاب دهیم، آماده باشیم که بگویند نه.
*زبان بدن :گاهی زبان بدن والد چیزی غیراز کاری را که خواسته میگوید مثل اینکه وقتی به کودک میگوید کاری را رها کند در حال لبخند زدن یا خندیدن باشد.همچنین کودکان معمولا کارهایی را که از یک اتاق به اتاق دیگر با فریاد گفته می شود انجام نمیدهند چون والدین آنجا نیستند که کاری را خواستهاند پی بگیرند.
۶-پیام های احساسی : والینی که فرزند خود را قبول ندارند به جز رفتار کودک اعتماد به نفس او را نیز کم میکنند.بردن نام کودک با اصطلاحاتی مثل ابله یا خنگ و پیغام هایی که به او احساس گناه میدهد.مثل گفتن اینکه مادربزرگ چه فکری میکند اگر ببیند تو داری این کار را می کنی؟ممکن است به خاطر شرمساری کودکان را به همکاری وادارد ولی آن ها را خشمگین ، کناره گیر و غیر همکار میکند.
۷-استفاده ناکارآمد از تنبیه : کودکان میتوانند مشکلات رفتاری پیدا کنند به خاطر روشی که والدین از دیسیپلین یا تنبیه استفاده میکنند.اینجا بعضی دلایل در مورد اینکه چرا تنبیه کاری از پیش نمیبرد ارائه می شود.
*تهدید به تنبیه می شود ولی تنبیه انجام نمی شود: اگرچه تهدید در ابتدا تاثیر دارد کودکان به سرعت یاد می گیرند وقتی والدین تهدیدات خود را عملی نمی کنند دستورات والدین را نادیده می گیرند.تهدید به تنبیه حتی میتواند مبارزه طلبی قلمداد شود و کودکان والدین خود را امتحان کنند تا ببینند چه اتفاقی میافتد.
*تنبیه در زمان عصبانیت انجام می شود :وقتی والین عصبانی هستند همیشه خطر از دست دادن کنترل و آسیب زدن به کودک وجود دارد.
*تنبیه به عنوان پاسخ به یک بحران:گاهی والدین واکنش شدید به رفتار نادرست نشان میدهند زیرا پیش از اینکه کاری برای آن انجام دهند منتظر مانده اند تا رفتار کودک به اندازه غیرقابل تحملی برسد.
*استفاده بی ثبات و بی ضابطه از تنبیه بی ثباتی و بی ضابطه عمل کردن فهم این را که چه چیزی از کودک انتظار می رود را دشوارمی کند. مشکلات رفتاری وقتی رخ میدهند که دستورات و قوانین از یک روز به روز دیگر با ثبات به کار نمی روند.در خانوادهایی که هم پدر و هم مادر حضور دارند مشکلات همچنین میتواند وقتی رخ دهد که والدین با هم توافق ندارند یا در مقابل کودک برای اجرای قوانین از هم حمایت نمیکنند.
۸-باورهای غیر واقع بینانه : بعضی باورها کمکی نمی کنند و فرزندپروری را دشوار مینما یند.اینجا برخی باورهای غیر مفید رایج ارائه می شود:
*این فقط یک مرحله از رشد کودک است.این باور از اینکه والدین مستقیم به مشکل رسیدگی کنند جلو گیری میکند.در عوض والدین ممکن است قبل از اینکه بد نبال دریافت کمک بروند یا تغییری ایجاد کنند منتظر بمانند تا زمانی که مشکل شدید و دراز مدت شده است.
*او این کار را از روی عمد میکند فقط برای اینکه مرا اذیت کند.این باور سرزنش را بار کودک میکند و ممکن است سبب شود والدین بی میل و خشمگین شوند و نسبت به رفتار نادرست واکنش شدید نشان دهند.این باور همچنین جلوی این را میگیرد که والدین ببینند اعمال خود آن ها چه نقشی در مشکل رفتاری دارد.
*همه اش تقصیر من است که او اینطوری است.این باور والدین را به خاطر مشکل رفتاری کودک سرزنش میکند وقتی والدین فکر کنند که آن ها باید به خاطر رفتار کودکشان سرزنش شوند احساس گناه و افسردگی میکنند.این صبور آرام و باثبات بودن در مقابل کودک را حتی سخت تر میکند.انتظارات والدین نیز میتواند فرزندپروری را سخت تر کند.این غیر واقع بینانه است که والدین از کودک خود انتظار داشته باشند کامل باشد.این احتمالا منجر به ناامیدی و اختلاف با کودک می شود.والدین میتوانند همچنین انتظارات غیر واقع بینانه از خود داشته باشند.وقتی والدین هدف خود را این میگذارند که کار خود را کامل انجام دهند خود را آماده نارضایتی و ناکامی میکنند.
۹-تاثیرات والدین بر خانواده : تاثیرات دیگری هم بر بهزیستی والدین وجود دارد که فرزند پروری را دشوار میکند.اینجا چند مثال وجود دارد:
*رابطه والدین:مشکل رفتاری میتواند زمانی بروز کند که رابطه یک زوج اجباری است و تنش و اختلاف زیادی در خانواده وجود دارد.وقتی کودکان بگومگو و جدال زیادی بین والدین خود میبینند پسرها ممکن است پرخاشگر و دخترها مضطرب یا افسرده شوند.
*هیجانات والدین:احساسات والدین مثل عصبانیت افسردگی یا اضطراب میتواند مانع آن ها برای با ثبات بودن و اداره مؤثر رفتار کودکشان باشد.برای مثال وقتی والدی احساس غمگینی یا افسردگی میکند احتمال دارد تحریک پذیر و کم تحمل شود افکار غیر مفید در مورد کودکش داشته باشد بخواهد زمان کمتری با فرزندش سپری کند و نظارت کمتری بر کودک داشته باشد.
*استرس:همه والدین زمانی تحت استرس قرار می گیرند مثل زمان اثاث کشی مشکلات مالی یا فشار کاری.کودکان به روال منظم نیاز دارند و وقتی این استرسها روال معمول خانواده را برای مدت زیادی بهم می زند ناراحت میشوند.
۲-۴-۴-۳ تاثیرهای خارج از خانه : برای والدین غیر ممکن است که تمام تاثیرات روی رفتار فرزندشان را کنترل کنند.رفتار کودکان وقتی ارتباط بیشتری با افراد جامعه پیدا میکنند تحت تاثیر عوامل خارج از خانه هم قرار میگیرد.
۱- همسالان و دوستان : وقتی کودکان شروع به قاطی شدن با کودکان دیگر میکنند تحت تاثیر روابط خود با همسالان و کارهای آن ها قرار می گیرند.برای مثال کودکان پرخاشگر و مخل اغلب از سوی همسالان خود طرد میشوند مهارت های اجتماعی ضعیفی دارند و برایشان سخت است با کسی دوست شوند یا دوستی خودرا ادامه دهند.این کودکان با کودکان مخل دیگر قاطی شوند و از آن ها یاد بگیرند و رفتار مشکلدارشان ادامه پیدا کند.