کلمه برنامه درسی معادل واژه انگلیسی curriculum است.که این واژه ریشه لاتین دارد و به معنی فاصله دور و مقدار راهی است که باید طی شود تا فرد به هدف برسد. رونالد دال در تعریف برنامه درسی اشاره میکند که برنامه مدرسه عبارت است از: محتوا و جریان رسمی و غیر رسمی که از طریق آن یادگیرندگان تحت نظارت مدرسه، معلومات و شیوه درک و فهم را به دست می آورند یا مهارت ها را فرا می گیرند و یا نگرش و ارزشگذاری یا نظام ارزشی خود را تغییر می دهند.(یار محمدیان،۱۳۸۶ص۱۸)
هیس و پارکی[۲](۱۹۹۳-صص۲-۳)برنامه درسی را کلیه تجربیات کسب شده توسط هر یک از فراگیران در طول یک برنامه آموزشی که هدف آن تحقق اهداف کلی و جزئی مربوط است می دانند. این تجربیات بر اساس چارچوبی از تئوری و تحقیق با رویه های حرفه ای گذشته و حال برنامه ریزی میشوند.منظور از عبارت چارچوب تئوری و تحقیقی یا رویه های حرفه ای گذشته و حال این است که بودن یا نبودن این چارچوب نظری کیفیت برنامه درسی را تعیین میکند. کلیه افرادی که در برنامه ریزی شرکت میکنند باید مفاهیمی چون نیروهای اجتماعی, مراحل رشد و تکامل انسان، دانش و شناخت را دقیقاً درک کنند.
ملکی(۱۳۸۵)برنامه درسی را به این صورت تعریف می کند: برنامه درسی به محتوای رسمی و غیر رسمی، روش، و آموزشهای آشکار و پنهان اطلاق میگردد که به وسیله آن ها شاگردان تحت هدایت مدرسه دانش لازم را به دست می آورند. مهارت ها را کسب میکنند و گرایش و ارزشها را در خود تغییر می دهند(ملکی، ۱۳۸۵ص ۲۶).
جامعه امروز به سرعت در حال تغییر و تحول است و مسلماًً مفهوم برنامه درسی نیز از این امر مستثنی نیست. از این رو در ادامه به تحولات مفهوم برنامه درسی پرداخته شده است.
- تحولات مفهوم برنامه درسی
مفهوم برنامه درسی در طول تاریخ کوتاه خود تغییرات و تحولات بسیاری را پذیرا بوده است. تا اوایل قرن بیستم مفهوم برنامه درسی از چارچوب سنتی و محدود خود که تنها به موضوع درسی محدود میشد فراتر نمیرفت. اما از اوایل قرن بیستم به دلیل اهمیت و نقش آموزش و پرورش و توسعه تحقیقات تربیتی، مفهوم سنتی برنامه درسی دچار تغییرات زیادی شد و مفهوم جدیدتر آن یعنی شایستگی فردی و اجتماعی یادگیرندهها و رسیدن به هدفهای آموزشی مورد توجه قرار گرفت (یارمحمدیان،۱۳۸۶ص۱۸). به همین دلیل است که اکثر متخصصان تعلیم و تربیت اذعان دارند که: امروزه برنامه درسی یا نقشه راه باید چیزی بیشتر از اطلاعات یا فهرستی از مواد و موضوعات مورد مطالعه باشد.این نقشه باید مشتمل بر تمام تجربه های نظری و عملی باشد که برای کسب موفقیت در رسیدن به انتظارات و هدفهای آموزشی لازمند(دانا,۱۳۸۷).
- انواع برنامه های درسی
تفاوت عمده ای میان برنامه ریزی درسی طراحی شده و برنامه ی عملی شده وجود دارد. با این وجود، حتی این تمایزات نیز به اندازه کافی برای در برگرفتن چندین نوع متفاوت برنامه ریزی درسی، دقیق نیستند. گودلد[۳] احتمالاً اولین کسی بود که چند تمایز کلیدی را مطرح کرد. هنگامی که او برنامه درسی را تحلیل کرد، تشخیص داد که پنج نوع طراحی برنامه درسی وجود دارد:برنامه ریزی ایدئولوژیک، برنامه ی مطلوبی است چون توسط محققان و معلمان تنظیم می شود، برنامه ای از اندیشه هایی با هدف بازتاب دانش سرمایه گذاری شده. برنامه ریزی رسمی، برنامه ای است که رسما” توسط کمیته های مدرسه ی دولتی و محلی تأیید شده است، برنامهایست ضمانت شده که علائق جامعه را ارائه میکند. برنامه ریزی ادارکی، برنامه ی ذهن است، آنچه که معلمان، والدین و دیگران فکر میکنند یک برنامه باید باشد. برنامه ریزی عملیاتی، برنامه ی مشاهده شده ای است که در حقیقت در کلاس درس ساعت ها و ساعت ها ادامه پیدا میکند. در نهایت، برنامه ریزی تجربی، آن چیزی است که یادگیرندگان در حقیقت تجربه میکنند. (Glatthorn, 2005)
در طراحی برنامه درسی با توجه به نگرشی که تهیه برنامه درسی را حمایت می کند جهت گیری برنامه های درسی متفاوت خواهد بود و بدین ترتیب سه نوع آن قابل ذکر است:
-
- برنامه درسی موضوع محور: که در آن یادیگری مکانیکی است، هدفها و مراحل مختلف یادگیری قدم به قدم از قبل تعیین میشوند و برنامه درسی از پیش تعیین و سازماندهی میگردد. روش خطی است و بر حجم مطالب و محتوا تأکید بیشتری می شود تا بر فرایند یادگیری.
-
- برنامه های درسی دانش آموز محور: در این برنامه ها ویژگیها و نیازهای یادگیرنده مورد توجه قرار میگیرد و آموزش بنا به ویژگیهای یادگیرنده انفرادیتر می شود.
-
- برنامه های درسی جامعه محور: در این برنامه ها اصلاح و توسعه جامعه هدف اساسی است. محتوای برنامه درس از زندگی اجتماعی گرفته می شود و در فرایند یادگیری، روش حل مسئله مورد نظر است.(ملکی، ۱۳۸۵ص۲۷)
- برنامه درسی به عنوان فرصتهای طرحریزی شده برای یادگیری
به صراحت میتوان گفت سه مفهوم برنامه درسی به عنوان مواد درسی،به عنوان تجربیات یادگیری و به عنوان هدفها در تعلیم و تربیت نقشی را به عهده دارند زیرا مواد درسی فراهم آورنده هستهی اطلاعاتی تعلیم و تربیت بوده و فراگیران تجربیاتی کسب میکنند و تدوین هدفها برای بسیاری از طرحهای برنامه درسی دارای اهمیت است.مسلم است که تعرفی جامع از برنامه درسی باید مشتمل بر مواد درسی، تجربه و اهداف باشد ولی از آنجایی که برنامه درسی را به عنوان یک فعالیت پیش بینی کننده تلقی میکنند چنین تعریفی باید فراهم آورندهی طرح و مجموع مقاصد نیز باشد.یک طرح برنامه درسی شامل طرحهای ویژهای برای آنچه که در فرصتهای یادگیری پیشنهاد شده میباشد. چنین تعریفی بر هدفها و غایات متمرکز است ولی به آن محدود نمی شود.طرحریزی فرصتهای یادگیری مستلزم گزینش است. از آنجایی که انتخابهای مربوط به برنامه درسی مبتنی بر ارزشهاست لذا نمی توان آن ها را منحصراًً با بهره گرفتن از یافته های آزمایشی تعیین کرد. زمانی یک طرح برنامه درسی متناسبتر خواهد بود که تصمیم گیرندگان برنامه درسی در مورد انتخابهای برنامه درسی و معیارهای لازم در این تصمیم گیری اطلاعات کافی داشته باشند.در حال حاضر هیچ توافقی در زمینه یک تئوری جامع برنامه درسی که کاملاً راهنمای طرحریزی برنامه درسی باشد وجود ندارد.اما عدم وجود تئوری جامع به این معنی نیست که برنامه درسی باید جنبه اتفاقی داشته باشد.در این زمینه سیلور، الکساندر و… از ملاحظاتی مثل ارتباط برنامه درسی با آموزش و تدریس، سوابق تاریخی طرح ریزی برنامه درسی، رابطه عناصر برنامه درسی، ارتباط بین فراگیر و برنامه درسی و بالاخره مبانی برنامه درسی به عنوان راهنمایی برای برنامه ریزان درسی به منظور طرحریزی برنامه درسی پیشنهاد میکنند.(سیلور و همکاران، ۱۳۸۰)