همان طور که در گذشته ذکر گردید، طرفداران مدل رفتاری معتقد بودند که انسان در حالت تصمیم گیری، دارای اطلاعات کامل و وقوف همه جانبه به کل مسائل نیست و بنابرین در یک حالت غیرشفاف، از طریق تجربه و خطا و کورمال کورمال تصمیم میگیرد (Kroenke ,1992). به نظر میرسد که که تصمیم گیری شهودی نوعی تصمیم گیری رفتاری است (سعادت، ۱۳۸۱). چراکه، سایمون معتقد است که اکثر استراتژیهای اقناع تصمیم گیر برای حل مسئله بر مبنای شهودی و بر اساس مکاشفه بجای قواعد مشخص تصمیم گیری هستند.[۶۷]. بنابرین مدل تصمیم نباید به تصمیم گیر تحمیل شود، بلکه مناسبتر است که به تصمیم گیر اجازه داده شود که پس از جمع آوری اطلاعات مناسب، خود به صورت تجربه و خطا و یا مکاشفه ای راهحلها را حدس بزند (Davis ,1985).
آن چه که از یک تصمیم گیر در سیاست خارجی انتظار می رود آن است که یک فرد تاریخ دان با تمرکز بر واقعیات و در عین حال استفاده کننده مدل شهودی باشد. گرچه جمع شدن این صفات در یک فرد در نگاه اول ممکن است که مشکل باشد، اما بهررو دیپلمات بدون توجه به ابعاد مختلف مسئله نمی تواند تصمیم گیرنده مناسبی برای حفظ منافع کشورش باشد (Hertzberg ,1990).
تصمیم گیری شهودی چندوجهی؛ واژه (Poliheuristic) به معنای چند راه میانبر است که مکانیزم های معرفتی در اختیار تصمیم گیران برای ساده نمودن تصمیم های پیچیده قرار میدهد (Mintz ,1997). زمینه اصلی این تئوری دو رشته علوم سیاسی و روانشناختی معرفتی است که تصمیم گیری را به عهده دارند. از روانشناختی معرفتی، عناصر کلیدی مانند این سئوال که چگونه تصمیم گیران یک راه حل را با توجه به عنصر زمان، محدودیت های متعدد، نامعلومی، ریسک و پیچیدگیهای شغلی انتخاب و یا رد می نمایند، مطمح نظر این تئوری قرار گرفته است. از رشته علوم سیاسی عناصری سیاسی مانند چه کسی برنده و یا بازنده از لحاظ سیاسی است و پیامدهای سیاسی تصمیم مدنظر قرار میگیرد.
نظریات شهودی در گذشته بیان شد که عدم اکمال اطلاعات را به وسیله راه های نزدیکتر معرفتی برای دسترسی به اطلاعات و تسهیل تصمیم گیری در موقعیت های پیچیده جبران می کند (Sniderman, et al., 1991).
منطق اصلی در تئوری شهودی چند وجهی این است که سیاستگذاران و تصمیم گیران از استراتژی های متعدد تصمیم گیری (Payne, 1993) از جمله استراتژی های بهینه (و نه همیشه بیشینه) در زمان تصمیمگیری استفاده می نمایند. یک استراتژی تصمیم، مجموعه ای از شیوه ها و رویه هاست که تصمیم گیر را درگیر انتخاب میان راه حل های متعدد نموده و همچنین قاعده تصمیم که حکم می کند که چگونه نتایج انتخاب فوق الذکر را در ایجاد تصمیم واقعی به کار برد (Beach & Mitchell, 1978). تئوری شهودی چندوجهی ادعا می کند که سیاستگذاران پروسه ای دو مرحله ای را به کار میبرند: بررسی مقدماتی میان راه حل های دردسترس و انتخاب بهترین راه حل از میان فهرست نتایج مرحله اول در جهت کمینه نمودن ریسک و بیشینه نمودن شود.
در مرحله اول، بررسی نه چندان کامل از راه حل ها، ما را به فهرستی از راه حل های باقی مانده[۶۸] می رساند که لزوماً به معنای بررسی و تحلیل تمامی راه حل ها و آلترناتیوها از همه ابعاد نیست (Mintz, 1993). در اغلب موارد، تصمیمات بر مبنای توافق و یا رد راه حل هایی بر اساس یک یا معدود معیارهایی است. مرحله دوم شامل دخالت دادن قاعده تصمیم برای انتخاب یک راه حل از میان فهرست راه حل های باقی مانده است. بنابرین طبیعی است که در طول این فرایند، تصمیم گیران استراتژی خود را مداوما تغییر داده و یا از تلفیقی از استراتژی های تصمیم گیری استفاده نمایند. نکته این جاست که در طول پروسه تصمیم گیری روش ها و قواعد نیز ثابت نبوده و بسته به عوامل دخیل، میدان تصمیم، اهداف تصمیم گیر و دیگر قیود تغییر می کند (Mintz ,1997).
در حالی که در بخش های پیشین به روشها، الگوها و مدلهای متعدد در تصمیم گیری اشاره نمودیم، بنظر میرسد که می توان تمامی آنان را در دو مکتب فکری متمایز جای داد: روش های مبتنی بر رهیافت انتخاب عقلایی و روش های مبتنی بر رهیافت روانشناسی معرفت شناختی. تئوری تصمیم گیری شهودی چند وجهی[۶۹] تلفیقی از عناصر دو مکتب فکری فوق را در بخش روانشناختی معرفتی خود در نظر دارد (Mintz, 2002). تئوری شهودی چندوجهی مکانیزم شناختی را برای انتخاب یکی از راه حل ها در تصمیم گیری در نظر دارد و شرایط حاکم بر تصمیم و پروسه شناختی مربوط به آن (که چرایی و چگونگی تصمیم را مشخص می کند) را روشن میسازد.
این روش چند نکته اساسی را در بطن خود دارد:
۱- رهبران بنگاه ها برای اندازه گیری موفقیت و یا شکست خود، سود و یا زیان، دستاوردها و ناکامی ها و ریسکها و مخاطرات از روش ها و واژه های مختلف استفاده می نمایند. تئوری شهودی چندوجهی به دنبال فرآیندهای کاوشی است (Mintz ,1997).
۲-در تصمیم گیری روش های مختلفی برای استفاده از اطلاعات وجود دارد که لزوماً با یکدیگر شبیه و نزدیک نمی باشند. یکی از محسنات تئوری شهودی چند وجهی آن است که خاصیت میزبانی برای استرتژیهای اقتضایی را دارا است و بنابرین انعطاف لازم برای استفاده از روش های متفاوت استفاده از اطلاعات را دارد (Abelson & Ariel, 1985).
۳-در روانشناختی معرفتی ثابت شده است که علیرغم تمامی مطالب گذشته در مورد ذهن، روح و روان انسانها که هر کدام دارای مشخصات مخصوص به همان انسان را دارد و از بقیه متمایز می شود، اما مطالعات بعدی نشان داد که نوعی تجانس و همگنی مایبین پیچیدگیهای شناختی در برخی انسان ها وجود دارد (Harvey & Schroder, 1961). گرچه در تعداد دیگری از انسانها نیز عدم تجانس شناختی به چشم میخورد.
صفحه تصمیم: ساختار صفحه تصمیم ماتریسی است از راه حل ها و ابعاد تصمیم. در گذشته دیدیم که استراتژی های تصمیم به دو دسته کاملا جدا تقسیم میگردند. استراتژی های مبتنی بر آلترناتیو و استراتژیهای مبتنی بر بعد. وظیفه تصمیم گیر آن است که یک آلترناتیو را از میان مجموعه راه حل ها با توجه به اطلاعات دریافتی انتخاب نماید. اگر بخواهیم این کار را با بهره گرفتن از کامپیوتر انجام دهیم، این بدان معنا است که وظیفه تصمیمگیر آن است که یک آلترناتیو Ai که با ابعاد مختلفی مانند Dj ارزیابی شده است را برگزیند. ارزشهایی مانند Vij در درون ماتریس، بازشناسی ارزیابی آلترناتیو Ai بر بعد معلومDj را به عهده دارند.انتخاب ها با کلیک کردن بر روی مجموعه ای از راه حل ها و از تقاطع آن با متغیر بعد به دست میآید. همچنین این صفحه مقدرا زمانی که تصمیم گیر در پای کامپیوتر برای انتخاب صرف نموده است را مشخص میسازد.
۲-۱۲-۱ – تئوری پندار
تئوری پندار[۷۰]، شرح کاملی است از اینکه چگونه مردم به وسیله روش شهودی تصمیم می گیرند (Beach, 1990). با توجه به این که این تئوری پیچیده است (Beach, 1990) ، در این جا عناصر اصلی آن و چگونگی استفاده از آن را تنها بر می شمریم.
سه عنصر اصلی در تئوری پندار وجود دارد: تصاویر، آزمایش ها و چارچوب ها. تصمیم گیرندگان به وسیله سه نظر متفاوت راهنمایی میگردند که بدانها تصاویر گفته می شود. یک تصویر، معرف اصول و یا ارزشهای تصمیم گیرندگان است. تصویر دوم اهداف و یا مقاصدی که تصمیم گیر امید دارد به آنجا برسد را معرفی نموده و تصویر سوم، معرف برنامه و یا ابزاری است که تصمیم گیر به وسیله آن ها میخواهد به مقصود برسد(Mitchell & Beach, 1990).