۲-۲-۳-۳- موصی له
موصی له :کسی که برای او وصیت شده است، باید موجود باشد تا مالک منافع وعینی شود که به او وصیت شده. مثلا حمل باید زنده بدنیا آید تا بتواند مالک اموال موصی شود اگر حمل براثر جنایت سقط شود اموال به ورثه او خواهد رسید. به شرطی که جرم انجام شده مانع از به ارث رسیدن ورثه نباشد یعنی ورثه از روی عمد حمل را ازبین ببرد برای به دست آوردن اموال، پس اموال به در صورتی که ورثه متعدد باشد به مساوات بین شان تقسیم می شود مگر اینکه موصی در وصیت نامه چیز دیگری مقرر کرده باشد(کاتوزیان، ۱۳۸۲، ص۳۲۲).
۲-۲-۳-۴- وصی
موصی میتواند یک یا چند نفر وصی معیّن نماید، در صورت تعدد، اوصیاء باید مجتمعاً عمل به وصیت کنند مگر درصورت تصریح به استقلال هر یک شده باشد.
درفرضی که وصایت به اجتماع است تصمیم هابایدبه اشتراک گرفته شودعمل یکی از اوصیاء نافذ نیست مگراینکه دیگران نیز آن را تنفیذ کنند. در موردی که چند وصی باهم وضمن یک وصیت نامه معین میشوند به طور مسلم باهم وصیت را اجراء میکنند.ولی در حالتی که بافاصله وضمن اعمال حقوقی جداگانه چند نفر به وصایت برگزیده میشوند ظاهراین است که هرکدام به استقلال منصبی می یابدودر تعبیر اراده موصی وحکم قانون اختلاف شده است، درصورتی که اوصیاء درحالت اجتماع اتفاق نظرپیدانکنند راه حل قاطعی وجود نداردوآنچه بیش ترطرفدار دارد این است که حاکم بر مبنای قصد موصی آنان رابه اتفاق اجبار کند وراه حلی را که راجح می داندبردیگران تحمیل سازدولی درمواردنظری که حکمی از وصیت نامه به دست نمی آید.مانند موردی است که وصی وجود ندارد و دادگاه بایدامینی را مامور اجرای وصیت کنددرصورت فوت یاعزل یکی از اوصیاء مجتمع درباره سمت دیگران اختلاف شده است واز مفاد آن چنین برمی آید که حاکم باید امینی رابه جای متوفی ضمیمه دیگران کند.
درصورت ناتوانی وبیماری و غیبت یکی ازاوصیاء دادگاه امینی رابه جای او منصوب میکند در این صورت امین وکیل ومعاون وصی ناتوان است مگراینکه به کلی در این راه عاجزباشدکه امین به جای اوبا دیگراوصیاء همکاری میکند.
درصورت استقلال هروصی می تواند به طور مستقل تصمیم بگیرید و اجراء کند و با اقدام هروصی موضوعی برای دیگران باقی نمی ماند.تصریح به استقلال منعی برای امکان اجتماع اوصیاء نسبت به ولی درتصمیم های جمعی اراده هر وصی نیز اثرگذار است.
وجود اهلیت وصی درزمان فوت موصی تفویض سمت شرط است نه زمان انشاء وصیت زیرا وصایت ایقاع است و اراده وصی درانعقادآن نقشی ندارد.زوال اهلیت وصی نیز باعث انحلال آن نمی شودوهمین که مانع حجررفع شد وصی می تواندبه کار خود ادامه دهد.اگرموصی وصایت رامقیدبه وضعی کندکه زوال آن وصف باعث عزل وصی می شود.اشخاص حقوقی نیزصلاحیت وصی شدن را دارند مگر درمواردی که انجام وصایت خارج ازاهداف ایجادشخصیت حقوقی باشدموصی میتواند چند نفر را به ترتیب وصی قرار دهد(کاتوزیان، ۱۳۸۲، ص۲۳۵).
۲-۲-۳-۵- از قانون مدنی در مورد وصیت(قانون مدنی ، مصوب ۱۳۰۷)
۱-ماده ۸۲۵:وصیت بر دو قسم است:تملیکی و عهدی
وصیت تکمیلی(ماده ۸۲۶):عبارت است از این که کسی عین یا منفعتی را از مال خود برای زمان بعد از فوتش به دیگری مجانآ تملیک کند.
وصیت عهدی عبارت است از اینکه شخصی یک یا چند نفر را برای انجام امر یا اموری یا تصرفات دیگری مامور می کند.
وصیت کننده موصی،کسی که ارث به او رسیده موصی له،مورد وصیت موصی به،و کسی که به موجب وصیت عهدی،ولی بر مورد ثالث یا صغیر قرار داده می شود وصی نام دارد.
۲-ماده ۸۳۰:نسبت به وارث رد یا قبول کردن وصیت بعد از فوت وصیت کننده معتبر است.بنابرین اگر وارث قبل از موت وصیت کننده آن را رد کرده باشد بعد از فوت میتواند آن را قبول کند و اگر بعد از فوت وصیت کننده آن را قبول و ارث را دریافت کرد دیگر نمیتواند آن را رد کند.و اگر قبل از فوت قبول کرده باشد قبول مجدد لازم نیست.
۳-ماده۸۲۸:هرگاه وارث غیر محصور بوده و برای فرد خاصی نباشد مثل اینکه وصیت برای فقرا و امور عام المنفعه باشد قبول شرط نیست.
۴-ماده ۸۳۵:وصیت باید نسبت به مورد وصیت جایز التصرف باشد یعنی بتواند از مورد وصیت استفاده کند.
۵-ماده ۸۳۶:هرگاه کسی به قصد خودکشی خود را مجروح یا مسموم کند یا اعمال دیگر از این قبیل که موجب هلاکت است مرتکب گردد و پس از آن وصیت نماید آن وصیت در صورت هلاکت باطل است و هرگاه اتفاقآ منجر به مرگ نشد وصیت صحیح خواهد بود.
۶-ماده ۸۵۰:وارث باید موجود باشد و بتواند مالک چیزی بشود که برای او وصیت شده است.
۷-ماده ۸۵۱:وصیت برای حمل(بچه درون شکم) صحیح لیکن تملک او منوط بر آن است که زنده متولد شود.
۸-ماده ۸۵۳:اگر وراث متعدد و معین باشند ارث بین آن ها بالسویه تقسیم می شود مگر آنکه وصیت کننده طور دیگری مقرر کرده باشد.
۹-ماده ۸۴۲:ممکن است مالی را که هنوز موجود نشده است وصیت نمود.
۱۰-ماده ۸۴۳:وصیت کردن بر بیشتر از یک سوم یل ثلث مال صحیح نیست مگر با اجازه وارث و اگر بعضی از ورثه این وصیت را اجازه دهند فقط از سهم آنانی که اجازه دادهاند کم می شود.
۱۱-ماده ۸۴۵:مقدار یک سوم یا ثلث مال به اعتبار دارایی وصیت کننده در حین وفات معین می شود نه در حین وصیت.
۱۲-ماده ۸۴۷:اگر میراث کلی باشد تعیین فرد با ورثه است مگر اینکه در وصیت طور دیگر مقرر کرده باشد.
۱۳-ماده ۸۶۹:حقوق و دیونی که به دارایی فوت شده(ترکه) تعلق میگیرد باید قبل از تقسیم آن ادا شود که از قرار زیر است:
۱-قیمت کفن میت و حقوقی که متعلق به اعیان ترکه مثل عینی که متعلق رهن است.
۲-دیون و واجبات مالی متوفی.
۳-وصیت های میت تا ثلث دارای و زیاده بر آن که با اجازه ورثه ممکن است.
۱۴-ماده ۸۴۹:اگر وصیت کننده زیاد بر یک سوم یا ثلث به ترتیب معینی وصیت به اموری کرده باشد و وراث زیاده بر ثلث را اجازه نکند تا میزان ثلث یا یک سوم به همان ترتیبی که وصیت کرده از دارایی خارج می شود و زاید بر ثلث باطل خواهد شو و اگر وصیت به تمام یک دفعه باشد زیاده از همه کسر می شود.
۱۵-ماده ۸۳۸:وصیت کننده میتواند از وصیت خود رجوع کند.
۱۶-ماده ۸۲۹:قبول وصیت از طرف وراث قبل از فوت وصیت کننده مؤثر نیست و وصیت کننده میتواند از وصیت خود رجوع کند حتی در صورتی که وارث ارث را گرفته باشد.
۱۷-ماده ۸۳۹:اگر وصیت کننده بار دوم وصیتی بر خلاف وصیت اول نماید، وصیت دوم صحیح است.
۱۸-ماده۱۱۸۸:هریک از پدر و جد پدری بعد از وفات دیگری میتواند برای اولاد خود وصی(سرپرست)معین کند تا بعد از فوت خود در نگاهداری و تربیت آن ها مواظبت کرده و اموال آن ها را اداره نماید.
۱۹-ماده۱۱۹۰:ممکن است پدر یا جد پدری به کسی که به عنوان وصی(سرپرست)معین کرده اختیار تعیین وصی بعد از فوت خود را برای او بدهد.
۲۰-ماده ۸۶۰:غیر از پدر و جد پدری کسی دیگر حق ندارد بر صغیر وصی تعیین کند.
۲۱-ماده ۱۱۹۲:ولی مسلمان نمیتواند برای امور افراد تحت سرپرست خود وصی غیر مسلمان تعیین کند.
۲۲-ماده ۸۵۶:طفل صغیر یا همان کودک را به اتفاق یک کبیر وصی قرار داد در این صورت اجرای وصایا با کبیر خواهد بود تا کودک به بلوغ و رشد برسد.