کلمات و عبارات “بالغ”
چرا- چی- کجا- چه کسی- چه موقع- چطور- چقدر- از چه طریق- مقایسه- حقیقی- واقعی- واقعیت- غلط- صحیح- احتمالاً- امکان- نامعلوم- من فکر می کنم- می فهمم- اطلاعات- آزمون- حساب کردن- نتیجه- منحصر- تصمیم گرفتن- آمار- حل- مشکل- فهمیدم- متوجه شدم- به عقیده من…
در لفظ به عقیده من… خود عقیده ممکن است از “والد” مشتق شود، اما کلمات احتمالاً جز فرهنگ “بالغ” است. به طوری که آنچه ابراز می شود، به صورت یک عقیده است و نه یک واقعیت (هریس، ۱۹۷۳، ترجمه فصیح، ۱۳۸۴).
آهنگ های صدا “بالغ”
شفاف- مطمئن- خونسرد- آرام- جستجوگر- ابراز وجود کننده.
سرنخ های”کودک”:
چون اکثر عکس العمل های اولیه کودک در مقابل انگیزه های دنیای خارج بدون کلام اند، بارزترین سرنخهای جنبه “کودک” بیان از طریق حرکات جسمانی است.
حالات و حرکات “کودک طبیعی”
آزاد- بدون مهار- لوس- تفریح کردن- خلاق بودن- خیال پردازی کردن- عاشق- ترسیده- خودجوش- بی اختیار- عادی- چشم های درخشان- اشک- چشم گرداندن- چشم پایین انداختن- لرزش لبآموزشها- تولب رفتن- کجخلقی- جیغ- فریاد- ناله- ناخن جویدن- حالت شادمانی و نشاط- غش غش خنده- شانه بالا انداختن- سربه سر گذاشتن- انگشت در دماغ کردن- حرکات زیاد- وول زدن.
کلمات و عبارات”کودک طبیعی”
اه پسر- آه- آخ- کاش که- دلم میخواهد- نمی دونم- می خواهم- به من چه- شاید وقتی بزرگ شدم- گنده- گنده ترین- بهتر- بهترین(بیشتر صفتهای تفضیلی).
“مامان- نگاه کن چی ساختم!” د ر مواقعی که کودک با اسباب بازیهایش چیز تازه و ظاهراًً مشکلی را درست کردهاست، عباراتی است که طفل برای تحت تأثیر قرار دادن”والد” به کارمی برد تا براحساس “غیرخوب” خود غلبه کند. کلمات”چی- چرا- کجا- کی(چه کسی)- کی(چه موقع)- چطوری” هرچند اغلب توسط کودکان به کار برده میشوند، ولی نشانه وجود “بالغ” در وجود انسان کوچک هستند.
آهنگ صدای “کودک طبیعی”
از خنده روده بر شدن- شلوغ- آزاد- هیجانزده- خندان- پرانرژی.
حالات وحرکات”کودک سازشیافته”
ناامید- غمگین- شانه های افتاده- لبهای آویزان- دل شکسته- افسرده با چشمهای غمگین- طرد شده- کج کردن سر به یک طرف- قهر کردن- ظاهری بیچاره- اشک- لرزش لبآموزشها- تولب رفتن- کجخلقی- جیغ- فریاد- ناله- چشم گرداندن- چشم پایین انداختن- شانه بالا انداختن- دست بلند کردن برای اجازه حرف زدن- اجازه خواستن- ناخن جویدن- سرکشی کردن- پذیرفتن- اطاعت کردن- وفق دادن- سرزنش کردن- تقاضا کردن- شکایت کردن- من من کردن- غرولند کردن.
کلمات و عبارات “کودک سازشیافته”
متأسفم- لطفاً- چشم- متشکرم- نه آقا- بله آقا- من باید یکی از این روزها… خوب انجام دادم؟ سعی می کنم- اگر فقط… نمی توانستم- تقصیر من نیست.
آهنگ صدای “کودک سازش یافته”
سرزنشکننده- تقاضاکننده- شکایتکننده- غرغرکننده.
تشخیص رفتارهای اجتماعی
دیگران اغلب با یکی از حالات نفسانی خود با من ارتباط برقرار میکنند که تکمیلکننده آن حالت نفسانی است که من ازآن استفاده می کنم. بنابرین با توجه به آن می توانم بفهمم با کدام حالت من شروع کرده ام. به عنوان مثال اگر من درحالت “کودک” خود باشم، طرف مقابل من به احتمال زیاد در حالت”والد” خود خواهد بود.
تشخیص بر مبنای شرح حال
که بیشتر مربوط به جلسات روانی درمانی و شرح حالی است که از مراجعین گرفته می شود، در این نوع تشخیص درمانگر سوالاتی درباره دوران کودکی، والدین و یا جانشینان آن ها می پرسد و این فرصتی به دست میدهد که بررسی مجددی بر روی یادداشتهای خودمان از حالات نفسانی داشته باشیم.
تشخیص پدیدار شناختی
این تشخیص زمانی انجام میگیرد که شخص یک حالت من را در زمان کنونی دقیقاً تجربه میکند (جونز و استوارت، ۱۹۴۰، به نقل از عدالتی، ۱۳۸۸).
روابط متقابل
فرض کنید که شخصی درحال خواندن یک کتاب است، در همان حین شخص دیگری وارد اتاق می شود و سلام میکند و جواب سلامش را می شنود. با این کار رابطه متقابل ساده ای بین این دونفر انجام شده است(هارپر[۳۳] و دیگران، ۲۰۰۰).
یک رابطه متقابل زمانی رخ میدهد که شخص به نوعی با طرف مقابل خود رابطه برقرار کند و طرف مقابل هم به آن شخص جواب بدهد. به زبان علمی، شروع ایجاد رابطه “محرک” نامیده میشود و واکنشی که به این محرک داده میشود، “پاسخ” نام دارد. این امر تعریفی علمی از رابطه متقابل، به عنوان محرک رابطه متقابل به اضافه پاسخ رابطه متقابل ارائه میدهد(کارسون، ۲۰۰۵، به نقل از عباسی، ۱۳۸۷).
اشخاص ممکن است گفتگویشان را ادامه دهند. در پاسخ به سلام، ممکن است پرسیده شود”آیا روز خوبی داشتی؟” و طرف مقابل هم ممکن است به این سوال جواب بدهد. در این صورت زنجیره ای از روابط متقابل به وجود آمده است که در آن پاسخ هر شخص به عنوان محرکی برای دیگری عمل میکند. روابط بین افراد همیشه شکل چنین زنجیره ای از روابط متقابل را دارد. در تحلیل رفتار متقابل از الگوی حالات نفسانی استفاده می شود تا بتوان توضیح داد که در روند روابط چه می گذرد. روابطی که به آن ها پرداخته خواهد شد”روابط متقابل مکمل” و “روابط متقابل متقاطع” میباشند:
رابطه متقابل مکمل
“رابطه متقابل مکمل” رابطه ایست که بردارهای رابطه متقابل با یکدیگر موازی باشند و آن حالت نفسانی که مورد خطاب قرار میگیرد همان باشد که پاسخ میگوید. از آنجایی که رابطه متقابل مکمل، همیشه در نمودار، بردارهای موازی دارد، اغلب اوقات با نام رابطه متقابل موازی نیز نامیده میشود. نمونه هایی از رفتار متقابل مکمل عبارتنداز:
رفتار متقابل مکمل “والد”- “والد”:
انگیزه: وظیفه او این است که در خانه باشد، پیش بچههایش.
پاسخ: ظاهراًً او کوچکترین احساس وظیفهای نمیکند (شکل ۲-۱).
رفتار متقابل مکمل”بالغ- بالغ”:
انگیزه: ساعت چند است؟
پاسخ: به ساعت من ده و چهل دقیقه(شکل (۲-۲)).
و
و
ب
ب
ک
ک
شکل (۲-۲): رفتار متقابل مکمل “بالغ”- “بالغ”
رفتار متقابل مکمل”کودک”- “کودک”:
رفتار متقابل “کودک”- “کودک” بزرگسالان را می توان به سهولت در بیشتر کارهایی که میکنند، و نه در حرفهایی که میزنند، مشاهده کرد. زوجی که در سرسره ماشینی (رولر کاستر) از ترس جان عزیز به هم می چسند وجیغ می کشند، در حقیقت هیجان یک رفتار متقابل “کودک”- “کودک” را دارند (شکل (۲-۳)). اما این :بالغ” است که این تجربههای شاد را برای آن ها ترتیب میدهد.
و
و
ب
ب
ک
ک
شکل (۲-۳): رفتار متقابل مکمل “کودک”- “کودک”
رفتار متقابل مکمل “والد” – “کودک”:
بعضی از ازدواج ها کلاً از این ماهیت برخوردارند. اگر شوهر بخواهد نقش پسر کوچولو را بازی کند و زن هم مایل باشد که مادرانه مسئولیت همه چیز را به عهده بگیرد و از او مراقبت کند، این میتواند یک ازدواج رضایتبخش باشد، تا آنجا که هیچ کدام از طرفین نخواهد نقش خود راتغیر دهد(شکل (۲-۴).
و
و
ب
ب
ک
ک
شکل (۲-۴): رفتار متقابل مکمل “والد”- “کودک”