متعادل بودن فعالیت های مثبت فردی و زناشویی عنصری مهم در اکثر روابط زناشویی رضایت بخش است و رضایت از اوقات فراغت یکی از سرمایه های ازدواج موفق است که با خود نظم بخضی و برنامه ریزی می توان به آن دست یافت (هالفورد، ۱۹۹۶، ترجمه تبریزی و همکاران، ۱۳۸۴).
دوستان، زندگی اجتماعی و خویشاوندان
وابستگی شدید زن و شوهر به خویشاوندان و دوستان یکی از عوامل مهمی است که میتواند موجب کاهش رضایت زناشویی گردد و در نتیجه موجب جدایی زن و شوهر می شود (ترن[۱۲۷]، ۱۹۸۳، رایس[۱۲۸]، به نقل از کشاورز، ۱۳۸۸). بیشترین مشاجره های زن و شوهرهای ایرانی را چگونگی رابطه آنان با خویشاوندان و یا خانواده اصلی تشکیل میدهد. اثر خانواده بر اشخاص از تمام نیروهایی که تا به حال شناخته شده بیشتر است. یعنی اثر خانواده فراتر از اثر فرهنگ، جامعه، دنیای کار، دوستان، نزدیکان و امثال آن هاست. تجارب بالینی حاکی از آن است که بخش عمده ای از تعارض ها و شادکامی در ازدواج به خانواده اصلی زن و شوهر بر میگردد و زوج ها اسطوره های خانواده خود را طی نسل ها تکرار میکنند (فریمو[۱۲۹]، ۱۹۸۱، به نقل از اولیا و همکاران، ۱۳۸۸). در یک بررسی که بر روی گفتگوی ۸۸ زوج و دوستان مورد اعتماد و احترام آن ها صورت گرفت به بررسی حمایت ها و دخالت های دوستان و تأثیر آن در زندگی جنسی همسران و رضایت از ازدواج آن ها پرداخته شد. در هر دو گروه زنان و مردان ناراضی و دوستانشان در مقایسه با زنان و مردان راضی و دوستانشان، نکات مثبت کمتر و دیدگاه های منفی بیشتری از ازدواج ارائه میدادند.
نتایج بیانگر تفاوت در نحوه حمایت دوستان آن ها بود نه نحوه دخالت آن ها (جولین، تریمبلی، بیلانگر، دیوب، بگین، بوتایلر[۱۳۰]، ۲۰۰۰).
دوستان مکمل زندگی زناشویی و محافظ اختلال های زناشویی و مایه شادی و آرامش خاطر زن و شوهر می باشد و برداشتن دوستان مشتر و تنظیم گذراندن زمان با دوستان تأکید می شود (کارلسون و مایر، ترجمه فیروزبخت، ۱۳۸۳).
بیشترین موضوع مشاجرات زن و شوهر ایرانی را چگونگی رابطه آنان با خویشاوندان و یا خانواده اصلی در رابطه زناشویی فرزندان خود، تصاحب و تربیت فرزندان و نوادگان خویش است که این مسئله میتواند یکی از زیربناهای جدی تعارض زناشویی از شروع تا پایان هر ازدواجی باشد. وی معتقد است که جداشدن از خانواده اصلی خود و تبادل نظر و توافق بر سر برقراری روابط متفاوتی با والدین، خواهر و برادران خود فامیل همسر، وظیفه ای است که زن و شوهر با آن روبرو هستند (ثنایی، ۱۳۸۷).
توجه و عشق
زندگی های مشترک وقتی ادامه مییابند و رضایت بخش می مانند که زن و شوهر عاشق یکدیگر باشند و از یکدیگر حمایت کنند. شاید بپرسید چطور؟ جواب این است که عشق و حمایت همچون عضلات، با تمرین قوی میشوند. عوامل زیادی به روابط خلل می آورند. در عین حال، مهارت های زیادی نیز برای احترام، عشق و علاقه وجود دارد، مثل پذیرفتن مسئولیت رفتار خود، دلگرمی دادن، صادق بودن، همدلی، انتخابهای صحیح و به صلاح زندگی مشترک، شناسایی اختلاف های زناشویی و حل آن ها و … (کارلسون و مایر، ترجمه فیروز خت، ۱۳۸۷). استرنبرگ[۱۳۱] (۱۹۸۶)، با ارائه نظری سه وجهی عشق، عشق را ترکیبی از سه عنصر محبت، شهوت و تعهد میداند که حضور متوازن تمام این عناصر به کامل ترین نوع عشق می شود. در این نظریه هرچقدر مثلث های دو زوج بیشتر شبیه به هم باشند سطح رضایتمندی بیشتری را در رابطه هایشان تجربه خواهند نمود. عشق و تمایل جنسی در افراد سالم اغلب به طور کامل با یکدیگر آمیخته اند و اگرچه عشق و تمایل جنسی دو مفهوم کاملاً مختلف هستند و به هم آمیختن این دو جایز نیست، با وجود این در زندگی افراد سالم این دو مفهوم با هم می آمیزند و در یک انسان کامل و بالغ تنها در هم آمیختگی جدایی ناپذیر انگیزه جنسی و عشق وجود دارد (مزلو[۱۳۲]، ۱۹۷۶، به نقل از یزدانی، ۱۳۸۸). در بیان اهمیت عشق و تعلق خاطر همین بس که گلاسر آن را به عنوان یکی از پنج نیاز اصلی انسان ها معرفی میکند و از آن به عنوان یکی از عناصر اصلی تشکیل دهنده هویت نام میبرد (شفیع آبادی و ناصری، ۱۳۸۵).
رابطه جنسی و تعارض زناشویی
با توجه به این که رابطه جنسی یکی از صمیمانه ترین و خصوصی ترین ارتباط های بین زوج ها میباشد لذا مشکل ها و کاستی های این رابطه در سایر ابعاد زندگی نیز گسترش مییابد. عکس این قضیه نیز صادق است و انتقادها و تعارض هایی که در سایر زمینههای زندگی وجود دارد به رابطه جنسی خلل وارد میکند و روابط همسران را تخریب و رضایتمندی زناشویی آنان را کاهش میدهد (نوربخش، ۱۳۸۶). ۴۰% طلاق ها به دلیل مشکلات جنسی است. به طور کلی روان شناسان عوامل مؤثر در وقوع طلاق را در سه عامل می دانند: ۱- عوامل زیستی ۲- عوامل روانی و اخلاقی ۳- عوامل اجتماعی.