|
|
۱-۱ «خارص»:
ریشه خارص «اَلخرص (مصدر)» به معنای «گمانهزنی در اموری که نسبت به آن یقین پیدا نمیکند».[۶۳] و خَرصُ النخل و الکرم به معنای «تخمین خرما و تاک … گمانهزنی و تخمین خرمای خشک برروی درخت و یا کشمش بر روی درخت انگور است».[۶۴]وخارص، فاعل و در لغت به «معنای تخمینزننده[۶۵] و« کسی که بازدید کند میوه را بردرخت و کشت را بر زمین»[۶۶] آمده است.

در اصطلاح خارص یعنی «کارشناسی که نسبت به مورد کارشناسی از روی تخمین و گمان نظر میدهد».[۶۷]به طور مثال« در «بیع عریّه»[۶۸] برای علم به مبیع، مشاهده کافی نیست».[۶۹] و باید «نظر کارشناس (خارص) را جلب کرد. کارشناس باید بگوید که اگر رطب آن درخت خشک شود، تخمیناً وزن آن چه مقدار می شود».[۷۰]

در روایتی به نقل از سکونی از امام صادق(ع) آمده است: «رسول خدا (ص) در بیع عریّه اجازه فرمود که خرما به تخمین خریداری شود».[۷۱]پس «خارص کارشناسی است که تخمین او شرعاً حجت است».[۷۲]
دکتر لنگرودی میگوید: «این یک ظنّ خاص (استثنایی) است که در موضوعات به کار میرود و قانونگذار آن را حجّت دانسته است. همین حجّت دانستن ظن معین، با نهادن اسم ویژه بر آن، تلویحاً دلیل عدم حجیّت هر ظن است. در مورد سایر کارشناسان نمی توان به ظن و تخمین آنان عمل کرد وگرنه آنان را هم خارص مینامیدند».[۷۳]
«مورد کار خارص نیز فقط محصولات سردرختی و کشاورزی نیست، بلکه در مسائل مربوط به وصول زکات جنسی نیز از وجود خارص استفاده میشد. عبدالله بن رواحه نیز خرّاصی بود که زیر نظر نبی(ص) عمل میکرد».[۷۴]
۱-۲ «قائف»:
قائف در لغت از ریشه «قوف، قیافه (مصدر)» میباشد. اهل لغت «قیافه» را اینگونه معنا کرده اند:
«شناختن نسبت مولود با نگاه کردن به اعضای مولود و اعضای پدر او، ملحق کردن بعضی از مردم به بعض دیگر».[۷۵]
و قیافه شناسی «علمی است که از چگونگی استدلال از هیئتهای اعضای دو شخص، به مشارکت و یگانگی میان آن دو در نسب و ولادت و سایر احوال بحث می کند. اینگونه استدلال در میان عرب به بنیمدلج اختصاص داشت و آموختن آن ممکن نیست و بنای این علم اساس حدس و تخمین و گمان است نه یقین و استدلال، از اینرو در اینباره کتابی نوشته نشده و تعلیم و تعلّمی حاصل نگردیده است».[۷۶]
درتعریف «قائف» گفته شده است:
۱- نسبشناس؛ یعنی «کسی که در خصوص آثار تحقیق می کند و نشانهها را میشناسد و شباهت شخص به برادر و پدرش را تشخیص میدهد».[۷۷]
۲- «اثرشناس، پیشناس»[۷۸]، «آنکه ردّ پای کسی را دنبال می کند».[۷۹]
قائف در اصطلاح (با توجه به معنای نخست لغوی) یعنی؛ «آنکه نشانها را شناسد و از روی قیافه و خطوط چهره و نشانیهای صورت کسی بتواند وجه تشابه او را با دیگری از اقارب احتمالی بازیابد که در جاهلیت نظر او موجب الحاق نسب میشد. پس در واقع قائف، کارشناس انساب بود».[۸۰]
اما درفقه امامیه ازاین امر، نهی و هنگام جهل در الحاق فرزند به پدر، قراین و امارات خاصی[۸۱] قرار داده شده است تا کیفیت الحاق فرزند با پدر مشخص باشد. فقهاء در اینباره گفتهاند: «برای قیافه شناسی(وتشخیص نسب از روی قیافه) در مذهب امامیه اعتباری نیست»،[۸۲] «چنانکه در دادرسی عصر ما هم آن را قبول نکرده اند».[۸۳]
قائف در معنای دوم کسی است که از طریق بررسی ردّ پای یک شخص و دنبال کردن آن می تواند تشخیص دهد این ردّ پا متعلق به چه کسی است. به طور مثال در زمان هجرت پیامبر(ص) به مدینه، سران قریش افرادی را که در این زمینه مهارت داشتند به کار گرفتند تا بلکه بتوانند پیامبر(ص) را مورد شناسایی قرار دهند.
نهی از رجوع به قول قائف به عنوان یک کارشناس، مستند به روایاتی است که در این خصوص وارد شده و از آن جمله حدیث مرسلی است که از امیرالمؤمنین – علی(ع) نقل شده است: «به قول عرّاف و قائف توجه نمیکنیم».[۸۴] و حتی اجرت قائف در روایت سحت (باطل)، دانسته شده است.[۸۵]
در روایت دیگری نیز آمده است: «کسی که قول قائف یا کاهن یا ساحر را بشنود و تأیید کند، خداوند او را با بینیاش در آتش میافکند».[۸۶]
میتوان از اطلاق این دسته از روایات، عدم حجیّت قول قائف به هر دو معنا را، نتیجه گرفت.
«اما آنچه در بعضی از نصوص دلالت دارد که معصومین(ع) قول قائف را قبول دارند، محمول و ناظر به خصوص واقعهای است که قول ایشان (قائف) با واقع مطابقت دارد».[۸۷] و از این روایات «خبر مدلجی است که به پیامبر(ص) خبر داد؛ گامهای اسامه وزید شبیه هم هستند. پیامبر(ص) در این سخن تردید نکرده و خوشحال هم شدند. به خاطر اینکه منافقین به اسامه و زید به جهت خشم به ایشان کنایه و طعن داشتند و منافقین اعتمادشان به قول قائف بود».[۸۸]
عدم اعتراض پیامبر(ص) به قول قائف در این روایت، نه به جهت قبول قول قائف، بلکه در خصوص موضوع خاص اسامه و زید است که مورد طعن منافقین بودند.
پس نمی توان در برابر روایاتی که دلالت بر منع پذیرش قول قائف وجود دارد، به اینگونه از روایات که در خصوص موضوع خاصی وارد شده است، استناد کرد.
۱-۳ «العرّاف»
العرّاف «فتحالعین، تشدیدالرّاء (برای مبالغه)»[۸۹]به معنای «بسیارشناسنده، منجّم، اخترگوی، کاهن، فالگیر، آنکه از گذشته و آینده خبر دهد، طبیب (پزشک)»[۹۰] آمده است.
گفته شده است «عرّاف ازگذشته خبر میدهد و کاهن از آینده».[۹۱] و «عمل عرافت نوعی از کهانت و منحصر به امورگذشته است و برخی گویند عرافت استدلال از حوادث حالیه بر حوادث آتیه است به مناسبت یا مشابهت».[۹۲]
به طور کلی در اصطلاح سه معنا میتوان برای عرّاف ذکر کرد:
۱٫دکتر لنگرودی میگوید: «عرّاف (اختر شمار)، (کسی است) که احکام نجوم داند وپیشگویی می کند و شغلی است مکروه و شاید در حد کهانت».[۹۳] «(اما) برخی میگویند عرّاف پایینتر از کاهن است».[۹۴]
۲٫ در لسانالعرب برای عرّاف معنای عامّی ذکر شده است: «کسی که معرفت و شناخت به یک علمی دارد».
«به حازی (کسی که علم غیب میداند)، قُناقِن (کسی که به آبهای زیرزمینی و استخراج آنها آگاه است) و طبیب، عرّاف گفته شده، به جهت معرفت هر یک از ایشان به علم درآن موضوع».[۹۵]
۳٫ اعراب قدیمی به طبیب و حکیمباشی (عرّاف) میگفتند.[۹۶]
سخن عرّاف نیز همانند قائف حجیّت ندارد. روایت «به قول عرّاف و قائف توجه نمیکنیم» (که در موردقائف بیان شد)، اشاره به همین مطلب دارد. «رسول خدا (ص) (نیز) از آوردن عرّاف (استفاده از او) نهی کرده و فرمود: هر کس او را بیاورد و تصدیق نماید، پس به تحقیق از آنچه خدای عزّوجل بر محمد(ص) نازل فرموده ، برائت جسته است».[۹۷]
البته به نظر میرسد با توجه به اختلاف معانی ذکر شده برای این واژه، و همچنین نحوه استعمال این کلمه در هر یک ازمعانی، به طور مطلق نمی توان قائل به عدم حجیّت قول عرّاف شد.
در انطباق مقررات مربوط به اتلاف و تسبیب بر اموال فکری نیز نباید تردید کرد. البته فرض تلف «عین» مال فکری دور از ذهن است. با این حال در مواردی مانند افشای اسرار تجاری میتوان بر تلف عین مال نظر داد. اما به هر حال تلف منافع مال فکری کاملا محتمل و متصوّر است. در این صورت همان مسئولیتهایی که بر متلف یا مسبب اتلاف اموال مادی مترتب میشود (مواد ۳۲۸ و ۳۳۱ قانون مدنی) حسب مورد بر کسی که منافع مال فکری را از بین برده نیز بار میشود. البته در اینجا دیگر دادن عین یا مثل مال تلف شده مطرح نیست و شخص مسوول باید از عهده قیمت منافع تلف شده برآید.[۱۰۱]

در قانون اختراع ایران صرفاً به جبران خسارت اشاره شده است روش جبران خسارت و نحوه محاسبه آن بیان نگردیده است بنابرین هر کس خسارتی مطالبه کند باید ورود خسارت را با بهره گرفتن از نظریه های کارشناسی و ادله و اسناد معتبر در دادگاه ثابت کند و در هر دعوی اوضاع و احوال موجود وضعیت حق نقض شده و وضعیت مدعی حق در میزان خسارت وارد شده مؤثر خواهد بود و حتی اوضاع و شرایط اقتصادی نیز در میزان خسارت وارد شده مؤثر است.

در جبران خسارت وارد شده به اموال عینی نوع خسارت قابل تصور میباشد. اولاً خسارتهایی که مستقیماً به مال وارد میشوند که مال یا معیوب میشود یا تلف میشود. ثانیاًً خسارتهایی که به منافع مال وارد میشود و منجر به از دست رفتن منافع میشود مانند مثال مغازه که اولاً مغازه تخریب شده ثانیاًً منفعت مستقیم آنکه شامل بهرهبرداری و استفاده از آن بوده تلف شده و ثالثاً منفعت غیرمستقیم که ناشی از تجارت در مغازه میباشد تلف شده است و حال بالفور موضوع فوق در خصوص حق اختراع قابل تصور است نظر به اینکه حق اختراع یک گواهی میباشد که توسط اداره مالکیت صنعتی صادر و تحویل میشود لذا خسارت به نفس این گواهی قابل تصور نیست و از طرفی چون حقوق ناشی از آن نیز توسط قانونگذار پس از صدور گواهی برقرار میشود به نظر میرسد صدمه به اصل این حقوق نیز قابل تصور نباشد. لکن نظر به اینکه دارنده حق اختراع با بهرهبرداری از این حقوق میتواند منافعی را به دست آورد و ناقض به بهرهبرداری این حقوق صدمه وارد میکند لذا از این جهت موجب ورود خسارت میشود که موظف به جبران میباشد. در حقیقت ناقض به حق انحصاری ناشی از حق اختراع صدمه میزند و در یک رقابت نامشروع به حق انحصاری دارند حق اختراع صدمه وارد میکند. حال این صدمه به حق انحصاری یا منع کلی از بهرهبرداری و عدم امکان بهرهبرداری توسط دارنده حق اختراع باشد یا اینکه حق انحصار دارنده حق اختراع را در زمان خاص و مکان خاص محدودتر میکند.
مهمترین تقسیمی که از طبیعت ضرر وجود دارد، تقسیم ضرر به مادی و معنوی است. مبنای این تقسیم این است که آیا خسارت به دارایی ضرر وارد شده و یا به اجزاء دیگر حقوق و شخصیت او وارد گشته است. خسارت وارد و به دارایی را ضرر مادی و خسارت وارده به دیگر اجزاء را ضرر معنوی مینامیم. از آنجا که تقسیم حقوق به حقوق مالی و حقوق غیرمالی یک تقسیم جامع است، تقسیم خسارات به مادی و معنوی نیز تقسیمی جامع است و شامل تمام خسارت میشود.[۱۰۲]
بنابر مطالب گفته شده نقض حق اختراع به عملی گفته میشود که به حقوق انحصاری دارنده حق اختراع صدمه میزند. اثر نقض حق اختراع احتمال دارد که خسارت به حق مادی دارنده حق اختراع باشد یا خسارت به حق معنوی دارنده حق اختراع با این پیش فرض که برای دارنده حق اختراع، دو نوع حق مادی و معنوی ناشی از حق اختراع قابل تصور میباشد که ذیلا مورد بررسی واقع میشود.
گفتار اول: خسارتهای مادی
خسارتهای مادی به خسارتهایی اطلاق میشود که به حقوق مادی ناشی از حق اختراع صدمه وارد نماید. حقوق مادی ناشی از حق اختراع حقوقی است که از طریق تجارت با حق اختراع عائددارنده حق اختراع میشود. برخلاف حقوق معنوی که مستقیماً در کاهش دارایی دارنده حق اختراع تأثیر ندارد بلکه احتمال دارد به نحو غیرمستقیم مؤثر در دارایی دارنده حق اختراع باشد. تنها خسارتی که برای دارنده حق اختراع به علت نقض آن قابل پیشبینی است تقویت منفعت میباشد. خسارتهای قابل تصور برای دارنده حق اختراع با عنایت به وضعیت دارنده حق اختراع نسبت به این حق متفاوت خواهد بود.
اگر دارنده حق اختراع، اختراع خویش را تجاری سازی نموده باشد و در حال کسب منفعت باشد لطمه به حقوق انحصاری دارنده حق اختراع با ورود رقابت نامشروع ناقض از طریق کاهش فروش یا کاهش قیمت یا افزایش هزینه ها جهت از دست ندادن بازار خواهد بود.
در صورتی که دارنده حق اختراع نسبت به تجاریسازی این حق و کسب منفعت از طریق تجارت با حق اختراع اقدام نکرده باشد حقالامتیاز معقول خسارت وارد شده برایشان خواهد بود.
تصور هر یک از خسارتها در حقیقت مصداق تقویت منفعت میباشد. اولین مانع در جبران منافع فوت شده به دارنده حق اختراع ناشی از نقض، تبصره ۲ ماده ۵۱۵ قانون آیین دادرسی مدنی میباشد که صریحاً عدمالنفع را به عنوان خسارت قابل مطالبه نمیداند.
مناقشهای مطرح میشود و حقوقدانها همه منافع را تحت عدم النفع نمیدانند و اقدام به تفسیر متن قانون مینمایند و در این راستا از بند ۲ ماده ۹ قانون آیین دادرسی کیفری مصوب ۱۳۷۸ کمک میگیرند. بند ۲ ماده ۹ قانون آئین داردسی کیفری تصریح میکند منافعی که ممکن الحصول بوده و در اثر ارتکاب جرم مدعی خصوصی از آن محروم و متضرر میشود تحت عنوان جبران خسارت از جانب مدعی خصوص علیه مجرم قابل مطالبه اعلام شده است.
حسب ماده فوق منافع به سه دسته عمده تقسیم میشود:
۱- منافع مسلم الحصول
۲- منافع ممکن الحصول
۳- منافع محتمل الحصول
منفعتی مسلم الحصول میباشد که ایجاد شده است لیکن هنوز از عین مال منفک نشده لذا منفعت نامیده میشود مانند میوهای که به درخت است و این منافع وجود دارند شرایط و اسباب خاصی جهت وجود آن ها نیاز نیست در صورت تلف نیز شکی در جبران وجود ندارد.
منافع ممکن الحصول: منافعی هستند که مقتضی ایجاد آن ها مهیا شده است مانع مسلمی نیز در طریق تحقق آن ها وجود ندارد هر چند احتمال وجود مانع از نظر عرفی و عقلی امکانپذیر است لکن عرفا این امکان متنابه نمیباشد مانند شکوفهای که در مرحله بدون صلاح میباشد.
منافع محتمل الحصول: منافعی هستند که احتمال ایجاد مقتضی آن میرود لکن هنوز مقتضی به نحو کامل ایجاد نشده است. لیکن از نظر عرفی احتمال ایجاد وجود دارد. مانند شکوفهای که هنوز تبدیل به میوه نشده و در مرحله بدو صلاح نیز نمیباشد لکن در جمع بین بند ۲ ماده ۹ قانون آیین دادرسی کیفری و تبصره ۲ ماده ۵۱۵ قانون آیین دادرسی مدنی گفته شده که عدم النفع ذکر شده در تبصره ۲ ماده ۵۱۵ قانون آیین دادرسی مدنی به منافع محتمل الحصول اشاره دارد و عدم النفع منافع ممکن الحصول را در برنمیگیرد.
-
- Cummine, V., Leach, J., & Stephenson, G. (2001). Asperger Syndrome. London: David Fulton Publishers.
-
- Dahlgren, S., Sandberg, A. D. & Larsson. M. (2010). Theory of mind in children with severe speech and physical impairments. Research in De velopmental Disabilities, 31 (2), PP: 617-624.
-
- Doherty, M. (2009). Theory of Mind: How Children Understand Others’ Thoughts and Feelings. Hove and New York, Psychology Press.
-
- Dungan, J., & Saxe, R. (2012). Matched false-belief performance during verbal and nonverbal interference. Cognitive Science, 36, PP: 1148–۱۱۵۶٫
-
- Eggermont, L. H., Swaab, D. F., HoI , E. M., & Scherder, E.J. (2009). Walking the line: A randomized trial on the effects of a short term walking program on cognition in dementia. Journal of Neurology, Neurosurgery, and Psychiatry, 80, PP: 802-804 .
-
- Ellemberg, D., & St. Louis-Deschênes, M. (2010). The effect of acute physical activity on cognitive function during development. Psychology of Sport and Exercise, 11(2), PP: 122–۱۲۶٫
-
- Erickson, K. I., Voss, M. W., Prakash, R. S., Basak, c., Szabo, A., Chaddock, L., .. . Kramer, A. F. (2011). Exercise training in creases size of hippocampus and improves memory. Proceedings of the National Academy of Sciences of the United States of America, 108, PP: 3017- 3022.
-
- Ferguson FJ, Austin EJ. (2010). Associations of trait and ability emotional intelligence with performance on Theory of Mind tasks in an adult sample. Personality and Individual Differences, 49. PP: 414-18.
-
- Fernyhough, C. (2008). Getting Vygotskian about theory of mind: Mediation, dialogue, and the development of social understanding. Developmental review, 28, PP: 225-262.
-
- Fisher N, Happe F. (2005). A training study of Theory of Mind and executive function in children with autistic spectrum disorders. Journal of Autism and Developmental Disorders, 35(6). PP: 757–۷۱٫
-
- Fombonne E. (2003). Epidemiological surveys of autism and other pervasive developmental disorders: an update. Journal of autism and developmental disorders. 33(4) PP:365-82.
-
- Gallotta, M.C., Guidetti, L., Franciosi, E., Emerenziani, G.P., Bonavolontà, V., Baldari, C. (2012). Effects of varying type of exertion on children’s attention capacity. Medicine and Science in Sport and Exercise. 44(3) PP: 550-555.
-
- Grady, C.L., Keightley, M.L. (2002). Studies if altered of social neuroimaging . candian journal of psychiatry, 47(4) PP: 327-355.
-
- Grisham, J. R., Henry, J. D., Williams, A. D., Bailey, Ph.E. (2010). Socioemotional deficits associated with obsessive – compulsive symptomatology. Psychiatry Research, 175, PP: 256-259.
-
- Hale, C.M.&Tager –Flusberg, H.(2003). The influence of language on theory of mind ; A training study . Developmental Science, (3). PP: 346-359.
-
- Harris.M.J., Best.S.C., Moffat,J.V., Spencer.D.M., Philip.C.M.R., Power.J.M., Johnstone.C.E. (2008). Autistic traits and cognitive performance in young people with mild intellectual impairment. journal autism developmental disorder,38, PP:1241-1249.
-
- Hill EL, Bird CM. (2006). Executive processes in Asperger syndrome: Patterns of performance in a multiple case series. Neuropsychologia. 44(14) PP: 2822-35.
-
- Hillman, C.H., Pontifex, M.B., Raine, L.B., Castelli, D.M., Hall, E.E., Kramer, A.F. (2009). The effect of acute treadmill walking on cognitive control and academic achievement in preadolescent children. Neuroscience. 159(3) PP:1044-54.
-
- Hua Feng, Y, Shuling T, Gwendolyn, C. (2008). The Effects of Theory-of-Mind and Social Skill Training on the Social Competence of a Sixth- Grade Student With Autism. Journal of Positive Behavior Interventions. 10 (4) PP: 228-233.
-
- Kemoun, G., Thibaud, M., Roumagne, N., Carette, P., Albinet, c., Toussaint, L., … Dugue, B. (2010). Effects of a physical train ing program on cognitive function and walking efficiency in elderly persons with dementia. Dementia and Geriatric Cognitive Disorders, 29 PP: 109- 114.
-
- Kleinhans NM, Johnson LC, Richards T, Mahurin R, Greenson J, Dawson G. (2009). Reduced neural habituation in the amygdala and social impairments in autism spectrum disorders. Am J Psychiatry. 166(4) PP: 467-75.
-
- Kloo, D ., Perner , J. (2008). Training theory of mind and executive control: A tool for improving school achievement ? journal compilation,international mind , brain and education, 2(3). PP:122-127.
-
- Koch, C. Hasbrouk, L. (2013). Exploring the Link between Physical Activity, Fitness and Cognitive Function, Illiniois State Board of Education, Illinois Public Health Institute.
-
- Konno, Y. (2003). Establishing joint attention and communication in a child with autism through therapeutic touch: Including a sense of melting: experience: Dohsa method. The Japenese Journal of Special Education, 40 (6), PP: 701 – ۷۱۱٫
-
- Koziol, L. Budding, D. Andreasen , N . D’Arrigo, S. Bulgheroni, S. Imamizu. H. Masao, I. Cherie, M. Parker, K . Pezzulo, G . Ramnani, N. Riva, D. Schmahmann, J . Vandervert, L. Yamazaki, T. (2013). Consensus Paper: The Cerebellum’s Role in Movement and Cognition. Springer Science-Business, Media New York.
-
- Kurtz, a. (2008). Understanding motor skills in children with dyspraxia, ADHD , autism and other learning disabilities. Jessica kill gsley publishers.
-
- LaBounty, J. & Kerr, D.C.R. (2010). Theory of Mind and Emotion Understanding Predict Moral Development in Early Childhood. British Journal of Development Psychology, 28, PP: 871–۸۸۹٫
-
- Lackner, C. L., Bowman. L. C., & Sabbagh, M. A. (2010). Dopaminergic functioning and preschoolers theory of mind. Neuropsychologia, 48 (6), PP: 1767-1774.
در تعدد واقعی متهم مرتکب جرایم متعدد شده است بنابرین باید حد مسئولیت و مجازات او در یکایک جرایم تعیین و مجموع این مجازاتها درباره ی او اجرا شود.[۹۸]  بر اساس این سیستم، نسبت به متهمی که مرتکب جرایم متعدد شده، دادگاه پس از رسیدگی و احراز مجرمیت برحسب تعداد جنایات ارتکابی مجازات تعیین و مجموع مجازاتهای معین شده را درباره ی او اجرا خواهد کرد.

قانون گذار سابق (قانون سال ۱۳۷۰) در فرض اول ماده ۴۷ این نظریه را پذیرفته و اذعان میدارد:« در مورد تعدد جرم هرگاه جرایم ارتکابی مختلف باشد برای هر یک از جرایم مجازات جداگانه تعیین می شود» برخی از این حقوقدانان در مخالفت با این سیستم ایرادهایی را بر آن وارد دانسته اند:
-
- گاهی جمع مجازاتها باعث می شود که مجرم تمام عمر خود را در زندان سپری نماید و حتی گاهی اوقات از طول عمر مجرم بیشتر و امکان عملی را از اجرای مجازات سلب می کند البته این ایراد هنگامی محقق است که تمام یا غالب مجازاتهای تعیین شده از نوع حبس یا جزای نقدی باشد.[۹۹]
-
- ایراد دیگر عدم امکان عملی جمع مجازاتها در مقام اجرا است مانند جمع بین مجازات اعدام و حبس موقت سالب یا جمع بین حبس دائم و حبس موقت سالب آزادی.
- این امکان وجود دارد که اگر مجرم پس از ارتکاب جرم قبلی بازداشت یا محاکمه می شد، چه بسا که به علت احساس تنبیه و ترس از تحمل مجازات دیگر جرم جدیدی مرتکب نمی گردید از این جهت انصاف نیست که قصور دستگاه کشف و تعقیب جرایم و تشکیلات دادگستری را به گردن شخص مجرم بیندازیم و او را به تحمل مجازات های متعدد محکوم کنیم.[۱۰۰]
به طور کلی در قانون جدید جمع مجازاتها در تعدد جرم فقط در جرایم غیر تعزیری و هم چنین جرایم تعزیری درجه هفت و هشت رعایت خواهد شد. به طوری که مجازات جرایم تعزیری درجه هفت وهشت با خود و با مجازاتها ی درجه ی یک تا شش جمع خواهد شد. به عبارتی تعزیرات درجه هفت و هشت مشمول تعدد نمی شوند.
بند دوم: مجازات شدیدتر از مجازات اشد
بر اساس این نظریه در صورت وقوع جرایم متعدد به وسیله ی شخص واحد، دادرس دادگاه با توجه به مجموع جرایم ارتکابی، مجرم را به مجازاتی بیشتر از آنچه در قانون برای جرم اشد پیشبینی شده است محکوم می کند.[۱۰۱] با توسل به نظریه ی اعمال مجازات شدیدتر از مجازات جرم اشد، از یک طرف از افراط در مجازات جلوگیری می شود و از طرف دیگر، جرایم کوچک تر و کم اهمیت ارتکابی مجرم نیز مورد توجه دادگاه واقع شده و بلا مجازات نخواهد ماند.[۱۰۲] لایحه قانون مجازات اسلامی ماده ۱۳۳ در صورتی که جرایم ارتکابی بیش از سه جرم باشد از این سیستم پیروی خواهد شد. مطابق این ماده مقنن در صورتی که جرایم ارتکابی بیش از سه جرم باشد، مجازات هر یک را به بیش از حداکثر مجازات مقرر قانونی مشروط به این که از حداکثر به اضافه نصف تجاوز نکند، تعیین کرده و فقط مجازات اشد را اعمال خواهد کرد.
بند سوم: مجازات جرم اشد یا عدم جمع مجازات ها
مطابق این سیستم در مواجهه با مرتکب جرم های متعدد، تنها مجازات شدیدترین و مهم ترین جرمی که قانوناً در مرتبه ی بالاتری از سایر جرایم ارتکابی قرار دارد اجرا خواهد شد. در تأیید این نظریه گفته شده مهم ترین هدف مجازات، اصلاح مجرم و وتأمین دفاع اجتماعی است، و این هدف در مورد مجازات شخصی که مرتکب جرم متعدد شده است وقتی محقق خواهد شد که دادگاه با توجه به سوابق مجرم و سایر علل اجتماعی که باعث وقوع جرم شده است، تنها با تعیین مجازات جرم اشد از تحمیل مجازات های طولانی و محاسبه مجازاتهای جرایم ارتکابی جرم، خودداری کند. قانون گذار سال ۱۳۷۰ در ماده ۴۶ و در مواد ۱۳۰ و ۱۳۳ لایحه در صورتی که جرایم تا سه جرم باشند از این سیستم استفاده نموده است. بعضی از صاحب نظران ایراداتی به این سیستم وارد کردهاند از جمله: کسی که مرتکب جرم خطیری می شود، ارتکاب جرایم متعدد دیگر که مجازاتی کمتر از مجازات اول دارد مستلزم تحمل مجازات دیگری نیست در واقع مجرم اطمینان دارد که فقط مجازات اشد درباره ی او اعمال میگردد؛ لذا راه برای ارتکاب سایر جرایم خفیف هموار می بیند.[۱۰۳] دیگر این که جبران ضرر و زیان مدعیان خصوصی موکول به صدور حکم جزایی در مورد تمام جرایمی است که مجرم مرتکب شده است اما در این سیستم فقط مجازات اشد مورد حکم قرار میگیرد و لذا امکان جبران خسارت همه مدعیان خصوصی وجود نخواهد داشت.[۱۰۴]
مبحث دوم : تکرار جرم
تکرار جرم حالت شخصی است که به طور قطعی به مجازات محکوم شود و به واسطه ارتکاب مجدد جرم در معرض محکومیت قرار گیرد.[۱۰۵] هم چنین در تعریف تکرار جرم گفته شده عبارت است از حالت شخصی که مرتکب یک جرم یا زیادتر گردد بعداز این که حکم قطعی نسبت به جرمی که سابقاً مرتکب شده بود صادر شده باشد.[۱۰۶]
گفتار اول: قانون مجازات اسلامی سال ۱۳۷۰
بند اول: تکرار جرم
در حقوق کیفری ایران تحقق جرم تا پیش از انقلاب و تصویب قانون راجع به مجازات اسلامی منوط به وجود حکم قطعی سابق بود هر چند حکم قطعی هنوز اجرا نشده باشد؛ با تصویب قانون راجع به مجازات اسلامی در سال ۱۳۶۱ و متعاقب آن قانون مجازات اسلامی ۱۳۷۰ این ملاک و معیار به اجرای مجازات تغییر یافت. بنابرین ملاک، جرایم تا قبل از اجرای مجازات مشمول مقررات تعدد جرم و پس از اجرای مجازات داخل در قاعده تکرار جرم بودند. با وجود این تغییر مقررات ناظر به تکرار جرم در قوانین مجازات پس از انقلاب اسلامی تبصرهی ۴مادهی ۲۵ قانون مجازات عمومی سال۱۳۵۲ بدون هیچ گونه تغییری در ذیل ماده ۴۸ آورده شد. ماده ۴۸ هر کس به موجب حکم دادگاه به مجازات تعزیری یا بازدارنده محکوم شود، چنانچه بعد از اجرا ی حکم مجدداً مرتکب جرم قابل تعزیر گردد دادگاه میتواند در صورت لزوم مجازات تعزیری یا بازدارنده را تشدید نماید. تبصره- هرگاه حین صدور حکم، محکومیت های سابق معلوم نباشد و بعداً معلوم شود، دادستان مراتب را به دادگاه صادر کننده ی حکم اعلام میکند در این صورت اگر دادگاه محکومیت های سابق را محرز دانست میتواند طبق مقررات این ماده اقدام نماید. ظاهر این تبصره ارتکاب جرم تعزیری پس از صدور حکم را لازمه ی اعمال قاعده ی تکرار میداند که در تعارض با صدر ماده است. یکی دیگر از اساتید در این رابطه گفته اند:« در تبصره ماده ۴۸ سخن از محکومیتهای سابق مجرم است و نه مجازات های سابق که اجرا گردیده است قدر متیقن تبصره و ماده مذکور قطعیت حکم لازم الاجرا است.»[۱۰۷] در پاسخ به این نظریه گفته شده :«با توجه به عزم و اراده ی قانون گذار انقلابی مبنی بر اسلامی کردن قوانین جزایی و تطبیق آن با مقررات و احکام شرعی به نظر میرسد که در مبحث تکرار نیز مقنن در مقام تبعیت از فقه امامیه که ملاک تفکیک تعدد و تکرار را در حدود الهی اجرای حد میداند، همین ملاک و معیار را نیز در تعزیرات به عنوان مرز قانونی تفکیک میان تعدد و تکرار جرم پذیرفته است.[۱۰۸]
برونر نیز مانند پیاژه مفاهیم نظری خود را از پژوهش هایی که با کودکان انجام داده به دست آورده است. او در انجام پژوهش های خود به دنبال این مطلب بود که چگونه اطلاعات مربوط به جهان هستی به رمز در میآیند، مورد دستکاری قرار می گیرند، ذخیره میشوند، و سازمان داده میشوند. برونر (۱۹۶۴)، در نتیجه مشاهدات خود به این نتیجه رسید که کودکان درسه مرحله نسبتا متمایز رشد جهان هستی رادر ذهن خود بازنمایی میکنند. مراحل رشد ذهنی برونر به قرار زیرند:

مرحله حرکتی، مرحله تصویری، مرحله نمادی
نخستین مرحله رشد شناختی در نظریه برونر مرحله بازنمایی حرکتی یا عملی[۴۰] است. در این مرحله کودکان رویدادهایی که تجربه می نمایند به صورت پاسخ هایی حرکتی یا عمل بازنمایی میکنند. به عنوان مثال، کودکان خردسال نمی توانند محل قرار گرفتن فروشگاه نزدیک خانه شان را برای شما بگویند، اما قادرند شما را از راهی که خود قبلا رفته اند به آنجا ببرند. همچنین چگونگی یادگیری راندن دوچرخه نوعی دانش حرکتی است که صرفا به کمک ماهچه ها بازنمایی می شود. علاوه بر کودکان، بزرگسالان نیز دارای مقداری دانش عملی هستند. به عنوان نمونه، ممکن است یک کارمند نتواند برای شما نقشه ساختمان محل کارش را رسم کند یا آن را توضیح دهد، اما هرروز به راحتی از سالنهای پیچ در پیچ آن می گذرد و به دفتر کارش وارد می شود. بنابرین، بخشی از دانش ما یا درک ما از جهان هستی صرفا در ماهیچه های ما بازنمایی میشوند. (سیف، ۱۳۸۰، ص۲۲۲)

دومین مرحله رشد شناختی در نظریه برونر مرحله بازنمایی تصویری یا تجسمی[۴۱] نام دارد. در این مرحله کودک رویداد های زندگی خود را به صورت تصاویر ذهنی حفظ می کند. کودکی که میتواند بارسم یک نقشه راه خانه تا فروشگاه نزدیک خانه شان را نشان دهد از بازنمایی تصویری سود میبرد. به همین قیاس، فرد بزرگسالی که یک آتش سوزی را در قالب شعله های گرم سوزان، دود غلیظ تیره، و توده ای از اجسام سوخته سیاه به یاد می آورد تجربه آتش سوزی را به صورت تصاویر ذهنی بازنمایی کردهاست. (همان، ص۲۲۲)
آخرین مرحله رشد شناختی درنظریه برونر مرحله بازنمایی نمادی[۴۲] است. این مرحله با کسب یک نظام نمادی فرا میرسد. زبان عمده ترین نظام نمادی مورد استفاده انسان است. آدمیان به کمک زبان تجارب زندگی خود را به رمز در می آورند و آن را ذخیره میکنند. دانش آموزی که می آموزد یک نقاشی را به طور کلامی توضیح دهد، بدون این که بتوانند یک نقاشی مانند آن بکشد یا تمام جزئیات آن را تجسم نماید، در مرحله بازنمایی نمادی قرار دارد و از نماد زبان استفاده میکند. علاوه بر زبان، می توان از نمادهای دیگری نیز سود جست. به عنوان نمونه، عدد نماد دیگری است که در ریاضیات و به وسیله ریاضیدان ها مورد استفاده قرار میگیرد. (همان، ص۲۲۳)
توالی مراحل رشد
برونر معتقد است که مرحله سه گانه رشد که در بالا توضیح داده شدند، به طور متوالی رخ میدهند، یعنی ابتدا کودک وارد مرحله حرکتی می شود، پس از آن به مرحله تصویری میرسد، و سرانجام وارد مرحله نمادی می شود. توجه کنید که این مراحل معادل مراحل حسی- حرکتی، عملیاتی محسوس، و عملیات صوری پیاژه است. البته نباید چنین فرض کرد که افراد در سن بزرگسالی تنها از شیوه تفکر نمادی استفاده میکنند. خیلی از تجارب بزرگسالی نیز به صورت حرکتی و تصویری بازنمایی میشوند. با این حال، توالی مراحل سه گانه بالا بدین معنی است که با افزایش سن و تجربه بر مقدار تفکر نمادی افزوده می شود. در هر حال نباید فراموش کرد که بسیاری از مردم مانند جراحان، ورزشکاران، نوازندگان آلات موسیقی، بازیگران تأتر و سینما از شیوه بازنمایی تصویری بسیار سود میبرند. (همان، ص۲۲۳)
کاربردهای آموزشی نظریه برونر
در حالی که پیاژه آمادگی شناختی یادگیرنده را توانایی درک او از عملیات منطقی میداند، برونر میگوید آمادگی یعنی این که موضوع مورد یادگیری برای یادگیرنده ای که میخواهد آن را بیاموزد آماده شده باشد. بنابرین، در نظریه برونر تاثیر آموزش و پرورش بر رشد شناختی خوش بینانه تر از نظریه پیاژه است.
برونر(۱۹۶۰) معتقد است که هر موضوعی را می توان به نحوی سودمندانه و در شکلی صادقانه به هر کودکی در هر مرحله ای از رشد آموزش داد. بنابرین، وظیفه معلم آن است که آموزش را به گونه ای پیاده کند که هم با تفکر کودکان سازگار باشد و هم آنان را به تفکر بیشتر وا دارد. نکته کاربردی دیگر نظریه برونر از لحاظ آموزش و پرورش این است که هر حیطه ای از دانش را می توان به یکی از نظام های سه گانه حرکتی، تصویری، یا نمادی ارائه داد. التبه باید توجه داشت که آموزش هر موضوع خاصی به هر فرد معینی نیاز به یکی از نظام های سه گانه دارد. برای این که تعیین کنیم که آموزش یک موضوع به یک فرد خاص با کدام نظام مناسب تر است، نیاز به کسب اطلاع درباره دانش قبلی یادگیرنده و به ویژه نوع تفکری که او بیشتر ترجیح میدهد دارد. به طور کلی، برونر پیشنهاد میکند آنجا که میسر باشد بهتر است معلم آموزش خود را به صورت هر سه نظام فکری عملی، تصویری و نمادی ارائه دهد. (همان، ص۲۲۴)
تاثیر محیط بررشد ذهنی: به نظر برونر، رشد ذهنی از سه نظام پی در پی شناختی می گذرد که آن را به یک سری گام های پیاپی تشبیه میکند. هرکدام از این گام ها قابلیت های معینی دارد و رشد هر کدام ازاین قابلیت ها زمینه ساز و پیش نیاز رسیدن به گام بالاتر است، ولی از نظر وی محیط در سرعت بخشیدن یا کند کردن این گام ها، بیشترین سهم را دارد. بنابر باور برونر، محیط حتی میتواند به کودک کمک کند تا نگه داری ذهنی را سریع تر و در مراحل پایین تر به دست آورد و زبان به عنوان تکیه گاهی است که باعث می شود کودک به وابستگی خود به ادراک های بصری زودتر غلبه کند.
تاثیر رشد زبان بررشد ذهنی: برونر تفکر را زبان درونی شده میداند و بر نفوذ بر زبان شناختی تأکید میکند و نگه داری ذهنی را نتیجه مهارت در زبان میداند. زبان از نظر برونر یکی از اساسی ترین وسایل تفکر است. به اعتقاد وی اهمیت زبان تنها برای برقراری ارتباط با دیگران نیست، بلکه زبان باعث برقراری ارتباط با خود و پدیدآیی و رشد فعالیت های عالی ذهنی است. در دهه گذشته تحقیقات بسیاری در زمینه رشد شناختی و زبان و ارتباط آن ها با یکدیگر انجام شده که نشانگر این است که رشد شناختی و رشد زبان به نحوی جدا نشدنی به هم پیوسته است و تاثیرات متقابل بین آن ها وجود دارد.
|
|