۲-۲-۲- انواع کارایی
معمولاً دو جزء از کارایی در سطح بنگاه مورد استفاده هستند. یکی کارایی فنی[۳] و دیگری کارایی تخصیصی[۴] میباشد. ترکیب این دو جزء کارایی، کارایی اقتصادی بنگاه را نشان میدهد. مفهوم سوم کارایی در نظر فارل، کارایی ساختاری[۵] است که میتوان از آن برای سنجش کارایی صنعت استفاده کرد.
به طور کلی برای انواع کارایی چهار تعریف ذیل قابل ارائه میباشند:
الف) کارایی فنی: این کارایی نشان دهنده میزان توانایی یک بنگاه برای حداکثر سازی میزان تولید با توجه به منابع و عوامل تولید مشخص شده است. به عبارت دیگر میزان توانایی تبدیل ورودیها مانند نیروی انسانی، ماشین آلات و … به خروجیها، در مقایسه با بهترین عملکرد، توسط کارایی فنی سنجیده میشود. کارایی فنی تحت تأثیر عواملی مانند عملکرد مدیریت، مقیاس سازمان یا اندازه عملیات قرار میگیرد.
ب) کارایی تخصیصی: این کارایی بر تولید بهترین محصولات با بهره گرفتن از کمترین هزینه ترکیب ورودیها دلالت میکند. پاسخگویی به این سوال که آیا «قیمت ورودیهای مورد استفاده به گونه ای است که هزینه تولید را حداقل کند» به عهده این کارایی است. کارایی تخصیصی[۶] را کارایی قیمت نیز میگویند.
ج ) کارایی ساختاری: کارایی ساختاری یک صنعت از متوسط وزن کارایی شرکتهای آن صنعت به دست میآید. با بهره گرفتن از معیار کارایی ساختاری میتوان کارایی صنایع مختلف با محصولات متفاوت را مقایسه کرد.
د) کارایی مقیاس[۷] : این کارایی یک واحد از نسبت «کارایی مشاهده شده» آن واحد به «کارایی در مقیاس بهینه» به دست میآید. هدف این کارایی تولید در مقیاس بهینه است.
همان طور که بیان شد فارل کارایی اقتصادی کل[۸] را به دو جزء کارایی فنی و کارایی تخصیصی تقسیم کردهاست یعنی (مهرگان،۱۳۸۷) :
کارایی تخصیصی ×کارایی فنی =کارایی اقتصادی کل
۲-۳- کارایی، بهرهوری و اثر بخشی
مفهوم کارایی معمولاً با واژه «اثر بخشی[۹]» و «بهرهوری[۱۰]» اشتباه میشود. «اثر بخشی» میزان هم جهت بودن انجام فعالیتهای یک سازمان را با اهداف تعیین شده برای آن نشان میدهد به عبارت دیگر اثر بخشی درجه دستیابی (تکمیل) هدف را بیان میدارد، اما «بهرهوری» ترکیبی از اثر بخشی و کارایی است. زیرا اثر بخشی با عملکرد و کارایی با بهره گرفتن از منابع در ارتباط است. این مفاهیم در تعریف بهرهوری به صورت زیر بیان گردیده است (مهرگان،۱۳۸۷).
در تعیین تفاوتهای بین کارایی و بهرهوری باید به نکات زیر توجه داشت:
-
- کارایی به عنوان معیاری بین صفر تا یک و یا بر حسب درصد بین صفر تا صد بیان شده است در حالی که بهرهوری میتواند بزرگتر از یک باشد.
- بهرهوری را در ارتباط با تک تک عوامل مانند بهرهوری نیروی انسانی یا سرمایه محاسبه شده ولی کارایی به عنوان معیاری کلی باید از ترکیب ورودیها و خروجیها حاصل گردد (مهرگان،۱۳۸۷).
۲-۴- قانون بازده به مقیاس
بازده به مقیاس[۱۱] مفهومی است بلند مدت که منعکس کننده نسبت افزایش در خروجی به ازاء افزایش در میزان ورودیها میباشد. این نسبت میتواند ثابت، صعودی و با نزولی باشد. نسبت بازده ثابت به مقیاس وقتی صادق است که افزایش در ورودی به همان نسبت موجب افزایش خروجی شود. برای مثال اگر نیروی کار و سرمایه دو برابر شود، نتیجه آن دو برابر شدن میزان محصول گردد. بازده صعودی نسبت به مقیاس آن است که به میزان خروجی به نسبتی بیش از میزان افزایش در ورودیها، افزایش یابد و در صورتی که میزان افزایش در خروجیها کمتر از نسبتی باشد که ورودیها افزایش داده شوند، بازده نزولی نسبت به مقیاس ایجاد میشود.
جهت بررسی بازده به مقیاس، در حالتی که دو ورودی و یک خروجی وجود داشته باشد، یک منحنی تولید یکسان را در نظر بگیرید. y1 واحد محصول با بهره گرفتن از ترکیب دو ورودی x1’ و x1 در شکل زیر مورد توجه قرار دهید. دو برابر کردن هر دو ورودی موجب تغییر منحنی تولید یکسان به y2 میشود. اگر y2 دقیقاً برابر با y12 باشد، سیستم را نماینده بازده ثابت به مقیاس در دامنه x1 x1’ تا x2 x2’نامند. اگر y2 بیشتر از y12 باشد، بازده به مقیاس صعودی است و اگر y2 دقیقاً کمتر از y12 باشد، بازده به مقیاس نزولی خواهد بود.
شکل ۲-۱٫ بازده به مقیاس (مهرگان،۱۳۸۷)
متداولترین وضعیت برای یک تابع تولید ابتدا بازده به مقیاس صعودی و سپس نزولی است. منطقه بازده به مقیاس صعودی به تخصص نسبت داده میشود. با افزایش مقدار تولید کارگران متخصص را میتوان استخدام کرد و ماشین آلات جدید و کارا در فرایند تولید مورد استفاده قرار گیرند. لیکن افزایش تولید از یک حد معین نه تنها کسب عواید بیشتر ناشی از میزان افزایش تخصص را محدود میکند، بلکه مشکلات مربوط به هماهنگی در مراحل و انجام تولید ممکن است هزینه را به طور قابل ملاحظه ای افزایش دهد. وقتی مخارج هماهنگی بیش از مخارج تخصیص داده شود، بازده به مقیاس نزولی تبدیل خواهد شد.
۲-۵- روشهای برآورد کارایی
به طور کلی دو حیطه سنتی و نوین را میتوان برای اندازه گیری کارایی واحد های اقتصادی مطرح کرد که عبارتند از :
الف) روشهای نوین: این روشها به دو شاخه پارامتریک و غیر پارامتریک تقسیم میشوند. در حوزه پارامتریک تابع تولید مشخصی با بهره گرفتن از روشهای مختلف آماری و اقتصاد سنجی تخمین زده میشود و با به کار گیری این تابع نسبت به تعیین کارایی اقدام میشود. میتوان به روش تابع مرزی تصادفی SFA[12] و روش تابع مرزی قطعی و تحلیل رگرسیون اشاره کرد.
در حوزه غیر پارامتریک دیگر نیازمند تخمین تابع تولید نمیباشیم، میتوان روش گروههای شاخص و همچنین تحلیل پوششی داده ها را بر شمرد.
شکل ۲-۲٫ روشهای برآورد کارایی
ب) روشهای سنتی : از روشهای سنتی میتوان به روش تحلیل نسبت اشاره کرد. در این روش یک نسبت بین اقلام مربوط به هم در اطلاعات عددی مدیریت محاسبه و تحلیل میشود. به طور کلی روشهای تحلیل نسبت عبارتند از (احمد پور،۱۳۸۵) :
-
- روش روند
-
- روش درصد
-
- روش مقایسه
- روش شاخص
۲-۶- روشهای غیر پارامتریک
روشهای غیر پارامتریک[۱۳] عموماً عملکرد یک بنگاه یا واحد تصمیم گیری را با بهترین عملکرد بالفعل بنگاه های داخل آن صنعت بررسی میکند. روشهای غیر پارامتریک را میتوان سادهترین روشهای مشاهده و تخمین کارایی تلقی نمود. برای تشخیص کارایی هر مشاهده خاص باید حد استانداردی وجود داشته باشد که این امر مستلزم در نظر گرفتن مشاهدات با ویژگی مشابه میباشد. در سطح الگوهای غیر پارامتریک، روشهای گوناگونی برای مشاهده ناکارایی وجود دارند که عبارتند از (احمد پور،۱۳۸۵) :
-
- روش مشاهدات
-
- روش پله ای[۱۴]
-
- روش میانگین خطی
-
- روش وصل نقاط حدی[۱۵]
- روش تحلیل پوششی داده ها DEA
با بهره گرفتن از شکل زیر به توضیح این روشها میپردازیم.
شکل ۲-۳٫ مرز روشهای غیر پارامتریک (احمد پور،۱۳۸۵)